لبخند ملیـحــی روی لــبهــایش نقش میبندد و میگوید: «پارسال شب یلدا توی بیمارستان شیفت بودم و اتفاقا هم شب شلوغ و پردردسری را گذراندم؛ چون کرونا اوج گرفته بود و تعداد بیماران مراجعهکننده به بخش اورژانس هم خیلی زیاد بود؛ آنقدر هم شلوغ بود که اصلا فرصت نکردیم به یلدا و برنامههایش فکر کنیم یا […]
روز گذشته روزنامه همشهری اعداد و ارقامی از روزهایی با هوای سالم و ناسالم و پاک را کنار هم چید تا به این نتیجه برسد که اصفهانی ها در سه سال اخیر، یک سال و نیم هوای آلوده به ریه های خود وارد کرده اند و در همه این روزها رنگ آبی آسمان را ندیده […]
دور افتاده از مرکز شهر و با کمترین امکانات تفریحی و رفاهی و مولد انواع آسیبهای اجتماعی؛حاشیه شهرها، حالا چند سالی است که روزبهروز گستردهتر و به پناهگاهی برای مهاجران یا اقشار کمدرآمد جامعه تبدیل شده است.
دو هفته مانده به پایان پاییز، اما سرمای هوا و بارش باران و برف در برخی از استانها صدای پای زمستان را به گوشها رساند؛ سرمایی که در برخی از مناطق یخبندان را به همراه خود آورد.
سالهاست که برخی از کشاورزان اصفهانی، پس از برداشت برنج اقدام به آتشزدن زمین خود میکنند تا اینگونه دیگر ردی از کاه و کلش باقیمانده از این محصول به جای نماند؛
همه جا هستند؛ هر طرف که رو برگردانی در حال دویدن به این طرف و آن طرف هستند یا گوشهای کز کردهاند و چشم دوختهاند به یک سو.
سالبهسال دریغ از امسال! این گزاره شرححالی از وضعیت این روزهای سد زایندهرود است؛ سازهای عظیم و غولپیکر که بیش از پنجاه سال از ساخت آن میگذرد و سالهاست که در شرایط نامطلوبی به سر میبرد و آژیر هشدارش مدتهاست که به صدا درآمده است.
جملهها محکم و جاندار از دهانش خارج میشوند و فضا را پر میکنند.
ایران درحال پیرشدن است و زنگ هشدار در این باره مدتهاست که به صدا درآمده و کارشناسان مدام هشدار میدهند.