گزارشهای منتشرشده درباره سد گتوند و مصاحبههایی که این روزها از سوی مسئولان اسبق و فعلی دولت در رسانهها منتشر میشود، نشان میدهد که ساخت و بهرهبرداری از این سازه آبی دستاوردی بهغیراز تخریب و ویرانی محیطزیست و به نابودی کشاندن زندگی مردم نداشته است.
طالبان در افغانستان همچنان میتازد و شهرها را یکی پس از دیگری به تصرف خود در میآورد. آیا همانطور که برخی از چهرههای سیاسی میگویند طالبان طی این سالها تغییر کرده است؟ آیا طالبان یکی از «جنبشهای اصیل منطقه» است؟ آیا طالبان امروز نسبتی با داعش دارد؟ وضعیت افغانستان امروز و دیروز امیدوارکننده نیست. کشوری که قبلتر از آنکه نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا در سال 2001 میلادی به اسم مبارزه با تروریسیم و خشکاندن ریشههای ترور در افغانستان از زمین و آسمان آن را تصرف کردند، آنقدر زخمهای متوالی از سوی طالبان و قبلتر از این همه توسط ارتش سرخ شوروی بر پیکرش وارد آمده که توانی برای ایستادگی بیشتر و ستیز با بنیانگذاران تحجر را نداشت.
فصل اول سریال «میخواهم زنده بمانم» به پایان رسید؛ سریالی که در میان شمار نسبتا چشمگیر سریالهای ساختهشده ایرانی و با ارائه یک روایت نسبتا اجتماعیسیاسی و تا حدودی عاشقانه مخاطبان زیادی را به خود جذب کرد. سریال میخواهم زنده بمانم از منظر سیاست و بررسی ساختارهای قدرت خرد و کلان، سریال کاملا سیاسی و در بخشهایی عاشقانه است. سریالی که با صدای بلند قرار است زنده بماند، در بلا و گرفتاریهای انسانهای گرگصفت غرق نشود و روایت کند.
جنگهای امروز در دنیا بیش از آنکه جنگ دولتها با یکدیگر و جنگ ارتشهای منظم و با برنامهریزی نظامی باشد، جنگ دولتها با سازمانها و گروههای تروریستی است. مارتین وان کرولد مقالهای دارد به اسم «جنگهای آینده و سرنوشت مبهم دولتها». این مقاله در کتاب «خرد و سیاست» و با ترجمه عزتالله فولادوند منتشر شده است. بازخوانی این مقاله نسبتا کوتاه برای درک شرایط امروز در کشور افغانستان و سایر نقاط دنیا که درگیر جنگ هستند جالب توجه است. بحث کلی او در این مقاله آن است که در دنیای جدید کمتر شاهد جنگ دولتها با یکدیگر هستیم؛ چرا که دوران جنگهای منظم مانند آنچه در زمان جنگ جهانی اول و دوم، جنگ آمریکا با ژاپن، جنگ کره شمالی و جنوبی، جنگ تحمیلی عراق و ایران رخ داد و پس از مدتی جنگ خلیجفارس سپری شده و با جنگهای زمان حال متفاوت است.
طی چند سال گذشته درباره بحرانها، ابرچالشها و مشکلات اساسی که کشور با آن دست به گریبان بوده گزارشهای متفاوتی منتشر شده است. گزارش «عمدهترین مسائل کشور» توسط مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و در سال 1395 تهیه و منتشر شده است، به نظر میرسد این گزارش نیز برخی از مهمترین چالشهای کشور را که طی سالهای متمادی با آن روبهرو بوده و هستیم بر شمرده است.در صفحات نخست گزارش، خواننده با تصویری کلی از وضعیت امروز کشور روبهروست. تهیهکنندگان گزارش به جای آنکه هرکدام از دشوارهها را در حوزههای مختلف برشمارند و یکی را پس از دیگری شرح بدهند، عینکی را به مخاطب میدهند تا در ادامه گزارش را براساس همین دریچه بنگرند. نویسندگان گزارش مینویسند: شواهد موجود در کشور نشان میدهد که علت عمده فساد اقتصادی در کشور، ساختار تصمیمگیری و نظام اداری-اجرایی است.
بازخوانی میزان مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری و دقت به آمارهای منتشرشده رسمی، تصویری گشودهتر از شرایط کلی کشور را پیشروی حاکمان قرار میدهد. درصورتیکه هرکدام از تحلیلگران و کنشگران اجتماعی در میان آمارها بهدنبال شرح وضعیت موجود و گشایش افق دید برای آیندهای بهتر باشند، ما نیاز به دوباره خوانی آمارها داریم، آمارهایی که قرار است تصویری کلیتر را به نمایش بگذارند و نه آنکه بهانهای باشند برای شکلدادن به جدلهای بیهوده و سراسر فرسایشی.
با شروع برگزاری مناظرههای تلویزیونی میان کاندیداهای ریاستجمهوری دوره سیزدهم بحثهای مختلفی در شبکههای اجتماعی و رسانهها شکل گرفت و هرکدام از ناظران براساس زاویه نگرش خود محتوا و شکل مناظرهها را بررسی کردهاند. شماری از کاربران شبکههای اجتماعی مانند اشخاص و شرکتهای تبلیغاتی پس از پاسخ کاندیدا به پرسشهای مطرحشده از سوی مجری برنامه با نشر توییت و ارسال متن در گروههای مختلف به دنبال رساندن پیام کاندیدای مطبوع خویش به دیگران بودند. برخی نیز به انتقاد از کاندیدا همت گماردند و سقف مدیریت کلان کشور را با توجه به موضعگیریهای کاندیدای ریاستجمهوری نسبت به دورههای سابق ترسیم کردند؛ همچنین عدهای کاندیدای حاضر در صحنه رقابتها را ناتوان از ارائه برنامه و طرحهای قابل اجرا دانستند و مهمتر آنکه ادبیات به کار گرفته شده از سوی آنان را برای اقناع شهروندان و تشویق آنان به مشارکت در انتخابات بسیار ضعیف ارزیابی کردند.
با شروع زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری و جدیتر شدن مباحث مطرح شده از سوی چهرههای حاضر در رقابتها، شعارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری تا این لحظه بسیار حاشیهساز شده است. طرح برخی شعارها در زمان تبلیغات نامزدهای مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا بسیار عادی به نظر میرسد. اینکه برخی نامزدهای انتخابات مجلس با وظایف و حوزه اختیارات خود بهدرستی آشنا نیستند چندان جای تعجب ندارد، به طور مثال: یکی میگوید در اولین فرصت رئیسجمهور را استیضاح میکنم، دیگری از ایجاد 100 هزار شغل میگوید، یکی میخواهد با سادهترین روشها ازدواج و زندگی جوانان را سامان بدهد و… در دوره تبلیغات کاندیدای شوراهای شهر هم با چنین معضلی روبهرو بوده و هستیم.
کنش را فعل، عمل، رفتار، کردار و رسم معنا کردهاند (فرهنگ لغت معین). کنشگر نیز عمل عامل، فعال و عملکننده معنی شده است. بنابراین هر فرد، چهره، شهروند و شخصیت حقیقی که با عمل خود در جامعه خواهان تغییر و تحول است، در دسته کنشگران اجتماعی قرار میگیرد. پرسش اینجاست: فعالیت کنشگران چگونه در جامعه بروز مییابد؟ کنشگر به فردی گفته میشود که با فعل و عمل خود خواهان تغییر وضعیت موجود به مطلوب است. شخصیتی که در ارزیابیهای خود درباره محیط پیرامون وضعیت امروز را ناخوشایند میفهمد و به تصویر میکشد، درک او از شرایط حال، زمینه کنش او برای تغییرات در آینده را فراهم میکند.
کلابهاوس در آوریل ۲۰۲۰ راهاندازی شد؛ درست زمانی که شیوع کرونا روزبهروز افزایش مییافت و افراد بیشتری دورکار میشدند یا در قرنطینه قرار میگرفتند. این شبکه یک ماه بعد در ماه مه توانست با ۱۰میلیون دلار سرمایه اولیه و خرید دومیلیون دلاری سهام موجود از شرکت خطرپذیر اندریسن هورویتس محبوبیت قابل توجهی پیدا کند و براساس اطلاعاتی که در بخش ویکیپدیای این شبکه اجتماعی دیده میشود، از دسامبر ۲۰۲۰، این برنامه ۶۰۰ هزار کاربر ثبت شده داشت که فقط با دعوتنامه برای کاربران سیستم عامل ios در دسترس بود. البته همچنان هم اپلیکیشن این شبکه اجتماعی در اختیار کاربران سیستمعامل ios قرار دارد و به گفته صاحبان این شبکه اجتماعی بهزودی نسخه اندروید آن هم روانه بازار میشود؛ هرچند که همین حالا هم برخی کاربران اندروید با استفاده از نسخه غیر اصل امکان استفاده از کلابهاوس را دارند.
جهان به هم پیچیده امروز، مهاجرت را بهعنوان نوعی از جابهجایی شهروندان از کشور مبدأ به مقصد پذیرفته است. شهروندانی را که بنا به دلایل متعدد از محل اسکان و زندگی خود به نقطهای دیگر تغییر مکان میدهند و بیش از دوازده ماه در محل جدید زیست میکنند، میتوان بهعنوان مهاجران در نظر گرفت. اما آنچه در میان مهاجران ایرانی در حل وقوع بوده و هست با گونههای دیگر مهاجرت تفاوت معناداری پیدا کرده است. براساس اطلاعات منتشر شده در کتاب «سالنامه مهاجرتی ایران – 1399» که توسط معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری و توسط رصدخانه مهاجرت ایران به چاپ رسیده آمده است:
انجام مـصـاحـبـههــای نسبتا پرشمار محمود احمدینژاد، از علاقه او برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده حکایت دارد. سخنان او مثل همیشه بیش از آنکه برای مخاطبان ایجابی و اقناعکننده باشد، سلبی است. روشی که بیش از این در دو انتخابات سال 84 و 88 تجربه و با پاسخ مثبت از سوی رأیدهندگان روبهرو شده است. اینکه احمدینژاد یا هر کدام از چهرههای سیاسی که سودای کسب صندلی ریاستجمهوری را در سر میپرورانند علاقه دارند برای مرتبهای دیگر بخت و اقبال خود را به محک رأی مردم بگذارند، بر کسی پوشیده نیست؛ اما این همه یک سوی داستان سیاست در ایران امروز است.