بایگانی برچسب عشایر
حیات فرهنگ در روستا
10:26 - 15 بهمن 1403
فعالیت‌های فرهنگی پایگاه بسیج روستای احمدآباد

حیات فرهنگ در روستا

جوان روستایی امروزی که نیمه‌شهری و مدرن شده است، باید بتواند در عین جهانی‌شدن، اصالت خودش را همچنان حفظ کند و این کار دشواری است که گروه‌های فرهنگی روستایی به عهده دارند. یکی از این گروه‌ها پایگاه بسیج «انصار الزهرا (س)» در روستای احمدآباد از توابع شهرستان مبارکه است

کوچ پرمشقت عشایر!
10:11 - 3 مهر 1403
عشایر «ده زرگران» به دلیل مشکلات متعدد در منطقه، ییلاق‌هایشان را زودتر از موعد ترک کردند

کوچ پرمشقت عشایر!

بی‌آبی جان خودشان و دام‌هایشان را به ستوه آورد. یکی‌یکی باروبنه بستند و زودتر از موعد همیشگی ییلاق‌هایشان را ترک کردند …

کوچ زودرس بهاره عشایر خسارت‌زاست
00:40 - 4 اسفند 1401

کوچ زودرس بهاره عشایر خسارت‌زاست

مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان اصفهان گفت: کوچ زودرس بهاره عشایر سبب ازبین‌رفتن پوشش گیاهی مراتع استان اصفهان شده و لازم است برای این معضل با خرد جمعی چاره‌اندیشی شود. 

NONE
10:10 - 17 مهر 1400

مهمان شمس‌الدوله و بی‌بی صنم

همیشه برایم هم‌کلامی با عشایر و دیدن زندگی‌شان از نمایی نزدیک و بدون قضاوت یک آرزو بود. آرزویی که تصمیم گرفتم این بار با تحقیق درباره پوشاک ایل قشقایی به آن دست پیدا کنم. روز موعود رسید و صبح زود به سمت مناطق عشایرنشین قشقایی راه افتادم. پانزدهم مهرماه روز ملی روستا و عشایر بهانه خوبی بود برای یک تجربه منحصربه‌فرد.

NONE
18:05 - 6 مرداد 1400
NONE
09:37 - 6 تیر 1400

جز بیچارگیِ کوچ چه چاره؟

چشمه‌ها و قنات‌ها یکی‌در‌میان کور شدند و تشنه بی‌آبی. زمین‌های حاصلخیز عمل نیامدند و ییلاق‌های سرسبز و پُرآب‌و‌علف، گورستان خشک‌سالی شدند. خاک مُرده، کوچ را از رمق انداخت. خیلی از مردهای عشایر، دام و طلای زن‌ها را فروختند و راهی شهر و روستا شدند؛ جایی که آب باشد و مردمانش برای یافتن یک لقمه نان، رنج کمتری متحمل شوند. برخی هم به ناچار دل از کوچ نکندند و اردیبهشت که خود را نشان داد، کرفس و پونه و تره به دامن کوه‌ها که نشست، زن و بچه و هرچه داشتند و نداشتند، عقب وانت و کامیون سوار کردند و افتادند به شانه جاده. یکی مثل «مش اکبر»؛ مردی، سیاه‌چهره و 60 ساله با کلاهی نمدی و جلـــیقه و شلواری گشاد، مثل باقی بختیاری‌ها: «نتوانستیم یک‌جانشین بشویم.»

NONE
15:57 - 18 تیر 1399

با اقامت دائم آمریکا پناهنده کوهرنگم!

عشق پسر سرخ‌پوست و دختر بانکدار آمریکایی، فریدون رئیسی دهکردی را که دانشجوی ایرانی در شیکاگو بود، راهی یک تور گردشگری ویژه کرد؛ توری که بعدها منبع الهام این مهندس ایرانی برای تأسیس هتلی ویژه در کوهرنگ شد. دهکردی دنیا را گشت و برگشت به سرزمین پدری، پدری که به گفته پسر، نخستین پزشک چهارمحال و بختیاری بود و به دلیل شغلش ایران‌گردی هم کرد؛ آن‌چنان‌که هرکدام از شش فرزندش در یک گوشه ایران به دنیا آمدند و فریدون هم زاده زابل شد، در اتریش و شیکاگو درس خواند، همسر و فرزندانش در خارج از ایران ماندند و شغل و وجهه و کسب‌وکار بین‌المللی برای خودشان رقم زدند؛ اما خودش دل در گرو وطن داشت و پروژه‌های عمرانی مختلفی در ایران انجام داد؛ ازجمله ساخت و مدیریت هتل کوهرنگ. 

NONE
17:00 - 11 اردیبهشت 1399