دو ماهه باردار بود که متوجه این موضوع شد؛ از همان روزهای اول، دلهره و اضطراب آغشته شد به ذوق و نشاط اولین تجربه مادرانگی: «ترس از بیکاری و اخراج شدن و از دست دادن شغل.» 9 ماه حاملگی برای مریم 25 ساله که مدیر داخلی یک شرکت خصوصی بود و سه سال سابقه کار در آنجا داشت، هم خوشایند بود و هم ناخوشایند! خوشحال بود که بعد از پنج سال زندگی مشترک، قرار است به زودی صاحب فرزند شود؛ اما نگران بود که مبادا این موضوع باعث از دست دادن شغلش شود: «در این سه سالی که در شرکت کار کردم، دو نفر از همکارانم پس از مرخصی زایمان، دیگر نتوانستند به شرکت برگردند و افراد دیگری جایگزین آنها شدند؛ به همین خاطر، من هم دغدغه این را داشتم که مبادا پس از مرخصی زایمان، بیکار شوم و با این شرایط اقتصادی همه هزینههای زندگی به دوش همسرم بیفتد.»