اندیشه احیای خیابان پیاده در دوره صفوی، در خیابان چهارباغ اصفهان با الهام از مسیر پیاده باغ ایرانی متبلور شد. شهر دوره مدرن در ایران شاهد خیابانهای ممتد و مستقیمی شد که درختکاری شده و در حاشیه آنها، محلی برای پرسهزدن ایجاد شده بود.
وقتی توسعه و اتومبیل پایش به شهرها باز شد، شهرها از شکل قدیمی خودشان خارج شدند و در کنار محلی برای عبورومرور اتومبیل، محل رفتوآمد عابران پیاده شکل گرفت و پیادهرو هویت پیدا کرد. تاریخچه ایجاد پیادهروها به مفهوم امروزی آن به حدود 70 سال قبل بازمیگردد.
«شهر» را نمیشود از پشت شیشه پنجره یک اتاق یا اتومبیلِ در حال حرکت، در میان صفحات کتابها، در میان عکسها و فیلمها یا گفتهها و شنیدههای اینوآن شناخت. شهر مجموعهای از مؤلفههای دیدنی، شنیدنی، لمسکردنی و حتی بوییدنی است که باید در تعامل مستقیم و بیواسطه با آنها قرار گرفت و از نزدیک با هویت و ماهیت آنها آشنا شد. شهر را باید «قدم زد». خیابان به خیابان، کوچه به کوچه، گذر به گذر و معبر به معبر قدم زد و آنچه را در شهر جریان دارد، به درک و دریافت شخصی رساند.
گذرها، پیادهروها، پیادهراهها و…، بسیاری از ما هنگام برخورد با این بخش از فضاهای عمومی شهر، آنها را بخشهایی بدیهی میپنداریم که گویا حضورشان چندان هم اهمیتی ندارد؛ بخشی بیارزش از صورتِ شهر. درحالیکه این گذرگاهها درواقع اولین اتصالهای شهری میان نقاط مبدأ و مقصد هستند.
اخیراً بعضی از خیابانهای شهر که قبلاً حجم ترافیک سنگینی را به خود میدیدند، به سمت پیادهرو شدن رفته و عرصه را برای رفت و آمد خودروها تنگ کردهاند. مثلاً اگر این روزها به خیابان نظر میانی سری بزنید، میبینید که دو سوی این خیابان پیادهروهایی با عرض نسبتاً زیاد ساخته شده و مسیر یک طرفه عبور ماشینها، نسبت به گذشته باریکتر شده است.