حالا که طبلش از صدا و آبش از آسیاب افتاده، وقتی به فیلم آرگو فکر میکنیم، چنانچه فیلم یادمان بیاید، احتمالا با خودمان میگوییم که «اصلا این چی بود؟» معنی مضمر در این «اصلا این چی بود؟» این است که چرا فیلمی راجع به این موضوع را اینطوری ساختند؟ چی داشت اصلا؟ چرا اسکار به آن دادند آن هم توسط میشل اوباما؟ و چنانچه کمی هم شیطان باشیم چیزی مثل این را هم از پس ذهن میگذرانیم: «فیلم واقعا فرصت سوزی کرد!» واقعیت آن است که فیلم آرگو برای اکثر مخاطبان ایرانی ناامیدکننده بود. نه پتهای بر آب میداد (که پیش از این بر آب روان نرفته باشد) که این طرف آن پته خیس را بر دارد و بر سر آن طرفی بزند و نه تحریف و توهین مبرهنی داشت که بیرق «وا فلانا» و «وا بهامانا» بالا برود و نه اصلا جزئیات زیادی از ایران در آن بود. کمی بعد هم کارگردانش در یک شوی تلویزیونی در مقابل یک روشنفکر و فیلسوف ملحد ضد دین، دفاع جانانهای و پر شوری از مسلمین کرد و مجال حمله و طعن و تعنت را به خود تنگتر.