طبق آخرین اخبار و به گفته وزیر کشور، ساماندهی وضعیت مهاجران افغانستانی در دستور کار وزارت کشور و همه دستگاههای ذیربط قرار دارد؛ اما بهطور طبیعی اجرای این طرح ساماندهی زمانبر خواهد بود.
جایزه ادبی جانِتان جور به پاسداشت «ابوالفضل بیهقی» تاریخنگار و نویسنده در بخشهای داستان کوتاه و خاطرهنویسی مختص مهاجران افغانستانی ساکن استان اصفهان برگزار میشود. موضوع آثار آزاد است، اما با توجه به نکوداشت ابوالفضل بیهقی و به یاد هزاران سال همزیستی و بیمرزی ملتهای ایران و افغانستان، موضوعات بیهقی از نیشابور تا غزنین، افغانستان من، جان ایران، جان افغانستان، شبهای روشن مهاجران، هندوکش و شب طولانی نیز شامل آن میشود.
پنجره اول: رفتهام دفتر کفالت برای گرفتن کارت کارگری. میپرسد شغلت چیست. میگویم با همکاری چند نفر از دوستان یک موسسه فرهنگی هنری راه انداختهایم و یک مجله داریم. من مدیر موسسه و سردبیر مجله هستم. لیست مشاغل مجاز را بررسی میکند و میگوید جزء مشاغل مجاز نیست و فهرستی از مشاغل را جلویم میگذارد؛ از کوره آجرپزی و سنگبری و بنایی گرفته تا چاهکنی و روده پاککنی. میگویم بعد باید از کدام کارفرما تأییدیه بیاورم برای چنین کارهایی. با رئیس دفتر کفالت مشورت میکند؛ سپس مرا ارجاع میدهند به اداره کار استان، مسئول کار اتباع خارجی. پشت در اتاق مسئول مربوط رسیدم، در زدم و وارد شدم. بدون اینکه سر خود را بالا بیاورد، پرسید: چهکار داری؟ وقتی مسئله را گفتم همانطور که سرش در برگهها بود، گفت: نمیشود. برو کارت را عوض کن. این شغل غیرمجاز است. خلاصه بعد از چندماه دوندگی گفتند امسال را برایت میزنیم حمل بار تا سال دیگر حل شود. سال دیگر حل شد و در کارت کار من خورد مدیر موسسه.
«از اینجا رانده و از آنجا مانده!» این گزاره حکایت اتباع افغانستانی است که جنگ و شرایط نابسامان سیاسی، زندگی در افغانستان را برای آنها سخت و غیرممکن کرده و سبب شده تا دههها پیش، پدرانشان چمدان ببندند و ناگزیر به کشور دوست و همسایه که ازقضا اشتراکهای مذهبی و دینی و زبانی بسیاری با یکدیگر دارند، کوچ کنند و در آن ماندگار شوند؛ کشوری که حالا، اگرچه برای بسیاری از افغانها حکم وطن دارد، اما تبعیض، تحقیر و محدودیت و نبود قانون مدونی که مهاجران به واسطه آن بتوانند زندگی آرام و بیدغدغهای را داشته و از حداقل حقوق شهروندی برخوردار باشند، آنها را در تنگنا گذاشته و دست و پایشان را برای انجام جزئیترین امور روزمره بسته است. این محدودیتها بهویژه برای آن دسته از اتباعی که تمایل به انجام فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی در ایران دارند، نمود بیشتری دارد. این گزارش، روایتهایی است از زبان افاغنهای که در عرصههای مختلف مشغول فعالیت هستند؛ اما از موانع پیش رو و سنگاندازیهای متعدد، گلایه دارند. مخرج مشترک حرفهای آنها را که بگیریم به نبود قانون مدون در رابطه با زندگی مهاجران افغانستانی در ایران و رویکرد نامطلوب مسئولان درباره آنها میرسیم.