لیست مطالب
NONE
08:58 - 11 آبان 1400

خیابان دوست‌داشتنی تو کجاست؟

چند کلمه به‌جای مقدمه

اگر ارتباط را از پایه‌های مقوم جامعه بدانیم، بی‌گمان خیابان برای یک جامعه شهری از مهم‌ترین بسترهای شکل‌گیری خواهد بود. آنچه در این یادداشت به آن می‌پردازم این است که یک خیابان دوست‌داشتنی برای شهروندان کجاست؟ همچنین از این رهرو، به برخی گوشه‌های خیابان و اهمیت آن در زندگی روزمره خواهم پرداخت. گوشه‌هایی که ممکن است برخی از ما گمان کنیم حذفشان از خیابان و تجمعشان درجایی که از چشم رهگذران خیابان محو باشد برای شهر بهتر است! اما آیا واقعا همین‌طور است؟

NONE
09:23 - 20 مهر 1400

آن مأمنِ مدادی!

دقیق یادم نمی‌آید که برای اولین بار چندساله بودم که پایم به آن ساختمان جادویی باز شد؛ اما یادم هست که مدرسه نمی‌رفتم. برای بچه‌ای که مدرسه نمی‌رود، هر جایی که او را یک‌قدم، حتی به مدرسه و آموزش نزدیک کند، طعم بزرگ‌شدن و موفقیت چشمگیر می‌دهد: قدم گذاشتن به دنیای بزرگ‌ترها.

NONE
09:14 - 23 شهریور 1400

شهری که شهروندش را رها نمی‌کند

این روزها دست‌کم بسیاری از ما اگر نگویم هرروز، اما هفته‌ای یکی‌دو بار پیام‌هایی از این آشنا و آن خویش و فلان دوست و فلان نزدیک دریافت می‌کنیم که عکس و تصویری است در شبکه‌های اجتماعی به روایت کسی که می‌شناسیم یا نه، از شهری خارج از ایران؛ گاه همراه با حسرت‌خوردن! اما این حسرت غالباجنسش از دل‌تنگی و نوستالژی نیست؛ از مقایسه است. اول جملاتش با این شروع می‌شود که ما در شهر خودمان این تجربه را نداشتیم که… در شهری که من هستم، فلان خدمات را دریافت می‌کنم… می‌خواستم تیتر این یادداشت را دقیقا از میان یکی از همین یادداشت‌ها بردارم!

NONE
09:49 - 3 شهریور 1400

مبلمان شهری ماندن، بازگشتن

ممکن است بسیاری از ما با شنیدن واژه مبلمان شهری تنها به یاد سکوها یا نیمکت‌هایی بیفتیم که گاه و بیگاه در نقاطی از شهر به آن‌ها برمی‌خوریم. اما واقعیت آنجاست که این‌ها تنها بخشی از مبلمان شهری محسوب می‌شوند. به گستره وسیعی از وسایل، نمادها، بناهای کوچک و بزرگ، دستگاه‌ها و حتی فضاهای با کاربری مشخص در شهر، مبلمان شهری می‌گویند. اکنون ممکن است از خودمان بپرسیم آیا سطل آشغال، تندیس‌ها، خرده‌بناها، قسمت‌های مختص نشستن و گفت‌وگو، آب‌نماها و بسیاری چیزهای دیگر هم جزئی از مبلمان شهری محسوب می‌شود؟ با این تعریف کلی و وسیع، بله.

NONE
10:39 - 12 مرداد 1400

پیاده‌روهای خالی، سواره‌روهای پرتراکم

گسترش شهرها به طور روزافزون سبب شده است افراد بیش‌ازپیش برای آن‌که بخواهند از این سر تا آن‌سر شهر را بپیمایند نیاز به وسیله نقلیه داشته باشند. دیگر حتی وسعت محله‌ها نیز آن‌قدر تغییر کرده است که نمی‌توان مدعی شد که به سادگی گذشته می‌توان پای پیاده تمام یک محله را در طول مدتی کوتاه پیمود.

NONE
17:21 - 7 مرداد 1400

پینارت حاشیه‌ای که از میدانش با سرعت می‌گذرند

مقدمه

پل، میدان، خیابان… احتمالاً زیستن در شهرهای جدید هر شهروندی را با این فضاها آشنا کرده باشد. ما از خلال زیستن در شهرها، مفاهیم متفاوتی نسبت به این فضاها داریم. حتی این مدعا گزاف نیست که بگوییم این‌که در چه شهری و کجای شهر زندگی کنیم مفهومی که از فضاهای شهری درک می‌کنیم متفاوت باشد. اما ویژگی اصلی و مشترک این سه فضای مورد اشاره چیست؟ شاید بتوان گفت اتصال و ایجاد ارتباط و امکان گذر کردن. پل، میدان و خیابان، هر سه فضاهای شهری هستند که دو قسمت، دو مکان، دو فضای شهری را به یکدیگر پیوند می‌زنند. و البته این امکان را به وجود می‌آورند که بتوان از آن‌ها گذشت. همین پیوند زننده بودن می‌تواند به هنگام احداث یک پل جدید، ادامه‌ی یک خیابان یا یک میدان نوبنیاد، وضعیت‌های جدید را هم به همراه بیاورد. وضعیت‌هایی که به قول کارکردگرایان، پیامدها و کارکردهایی همراه دارد و البته شاید کارکردهای پنهان، پیش‌بینی نشده و حتی کژکارکرد.

NONE
00:48 - 22 تیر 1400

پیاده‌رفتن، پیاده‌راه‌رفتن!

گذرها، پیاده‌روها، پیاده‌راه‌ها و…، بسیاری از ما هنگام برخورد با این بخش از فضاهای عمومی شهر، آن‌ها را بخش‌هایی بدیهی می‌پنداریم که گویا حضورشان چندان هم اهمیتی ندارد؛ بخشی بی‌ارزش از صورتِ شهر. درحالی‌که این گذرگاه‌ها درواقع اولین اتصال‌های شهری میان نقاط مبدأ و مقصد هستند.

NONE
10:00 - 18 خرداد 1400

مکانی با آغوش باز به روی آدم‌های شهر!

برای کمتر اصفهانی، مجموعه عباسی با خودش خاطره‌ای به همراه ندارد. به ویژه آن روزگاران که می‌شد بیشتر کتاب خرید و تبِ کتابخوانی هوشمند هم فراگیر نشده بود، مجموعه عباسی یکی از فضاهای شهری مهم اصفهان بود که سرزندگی فضای شهری در کنار حضور اقشار مختلف را به چشم می‌آورد. فضایی میدانگاهی که نه فقط جایی برای خریدوفروش که جایی برای نشستن، تعامل، گفت‌وگو و نظاره‌کردن بود و هست. وجود کتاب‌فروشی‌هایی از دسته عمومی، دانشگاهی، تخصصی، کتاب‌های کنکور و جز آن در این مجموعه باعث می‌شد تا عملا یک خانواده اگر گذارش به آن‌جا بیفتد، هرکدام از اعضایش بتوانند چیزی سرگرم‌کننده برای خود بیابند.

NONE
09:06 - 4 خرداد 1400

از کودک که حرف می‌زنم از که حرف می‌زنم؟

بالانویس

پیش از هرچیز باید بگویم که من تمرین روزنامه‌نگاری می‌کنم. روزنامه‌نگار وظیفه اصلی‌اش نقد است و کنکاش و بازتاب آنچه به چشم نیامده است؛ اگرنه آن کارها که انجام شده را همه می‌بینند و برایش هورا می‌کشند. این نکته را برای این منظور گفتم که اگر ادامه این متن قرار نیست برای کسی یا نهادی کف بزند، به این معنا نیست که منِ نگارنده کارهای انجام شده در راستای تبدیل شدن اصفهان به شهر دوستدار کودک را ندیده‌ام. فقط در مقام ناصح مشفق برآمده‌ام تا از کاستی‌هایی بنویسم که به نظر می‌رسد باید بهتر دیده شوند.

 

NONE
17:39 - 30 فروردین 1400

#می_توانیم روایت کنیم، #می_توانیم تغییر بدیم*

برای کسانی که جنبش روایت‌گریِ آزار جنسی توسط زنان را پیگیری کرده‌اند، شنیدن اسامی مردانِ شناخته‌شده‌ای که روایت‌های متعددی -از آزار جنسی گرفته تا تجاوز- راجع به آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی پخش شد دیگر چیز عجیبی نیست. بعضی اسامی مانند آ. آ*** اسامی نبودند که اولین بار باشد مورد اشاره قرار گرفته باشند. بعضی نام‌ها مانند ک. الف که به پژوهش در رابطه با زنان و اقلیت‌های قومی و جنسی معروف بود، موجب جاخوردن بسیاری شد و در نهایت در برخی موارد نیز مانند کیوان امام آن‌چنان قضیه جدی شد که حتی به دخالت پلیس و تشکیل پرونده‌ی قضایی در ایران انجامید. اسامی کم نبودند و غالباً به گوش بسیاری‌مان آشنا. همین آشنا بودن اسامی و طرفدار داشتنشان باعث می‌شد تا گروه زیادی از افراد در صحت روایات شک کنند. 

NONE
10:17 - 24 فروردین 1400

فقر ‌ زیر سایه حاشیه‌ها

رشد اقتصادی سریع و گام‌نهادن در یک شیب تند صنعتی‌شدن در ایران، در دهه‌های 30 تا 50 خورشیدی، اگرچه در ظاهر شکل و شمایل کشور را به‌روز کرد، اما همراه بود با پایه‌گذاری تغییری که بعدها نیز عامدانه یا سهوا  پی گرفته شد: میل به شهر گستری. اگر در دهه 20 و ماقبل، عمده جمعیت ایران جمعیتی مبتنی بر کشاورزی و عمدتا روستانشین بود که ذیل یک نظام عمیقا نابرابر می‌زیست؛ ورود کارخانه‌ها اما کمکی به تغییر قشربندی اجتماعی نکرد. درواقع این تغییر تنها سیل جدیدی از مهاجران را به شهرها گسیل داشت که در حاشیه‌ها اسکان داده شدند و همچنان ذیل نظامی نابرابر به زندگی‌شان ادامه می‌دادند. در این یادداشت بر آنم تا موضوع را از منظر تغییر سیمای شهرها و مسئله حاشیه‌نشینی و فقر از همان دهه‌ها تا امروز موردبررسی قرار دهم.

NONE
11:33 - 13 فروردین 1400

پنهان‌کردن نامرتبی‌های زیر فرش

با گسترش شهرها، فضاهای حاشیه‌ای نیز بیشتر می‌شوند. حاشیه‌ها را شاید بتوان دو دسته کرد: مناطقی که موقعیت قرارگیری‌شان، در مرز شهر و غیرشهر است1؛ و مناطقی که اگرچه درون شهر هستند، اما گویی به تدریج از مرکزیت دید خارج شده‌اند.2 چنین می‌نماید که هر دوی این دسته‌ها کم‌کم غیرشهر (جایی که شهر یا جزیی از شهر نیست) تصور شده‌اند.‌ به همین سبب از مواهب زندگی شهری خلع و به حاشیه رانده شده‌اند. چنین وضعیتی درواقع در دوگانه‌سازی میان شهر با غیرشهر به وجود می‌آید. شرایطی برآمده از افراط در آرمانی مدرن: شهرنشینی.