وقتی از نصرتاله وحدت حرف میزنیم، داریم از بخشی از تاریخ فرهنگعامه این کشور حرف میزنیم. درست مثل وقتیکه میگوییم لالهزار و یک مفهوم به ذهنمان میآید؛ یا وقتی اشاره میکنیم به ویرانههای خانه پدربزرگ که دارند از نو آن را میسازند و لحظهبهلحظه خاطرات برایمان مرور میشود، اما سؤال اینجاست، چرا باید از وحدت و همنسلیهای او حرف زد و چرا باید ثبتشان کرد؟! پاسخ به این پرسش میتواند شروع هر نوع شناخت یا پژوهش درباره آن نسل باشد. نصرتاله وحدت در کودکی، در ذهن من یک مرد خوشسر و زبان و بازیگوش اصفهانی بود که هر وقت و به هر بهانهای در تلویزیون دیده میشد، جمع تماشاگر میگفت یادش به خیر.