فکرش را بکنید سیوسهپل اصفهان را ببرند تهران! یا تختجمشید را از شیراز منتقل کنند! یا یک روز برسد که آرامگاه فردوسی در توس نباشد و دوستدارانش قرار باشد جایی دیگر مزارش را زیارت کنند! حتما میگویید ناممکن است؛ چون میراث فرهنگی و داشتههای یک شهر را نمیشود به جای دیگری انتقال داد! همانطور که این روزها حتی میراث ناملموس یک خطه را به نام آن ثبت میکنند و در پاسداشت و نگهداریاش میکوشند.
محمد رحیم اخوت؛ نویسنده و داستاننویس معاصر اصفهان در اثر کهولت سن و عواقب آن و پس از طی یک دوره بیماری صبح امروز 23 بهمن ماه درگذشت.
دوازده دوره است که فیلمهای جشنواره فجر، همزمان با تهران، در اصفهان و برخی دیگر از شهرهای ایران اکران میشود؛ تجربهای که هرچند شاید در هیچکدام از جشنوارههای سینمایی دنیا سابقه نداشته و مرسوم نباشد؛ اما فرصتی برای دوستداران و اهالی سینما در ایران است که تولیدات یکساله سینمای داستانی ایران را طی چند روز همزمان با پایتختنشینها و بدون طی بعد مسافت و صرف هزینه و انرژی ببینند و به برایند و دریافتی کلی از آن دست یابند.
بر سردر مرکز نوشتهاند «سالن مطالعه حصه»؛ اما نیمساعتی که در فضای داخلی گشت میزنم، این عنوان را به نسبت نوع فعالیت و خدمترسانیهای آن کم و کوچک مییابم. اینجا فقط جایی برای امانت کتاب و مطالعه آن نیست! مراجعان میتوانند در کلاسهای آموزشی مختلف از کمکدرسی گرفته تا مهارتهای زندگی و… شرکت و حتی فرصت ارائه دانش و مهارت به همدیگر را هم پیدا کنند. سالن مطالعه حصه جایی برای گفتوگو است؛ فضایی برای ایجاد تعامل و افروختن چراغ آگاهی در سنین و سطوح مختلف.
حسین سیاح که دو فیلم «بچههای اضطراب» و «محاکات» از او در شبهای سینمای آزاد اصفهان به نمایش درآمد و از فعالان کمتر شناخته شده جنبش سینمای آزاد است؛ در رابطه با این جنبش میگوید: انفجار درآمدی نفت در ایران فرصتهایی را برای شکلگیری طبقه متوسط ایجاد کرد که از جمله آن میتوان به افزایش فرصتهای تحصیلی و جمعیت دانشجو اشاره کرد. فرصتی که نهایتا منجر به ایجاد فضای پر تحرکی شد و زندگی طبقه متوسط را به سطح بالاتری از درآمد رساند و جنبشهای دانشجویی را شکل داد. سینمای تجربی هم در این فضا شکل گرفت و تنوع تولید فوق العادهای در سینمای آزاد بهوجود آمد.
نخستین حراج آثار هنری کلاسیک در اصفهان جمعه یکم بهمن ماه در سالن هتل عباسی با فروش 22 میلیارد و 850 میلیون تومان و 41 اثر از 59 اثر حاضر برگزار شد. این فروش ۷۳ درصد ارزش آثار و ۷۰ درصد تعداد آثار بود. قبل از برگزاری حراج که به همت خانه حراج رخ ست وابسته به موسسه فرهنگی هنری روشن خانه مشق هنر و گروه هنری زهرا شیخ برگزار شد، نمایشگاهی طی دو روز در هتل عباسی برگزار شد که طی آن آثار در رشته های خوشنویسی، نقاشی و نگار گری، احجام فلزی، سفالی و زربافت به نمایش گذاشته شد.
حدود 50 سال پیش در سالهایی که سینمای رایج و غالب ایران در خدمت به سرمایه داری و سودای سرگرم سازی مخاطب از فقر اندیشه و نگرش اجتماعی رنج میبرد؛ عدهای جوان عاشق سینما و به اصطلاح «سینه فیل» به شکل مستقل و خودجوش در کنار هم قرار گرفتند و زیستن در دوران دوربینهای هشت میلیمتری را قدر دانستند تا با حداقل امکانات و کمترین هزینه از سینما زندگی بسازند. این همزیستی و رفاقت در معنای واقعی کلمه به جنبش و جریانی پیشرو، زنده و تاثیرگذار بدل شد که در اواخر در دهه 40 و همزمان با موج نو سینمای ایران پایههای ساخت فیلم کوتاه در دوران و دهههای بعدی در ایران را شکل داد و هر چند پس از یک دهه فعالیت ادامه پیدا نکرد اما در تاریخ سینمای ایران ماندگار شد.
اگر به ما بگویند کسی بعد از فراغت از سالها کار مداوم آن هم پس از بازنشستگی در هشتادواندی سالگی آدرس خانهاش را در محل کار سابقش میگذارد تا مراجعان آشنا و ناآشنا هر وقت که دلشان میخواهد زنگ در خانهاش را بزنند و به سراغش بیایند و هر سوالی دارند بپرسند، قطعا باورمان نمیشود!
خبر ثبت «برنامه ملی پاسداری از هنر سنتی خوشنویسی ایران» درشانزدهمین اجلاس میراث ناملموس یونسکو و در فهرست میراث جهانی را میتوان مهمترین خبر فرهنگی هفته اخیر دانست. این خبر بهظاهر خوب اما با واکنشهای متفاوت و عموما تأثربرانگیزی از سوی اهالی فرهنگ و هنر و خوشنویسان روبهرو شده است! علت را باید در اخباری دانست که همزمان با توجهبه این خبر نیازمند تأملاند.
تردید در دوراهی انتخاب، مسئله تکراری بسیاری از ماست؛ آنجا که در مهمترین تصمیمات زندگی در بزنگاه انتخاب و رفتن به سمتی در میمانیم و کشمکش و جدال درونی ادامه را سخت میکند. این دودلی آنگاه بیشتر میشود که تفاوت زیادی باشد میان آنچه در درون خواهان آنیم و آنچه محیط و فضای بیرونی که در آن زیست میکنیم از خانواده گرفته تا فضاهای اجتماعی بزرگتر به ما حکم میکند.
یک دانشجوی ادبیات و علاقهمند به شعر در جستوجوی ردپای نشاط اصفهانی، شاعر کمتر شناختهشده دوران قــاجــار بـــرای تـــحــقـــیــق دانشگاهیاش پا به خیابان نشاط میگذارد و از بسیاری از اهالی، کسبه و ساکنان این خیابان دلیل نامگذاری آن را میپرسد. بیشتر مردم اما چیزی نمیدانند و آنهایی هم که حدس و گمانی دارند، بسیار دور از واقعیت پاسخ میدهند.
این روزها اصفهانترین روزهای اصفهان است. براساس مستندها و دانستههای تاریخی، باروی شهر اصفهان را در برج قوس (آذر) تکمیل کردهاند و سالها بعد با تلاش اصفهانشناسان و دوستداران اصفهان و به پیشنهاد زندهیاد لطفالله هنرفر کاشیکاری صورت فلکی برج قوس بر سردر قیصریه را بهعنوان نماد اصفهان برگزیدهاند.