هلیا_نکن_شر_میشه در روزهای اخیر در فضای مجازی راهاندازی شد و کلیپی از چند دختر بچه نوجوان اصفهانی که نقش اصلی آن را هلیا ایفا و در آن اقدام به قمهکشی میکرد، در این فضا به سرعت دست به دست و با اظهارنظرها و طنازیهای بسیاری از سوی کاربران شبکههای اجتماعی روبهرو شد. رسانههای رسمی و غیررسمی نیز کموبیش به ابعاد مختلف این موضوع پرداختند و برخی نیز مجدد اقدام به بازنشر این محتوای خشونتآمیز، بدون پوشاندن صورت نوجوانان حاضر در صحنه کردند؛ اقدام غیرحرفهای که میتواند تبعات زیادی برای این نوجوانان داشته باشد. اکبر نصراللهی، رئیس دانشکده علوم ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد تهران مرکز، در گفتوگو با «اصفهانزیبا» از نحوه پوشش محتوایی نظیر آنچه در کلیپ «هلیا» رخ داد، میگوید.
برخــلاف هـمیشه اینبار پای یک پسر نوجوان به نام «میثاق» در میان است؛ پسری که وقتی «هلیا»، پارتنر قدیمیاش، او را به همراه دختر دیگری در پارک میبیند، برآشفته میشود و در میان رجزخوانیها و کریخوانیها در ملأعام یکدفعه قمهای با قدوقوارهای عجیب و شگفتانگیز که زیر شلوارش جاساز کرده، بیرون میکشد تا لابد به ظن خود و باقی دوستانش لاتیاش را اینگونه پُر کند. داستان هلیا، دختر نوجوان اصفهانی، و کلیپی را که از او در شبکههای مجازی دست به دست شده است، حالا کمتر کسی است که نشنیده باشد؛ نوجوانی با پیراهن و شلوار لش سیاه و شبیه به خیلی از نوجوانهای دیگر که مشابه او را بعدازظهرها اصفهانیها در چهارباغ و روبهروی ارگ جهاننما یا حواشی رودخانه زایندهرود بسیار میبینند؛ گعدههایی کوچک از دختران و پسران متولد دهه 80 که معمولا با ادبیاتی زننده و حاوی الفاظ رکیک با یکدیگر صحبت میکنند.
از کلینیک که بیرون میزنم، یک راست میروم آمادگاه، چهارباغ، پارک شهید رجایی و به عادت هر دوشنبه، رها میشوم روی چمنها، روبهروی عمارت هشتبهشت و زیرچشمی آدمهای ساعت هفت عصر را میپایم! دهه هشتادیها! نوجوانهای جسوری که با هیچ قاعدهای جز قواعد شخصیشان متقاعد نمیشوند. سبک زندگی خاص خودشان را دارند. تیپ خودشان را، ادبیات و زبان و سرگرمیهای خودشان را و به نظرم میرسد فاصلهی آنها با منی که تنها یک دهه ازشان بزرگترم، حداقل در ظاهر، از زمین تا آسمان است. بعد یاد نوجوانی خودم میافتم و دغدغههای تر و تمیز آن روزهایم که برای بیستوپنج صدم کسری نمره مدرسه را به هم میریختم! میرفتم کلاس زبان و موسیقی و نویسندگی. یکریز مینوشتم و میخواستم اولین نوبلیست ادبیات ایران باشم. حتما نوجوانهای امروز هم از این دست آرزوها دارند. میدانم که دارند. وقتی به کلینیک میآیند، اصلیترین سوالی که ازشان میپرسم، همین است: «هدفت چیه و چه سرگرمیهایی داری؟»
به دنبال انتشار کلیپی از درگیری چند دختر نوجوان در پارکی در اصفهان و قمه کشی یکی از آنها که جنجال زیادی در فضای مجازی بهوجود آورد تحقیقات پلیس برای شناسایی این دختران آغاز شد و ماموران موفق شدند در مدت کوتاهی محل زندگی این دختران را شناسایی کنند.
تیپ سر تا پا مشکی، شلوارهایی که پایینشان کش دارند تا خالکوبی روی ساق پا مشخص باشد، مدل و رنگ موهایی که باعث میشوند هر رگذری سرش را برگرداند و دوباره به آنها نگاه بیندازد، حرف زدن با صدای بلند، سیگار کشیدن، رهایی و بیتوجهی به اطراف، همه اینها مشخصات نوجوانانی است که این روزها پاتوق اصلیشان بهغیر از خیابان چهارباغ، ارگ جهاننما است. از آنجایی که این ساختمان، مغازه و واحدهای تجاری دارد به سراغ مغازهداران آنجا رفتیم تا نظر آنها را درمورد حضور این نوجوانان بدانیم.