چشمهایم سوسوکنان از لابهلای دستهایی که تمامقد عکس شهیدشان را به رخ آسمان میکشیدند، تلاش میکرد لحظهای، فقط لحظهای حضرت ماه را ببیند.
بابا راضی نمیشد، به هیچ شکلی. حق هم داشت. محمد پسر اولشان بود. مادر که خیالش راحت بود پدر رضایت نمیدهد، خیلی با محمد بحثی نمیکرد. تا اینکه پدر آن خواب را دید. محمد از آن خواب خبری نداشت.
نوریصفا طی حرکتی پربرکت در طول زندگی کوتاهش، به یک فهم واقعی از خودش تبدیل شده بود. فهمی که همه انسانها تجربههای کوچکی از آن را داشتهاند و درک میکنند چقدر زیبا و خواستنی است. اما این زیبایی و خواستن فقط در حد یک حس و حال جذاب و موقتی است.
شهید حسین اعرفی در 22دی1343، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. در ابتدا به عنوان نیروی بسیجی به جبهه اعزام شد. حسین اعرفی در عملیاتهای بستان و بیتالمقدس حضور داشته است. پیکر مطهر شهید حسین اعرفی در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
گزارشی از پرشهیدترین دبیرستان استان اصفهان، دبیرستان شهید محمدمنتظری؛ جایی در مرکز شهر نجفآباد
از این دبیرستان ۲۳۴ شهید در هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیدند.
«من قدرت او را، محبت مادری او را در هور دیدم. در قلب کانال ماهی دیدم. در وسط میدان مین دیدم. وقتی شما مادر ها نبودید و بچههاتان در خون دست و پا میزدند، او را دیدم. فاطمه در هور، فاطمه در کربلای 5، فاطمه در اردوند، فاطمه در کوههای سرد و سخت کردستان، مادری کرد.» این را شهید قاسم سلیمانی خطاب به مادران شهدا میگوید؛ سالها پیش و البته مادرانی که امروز نیز همچنان، چشم به در دوختهاند و آنگاه که کاروان شهدا میهمان شهر میشوند، به استقبالشان میآیند.
هر وقت میرفتی بود. اصلا نبودنش خیلی به چشم میآمد. اگر نبود ،غصه مثل گلوله برفی می نشست روی گرمای شوق دیدار و همان جا وا میرفتی. این را همه رفیقبازهای دانشگاه صنعتی اعتراف میکنند. ذهنتان را منفی نکنید؛ رفیق از نوع شهیدش منظورم است! هر وقت میرفتی آن صورت مثل ماهش نور میتاباند روی قلبی که به شوق زیارت پسرش تا گلستان رفته بود.
شهید «سیدمحمدحسین نواب» یا همان خبرنگار روزنامه کیهان در بوسنی و هرزگوین؛ شهیدی است که امسال از طرف سازمان بسیج رسانه کشور بهعنوان شهیدشاخص جامعه رسانهای معرفی شده و قرار است امروز در یادوارهای که به نام او در زادگاهش، اصفهان، برگزار میشود از مقامش در جایگاه یک شهیدِ خبرنگار، تقدیر و تجلیل شود.
فوتبال را از زمینهای خاکی خیابان ملک شروع میکند؛ از تیم «پاسِ ملک»! همان تیمی که بعدها کاپیتانش شد و چندوقت بعدش هم از آنجا یک راست رفت توی تیم نوجوانان سپاهان و بعدها هم تیم جوانانش! کاپیتان حسن غازی آن قدر پا به توپ زد و خاک زمینهای خاکی را خورد تا به روزهای اوجش در مستطیل سبز فوتبال رسید؛ به روزهایی که عضو رسمی تیم سپاهان شد و البته دعوت به تیم ملی! او اما در حساسترین روزهای زندگیاش، انتخابش را که میتوانست بازی در میدان ملی فوتبال و فوتبالیست حرفهای شدن باشد، رها کرد و میدان جنگ را چسبید.
پیکر مطهر شهدای حادثه تروریستی ۲۵ آبان ماه خانه اصفهان شهید سرهنگ اسماعیل چراغی، شهید محمد حسین کریمی و شهید محسن حمیدی صبح امروز از میدان بزرگمهر اصفهان به سمت گلستان شهدا بر روی دستان مردم قدرشناس اصفهان تشییع شدند.