پریشان بود و خسته. مینالید؛ از روزمرگیها. دختر دو سالهاش که بهانه بازی میگرفت، دستهایش را میگرفت روی سرش. همیشه جوابش یکی بود: «ببین چقدر کار ریخته رو سرم! واسه تو یکی دیگه وقت ندارم!» طعم غذاهایش با گذشته فرق کرده بود.
نزدیک به یکصد سال از ورود صنعت برق به شهر اصفهان میگذرد و در طی این سالها توسعه این صنعت با فرازوفرود بسیاری همراه بوده است …