ناصر یزدخواستی هنرمندی متواضع، بیتکلّف و به غایت مهربان و خوش قلب بود. در طی این سالها همواره در محافل و مجالس مختلف، پیرمرد بلند قامت، خوش چهره و خوش لباسی را میدیدیم که گذرِ روزگار کمرش را خم کرده بود. او سالهای آخر عمر خود را در تنهایی و انزوا گذراند. هر بار که دیداری با او تازه میکردیم در حالیکه موجی از غم در چشمانش بود از بدی و نامرادی روزگار میگفت و از برخی هنرمندان و دوستان قدیمی خود گلایهمند بود که دیگر کمتر سراغی از او میگیرند.
ستاد حاج حسینعلی مؤمنزاده از بــــــزرگتـــــریـــن تــــعـــــزیـــــهدانـــــان و تعزیهخوانان ایران 13 آذر سال جاری در سالروز درگذشت اسطوره آواز شهر اصفهان استاد جلال تاج اصفهانی پس از طی یک دوره بیماری در 63سالگی به دیار باقی شتافت و در خولنجان اصفهان به خاک سپرده شد. نگارنده افتخار آن را داشت که در طی دو دهه اخیر بارها با او گفتوگوها و نشستهای متعددی را درباره تعزیه تجربه کند.
اصفهان و تاج اصفهانی در یک سده اخیر پیوند ناگسستنی با یکدیگر داشتند، چنانکه بررسی آواز-شهرِ اصفهان بدون پدیدهای چون تاج، غیر ممکن است. ولی در کنار این پیوند عمیق و عشق و علاقه مردم و هنرمندان به این خواننده ارزشمند، از دیرباز، برای بسیاری پژوهشگران و اندیشمندان، تضادی درباره تاج و علاقهمندانش، قابل تأمل و پرسش بود. این پرسش و ابهام به این واقعیت مربوط میشد که با وجود این پیوند ناگسستنی، هنوز تحقیقات و پژوهشهای بسیار اندک و ناچیزی درباره تاج و سبک آوازی او صورت گرفته است. (آن هم پژوهشهایی که اکثر آنها به لحاظ پژوهش، روششناسی و مباحث ارائهشده دچار ضعفها و غلطهای مختلفی بود.)
سرانجام قلب هنرمندی که یکعمر درراه اعتلای آواز و موسیقی و شعر و فرهنگ کوشیده بود در روز هفدهم مهرماه سال جاری از تپش ایستاد و اکنون ملتی قلبهایشان سوگوار پرواز ابدی اوست… ملتی که سالها را با این صدا زیسته بودند، از تبلور تمام امیدها و رنجهایشان به هنگام خواندن تصنیف مرغ سحر تا معنویت مناجات و ربنای او در هنگام افطارهای ماه رمضان. ازاینرو شجریان را باید یگانه هنرمندی دانست که در تمام لحظات تاریخ ملتش، چون رودی خروشان جاری بود چراکه این مردم، غمها و شادیها و امیدها و دلبستگیهایشان را با این صدای پیوند داده بودند. در یک نمونه از این هزاران زیستنِ این صدا در فرهنگ مردم، میتوان نمونهای را مثال زد و آن را به تمام جهانیان باافتخار تمام نشان داد که چگونه شعر و موسیقی در تاروپود یک ملت زندگی میکند و نفس میکشد.