آرشیو سرویس گلزار اسدی
آقا مسعود؛ رزمنده‌ای از‌ خاکریز نظامی تا خاکریز فرهنگی!
14:01 - 28 بهمن 1402
روایتی از زندگی جانباز شهید مسعود فروتن که از سال 1361 تا 1402 دست از مبارزه برنداشت

آقا مسعود؛ رزمنده‌ای از‌ خاکریز نظامی تا خاکریز فرهنگی!

از جبهه که برای مرخصی می‌آمد، به بچه‌های مسجد هم سر می‌زد. «مسجد ولیعصر» از پایگاه‌های بسیج خیابان پروین بود که نیروهای زیادی را برای اعزام به جبهه آماده می‌کرد.

حاج‌حسین گفت برویم بچه‌هایی را که آب برده، پیدا کنیم
10:57 - 25 آبان 1402
رودررو با مسئول وقت تعاون لشکر امام حسین(ع):

حاج‌حسین گفت برویم بچه‌هایی را که آب برده، پیدا کنیم

آن روز که تابوت‌های مطهر شهدای عملیات محرم روی دست‌های مردم به‌سمت گلستان‌شهدا می‌رفت، شاید کسی به این فکر نمی‌کرد که چه ساعت‌ها و لحظه‌های سختی گذشته است تا یک‌یک این شهدا از آب گرفته شوند.

بچه‌زرنگ!
10:18 - 13 آبان 1402
رودررو با برادر شهید «احمدرضا ربانی»؛ اولین شهید دانش‌آموز اصفهان:

بچه‌زرنگ!

خبرنگار روزنامه اطلاعات که آن لحظه در منطقه حضورداشته است، خبر شهادت احمدرضا را این‌طور می‌نویسد: «وقتی این جوان تیر خورد و افتاد، سرش را روی زانویم گذاشتم. جمله‌ای که او در لحظه‌های پایانی زندگی‌اش گفت، این بود: «من خدا را دیدم… .»

«شب‌های جمعه، تکیه شهدا یادت نره»!
10:53 - 29 مهر 1402
مروری بر زندگی شهید «حسین قصاب» به روایت مادرش:

«شب‌های جمعه، تکیه شهدا یادت نره»!

«در رو که باز کردم سراغ تو رو گرفت. چرا این هفته نیومده سر خاک من؟ مامان کجاس؟» گفتم: «یه ماچ بده تا بگم!» صورتش را جلو آورد. نمی‌دانم صورتش را بوسیدم یا نه؛ اما همین که گفتم تکیه شهدا دیگر حسین را جلوی رویم ندیدم.