کمتر سر خود را به بالا میتابانم تا حد نهایی ساختمانها در چشمم جا شود. بدنه کوچهها محصوریتی بهوجود آورده که در پس آن احساسی از دنج بودن فضا را در من پدید میآورد. سمت غربی خیابان ملک، در بدو ورود، امتداد مادی فرشادی، ساختمانی چهره خشن و سیمانی خود را به رخ میکشد. رویِ زبر و خشنی که در میان دریای آشفتگی نماهای فعلی، از نماهای رومی گرفته تا نماهای شیشهای کبرهبسته، روح آشفتهام را تسلیبخش است.