آشنایی من با انجمن دوستداران ادبیات کودک و نوجوان به صورت کاملا اتفاقی شکل گرفت. من در ابتدا به انجمن خواهر خانم قریشی نژاد، خانم بهجت قریشینژاد میرفتم. هر وقت ایشان علاقه من را به کار کودک میدیدند میگفتند که تو باید به انجمن خواهرم یعنی انجمن دوستداران ادبیات کودک و نوجوان بروی و برای کار کودک ساخته شدی، اما من همت نکرده بودم. تا اینکه سال 1394 بر حسب اتفاق روزی برای شرکت در کلاس شاهنامهخوانی به انجمن رفته بودم که متوجه برگزاری جلسات ترویج کتابخوانی برای کودکان شدم. کلاس شاهنامهخوانی یک هفته درمیان شنبهها برگزار میشد و آن شنبهای که من به انجمن رفتم جلسات ترویج کتابخوانی در حال برگزاری بود. من از همان جا به نوعی مرید این جلسات و افراد حاضر در آن شدم و در هر برنامه آموزشی که انجمن دوستداران ترویج ادبیات کودک و نوجوان برگزار میکرد شرکت میکردم.