باز محرم شد و شور و نوای حسینی بهپا خاست. محرم که میشود در رگهای مرده ما خون میدود. گویی باز قیامت دیگری برپاشده و بدون دمیدن در صور، مردم ازخودبیخود شدهاند. فرقی هم نمیکند کودک یا پیر باشی، مسلمان باشی یا مسیحی، زن باشی یا مرد، سفیدپوست باشی یا سیاهپوست، شهری باشی یا روستایی یا… . این عشق همه را درگیر خود کرده است. در چشمهای خشکشده ما چشمه اشک به جوشش میآید و باران حیاتبخش عشق حسینی بر قلبهای قفلشدهمان باریدن میگیرد و ما زنده میشویم تا بتوانیم تا سال آینده در سایه امامحسین(ع) زندگی کنیم. این چه سودایی است که عقلها را متحیر کرده است و پس از چند قرن وقتی نامش را بر زبان میرانی گویی تمام غمهای دنیا بر قلبت نازل میشود و ناخودآگاه اشک از چشمانت سرازیر میشود.