فکر کن گفتهاند انتخاب کن که دوست داری این روزها با کدام ابراهیم همقدم باشی و من بگویم: مادر ابراهیمی در بطنم باشم که از ترس نوزادکشی نمرود زمان، جادهها و خیابانها را پیاده گز کنم، از جنوب به شمال غزه و از آنجا به رفح دنبال غاری و پناهی برای درامانماندن امانتی که در راه دارم؛ امانتی که قرار است تاجوتخت طاغوتهای زمان را نابود کند.
روز پنجشنبه (۲۴ خرداد) استان اصفهان میزبان یادواره ملی شهدای رسانه کشور و شهدای مظلوم خبرنگار غزه بود.
خانه پدری بودم. صدای شلیک گلوله خیلی نزدیک بود. پلهها را دوتایکی دویدم تا برسم به پنجره راهپله. پنجره را که باز کردم سه تن سرباز مسلح دیدم که به یک شهروند دیگر شلیک کردند.
قدیمترها توی خانهٔ مامان، پشتیهای یادگار بابامحمد از پشتیهای دیگر یک سروگردن بالاتر بودند؛ فقط هم بهخاطر قالیچههای دستباف خودبابامحمد که وقتی لوزیلوزیهایشان را میبافت، هنوز آسم و سِل، یادگار سالهای قالیبافی، از پا درش نیاورده بود.
حالا که در خرداد 1403 به سر میبریم، 9 ماه از عملیات طوفانالاقصی و حملههای بیوقفه رژیم صهیونیستی میگذرد؛ 9 ماه از شب و روزهایی که اسرائیلیها آسایش مردم غزه را سلب کردهاند و علاوه بر جنایات همیشگیشان، روی دیگری از وحشیگری را به نمایش گذاشتهاند.
اسمش را نمیدانم؛ اسم بابای روحالروح را میگویم.
بابای همان دخترک فلسطینی که جسد بچه بیجانش را در آغوش کشیده بود و هی تکان، تکانش میداد و میگفت: روحالروح! …
زن رو به مردش میگوید: نگاه کن جای ما اینجا نبود. قرار بود ما را به بیمارستانی در مجتمع پزشکی ناصریه ببرند. مرد با نگاهی که غربت در آن موج میزند، میگوید: نگران نباش. خدا با ماست ساره.
تجمع گسترده تانکها و ادوات نظامی رژیم صهیونیستی در نزدیکی رفح، حاکی از حمله قریبالوقوع این رژیم سفاک و خونخوار به مردم مظلوم غزه است.
در پی اعتراضات دانشجویان دانشگاه کلمبیا در آمریکا علیه اقدامات نظامی صهیونیستها در غزه با هدف آتشبس فوری، قطع همکاری آمریکا با اسرائیل و عدمحمایت نظامی از سیاستهای این رژیم اشغالگر، هزاران دانشجو از 30 دانشگاه دیگر به این خیزش پیوستند و خواستار قطع ارتباط دانشگاههای خود با صهیونیستها شدند.
تازه از مهمانی برگشته بودم. مهمانی خاصی دعوت بودم. طایفه بزرگی را فراخوان داده بودند که فکرشان را جمع کنند، خاطراتشان را مرور کنند و یک شب خاطره از دو شهید طایفهشان برگزار شود.
چندی قبل که برای دید و بازدید به منزل یکی از دوستان و آشنایان رفته بودم، پس از اندکی گپ و گفت عیدانه و معمولانه، تلویزیون را روشن کرد و بلافاصله به سراغ شبکه برانداز «ایران اینترنشنال» رفت.
همزمان با حملات کوبنده و غرورآفرین ایران به تأسیسات نظامی رژیم صهیونیستی، هنرمندان سراسر جهان از جمله گرافیستها و کارتونیستهای ایرانی و خارجی به انتشار آثار خود درباره این رخداد مهم پرداختند.