از وقتی خبر درگذشت استاد بسیار عزیزم محمود نیکبخت را در صفحه اینستاگرام حامد قصری خواندم تمام فایلهایم را گشتم تا عکسهایی را که از او و پنجرههایی که به رویم باز کرد پیدا کنم و بگذارم. عکس آن پنجرههای پشتی مسجد را که شاید در اولین دیدارش در خانهاش نشانم داد. رفته بودم تا نظرش را روی داستانهایی که به او داده بودم بگوید. گفت چای میخورید یا پالوده گرمک؟ نخواستم زحمت بدهم در حالیکه عرق میریختم گفتم چایی. گفت پالوده گرمک بخورید تا چای دم کنند. بهتر از خودم فهمیده بود چه میخواهم در رو به بالکن را باز کرد و من پرسیدم میتوانم بروم بالکن؟