لیست مطالب
NONE
08:46 - 6 آذر 1399

قصه متد مقبل

داستان او داستان خیاطی در اصفهان است. داستان خیاطان سنتی چهارباغ که او سال‌ها با آنان زیسته و کوک به کوک قد کشیده است؛ اما یک روزی و یک جایی تصمیم گرفته از دنیای کوچک خیاطان چهارباغ دریچه‌ای باز کند به دنیای بزرگ‌تر خیاطی؛ جایی که طراحان و خیاطان با محاسبات دقیق علمی و با سرعت و کیفیت بالاتری لباس‌ها را بر قامت‌ها می‌نشانند. محمود مقبل اصفهانی، از خیاطان بنام و قدیمی اصفهان و عضو خانواده‌ای که همه خیاط بودند با این حرفه از سه‌سالگی آشنا می‌شود. این آشنایی زودهنگام او با خیاطی و خیاطان او را در این حرفه دقیق‌تر و نکته‌سنج‌تر می‌کند؛ پس به یک خیاط ساده ماندن دل نمی‌بندد و به دنبال چراهای ذهنی‌اش در پی رفع نواقص خیاطی سنتی، سفرهای پژوهشی داخلی و خارجی را آغاز می‌کند.

NONE
08:34 - 13 مهر 1399

سربلندِ آزمون معلمی

آآآآآلووتو ژانتی آلووتو/ آآآلووتو ژوتو پل موره، فرانسوی‌ها این شعر فولکلوریک را که آن روز با صدای گروه پیشاهنگی هنرستان ابوذر طنین انداخته بود هنگام درویِ محصول در مزارع می‌خوانند. اجرایی که گروه فرانسوی یونسکو را غافلگیر کرد و به وجد آورد. فرانسوی‌ها یک‌صدا شروع کردند به همخوانی با ما، یک بیت ما می‌خواندیم یک بیت آن‌ها. مهندس محمود برنجی، مدیر هنرستان ابوذر بعدا به من گفت که آن روز اشک در چشمان مهندس حبیب نفیسی، پدر تعلیمات فنی‌وحرفه‌ای ایران حلقه زد، پس مرا در هتل عباسی فراخواند و گفت همین امشب تا من در اصفهانم پیشنهاد انتقال احمد رفیعیان را برای معاونت هنرستان ابوذر مطرح کنید؛ چراکه ما به تعلیمات فنی و حرفه‌ای بسیار نظر داریم و به مدیران و معاونانی نیازمندیم که بتوانند این تشکیلات را به‌خوبی اداره کنند.»

NONE
21:52 - 19 مرداد 1399

از آماده‌باش پیشاهنگی تا خدمت در رادیو

با سابقه بیش از نیم‌قرن فعالیت در رادیو هنوز با علاقه و پشتکار از ساختمان صداوسیمای اصفهان بیرون می‌آید و لبخند به لب دارد. گرچه حافظه‌اش گنجینه‌ای از خاطرات این شهر است، اما هرگز فرسودگی و خمودگی راهی به دل برنای او نیافته است. او را حالا می‌توان از قدیمی‌ترین کارمندان رادیو اصفهان برشمرد: رضا نوایی، صدابردار و تهیه‌کننده که البته کار در رادیو بخشی از فعالیت او طی سالیان بوده است. سال‌ها تلاش او در پیشاهنگی اصفهان، مدیران جهانی پیشاهنگی را به تحسین واداشته است.«سال 1319 در محله چهارسوق شیرازی‌ها کوچه قلعه (نواب فعلی) متولد شدم. آن دوره کوچه ما ازیک‌طرف به چهارسو و سمت دیگر به صارمیه راه داشت و صارمیه هم تا مدت‌ها خیابانی خاکی بود.