با شروع برگزاری مناظرههای تلویزیونی میان کاندیداهای ریاستجمهوری دوره سیزدهم بحثهای مختلفی در شبکههای اجتماعی و رسانهها شکل گرفت و هرکدام از ناظران براساس زاویه نگرش خود محتوا و شکل مناظرهها را بررسی کردهاند. شماری از کاربران شبکههای اجتماعی مانند اشخاص و شرکتهای تبلیغاتی پس از پاسخ کاندیدا به پرسشهای مطرحشده از سوی مجری برنامه با نشر توییت و ارسال متن در گروههای مختلف به دنبال رساندن پیام کاندیدای مطبوع خویش به دیگران بودند. برخی نیز به انتقاد از کاندیدا همت گماردند و سقف مدیریت کلان کشور را با توجه به موضعگیریهای کاندیدای ریاستجمهوری نسبت به دورههای سابق ترسیم کردند؛ همچنین عدهای کاندیدای حاضر در صحنه رقابتها را ناتوان از ارائه برنامه و طرحهای قابل اجرا دانستند و مهمتر آنکه ادبیات به کار گرفته شده از سوی آنان را برای اقناع شهروندان و تشویق آنان به مشارکت در انتخابات بسیار ضعیف ارزیابی کردند.
زمستان 98 است، دو برادر برای کولبری به دل کوه میزنند، یخزدگی و مرگ تراژیک آنها افکار عمومی را تحتتأثیر قرار میدهد. آزاد خسروی، برادر بزرگتر، در ارتفاعات دچار سانحه میشود و فرهاد، برادر کوچکتر که نمیخواهد آزاد را تنها بگذارد، حدود دو ساعت کنارش میماند و بعد با کمک کولبران دیگر به پایین میآید. نگرانی فرهاد اما امانش نمیدهد و در نیمهراه دوباره پیش برادر برمیگردد تا از زندهماندنش مطمئن شود که با جسد بیجان آزاد مواجه میشود و ناامید برمیگردد و در راه برگشت سرانجام خودش هم جانش را از دست میدهد.