بایگانی برچسب نقد ادبی
NONE
09:03 - 16 اسفند 1399

مرام زنده‌رودی‌ها

اواخر تابستان سال ۷۷ یا ۷۸ بود که در جمعی داستان کوتاهم را خواندم. وقتی خداحافظی می‌کردیم، احمد اخوت که تازه داشتم می‌دیدمش، با همان آرامش و احتیاط خاص خودش پیش آمد و خواست داستان را به او بدهم تا در تحریریه زنده‌رود بخواند. گفت: «ولی من فقط یک رأی دارم ها!» جمله‌ای که بعدتر، وقتی خودم عضو گروه تحریریه شدم، فهمیدم مهم‌ترین جمله‌ای ا‌ست که باید گفت. چند روز گذشت و محمد کلباسی به خانه‌مان تلفن کرد. دقیق یادم نیست چه گفتند و چه گفتم. پسرکم روی پایم داشت وول می‌خورد و من هم منتظر بودم بگویند چه نقدهایی بر داستان رفته و اینکه حالا باید بازنویسی کنم یا نه، خلاص.

NONE
09:01 - 16 اسفند 1399

مستمر کارکردن مستمر ماندن

مجله زنده‌رود یکی از مجله‌های زنده و حساب‌شده شهر اصفهان است. شاید بخش زیادی از این موضوع به زعم من، به دلیل مسئولیت‌پذیری قاطعانه و با وسواس جناب حسام الدین نبوی‌نژاد در جایگاه سردبیر است. گاهی فکر می‌کنم که شاید این نحوه پذیرش مسئولیت بعد از سال‌ها کار جدی به حیطه شغلی اصلی ایشان یعنی مسائل حقوقی و قضایی مربوط می‌شود. آقای نبوی‌نژاد با همان دقتی که کارشان را در رشته حقوق پیش می‌برند برای پدیدآمدن یک مجله خوب به تک‌تک جزئیات اهمیت می‌دهند.

NONE
14:43 - 11 آبان 1399

هنر در آغوش روانکاوی فروید

جایگاه فروید و نظریاتش طی سال‌های گذشته تا به امروز دستخوش دگرگونی‌های زیادی شده است. اگرچه بسیاری از واژه‌هایی که او به کار برده است، مانند عقده ادیپ ، ناخودآگاه ، ایگو و …، هنوز هم به همان صورت به کار می رود، اما یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های فروید، که در ابتدا توجه کمتری به آن شد، ابداع نقد ادبی روانکاوانه بود؛ دستاوردی که خیلی از شیفتگان هنر را بر آن داشت تا با کمک آن به تبیین آثار هنری بپردازند. 

NONE
08:45 - 11 آبان 1399

مترجمی که ماهیت ادبیات را می‌شناسد

آشنایی من با جناب دکتر اخوت از دانشگاه اصفهان آغاز شد، زمانی که تازه از آمریکا بازگشته بودم و در دانشکده زبان‌های خارجی ادبیات انگلیسی تدریس می‌کردم. از پیشینه ادبی ایشان اطلاعی نداشتم، ولی در گفت‌وگوهای خصوصی بین خودمان به عنوان دو همکار متوجه علاقه ایشان به ادبیات و کار ترجمه و البته بعدها، از حضور مستمرشان در حلقه نویسندگان جُنگ اصفهان با زنده‌یاد گلشیری و جمع نویسندگان جوانی که در آن فعال بودند، آگاه شدم. با اینکه در مرکز زبان‌آموزی دانشگاه اصفهان مشغول تدریس بودند و بعدها به مرکز زبان آموزی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان منتقل شده و ادامه خدمتشان در آنجا سپری شد، گرایش شدید ایشان به ترجمه آثار ادبی کلاسیک و به‌ویژه آثار ویلیام فاکنر و بورخس که زبانی دشوار برای ترجمه دارند، مرا علاقه‌مند به خوانش کارهای ایشان کرد.