از جوانی تا میانسالی تا حالا که دهه هفتم عمرم را میگذرانم «زندهرود» تکهای از اصفهان من است. زندهرود تکه شناور و دیدنی کوه یخی است بر دریا که در ادامه زیر آب، به جنگ اصفهان، دفتر مطالعات فرهنگی، انجمن صائب و جلسات الفت و شاعرانش میرسد. آدمهایی که به دنبال کلمه، چیدن آن، یافتن جملههای غریب و تازه کنار هم مینشستند و شعر و داســـــتان میخواندند.
سال 1368 سال مهمی برای چهارباغ بود. جنگ تحمیلی تمام شده بود و خیابان چهارباغ پوست میانداخت. کمکم به این خیابان قدیمی توجه میشد و اتفاقهایی که باید در سالهای بعد از انقلاب میافتاد، آرام آرام به چهارباغ اصفهان میرسید، آدمهای تازه، رخت و لباسهای تازه، مــاشینهــا، روزنامهها و مطبوعات جدیدهنر هم در چهارباغ باید رونق میگرفت در سینماها، کتابفروشیها، تئاترها! این قصه چهارباغ در سال 68 بود.