انتظار برای تماشای برنامه کودک یکی از انتظارهای شیرین در دوران کودکی ماست؛ برای بچههای دیروز بهویژه دههشصتیها که در میان بحبوحه جنگ و نگرانیهای هرروزهاش دلخوشی اندکی داشتند که همان تماشای برنامه کودک بود. حالا اینکه این انتظار شیرین برای تماشای برنامه کودک با یک تیتراژ جذاب شروع شود، چقدر لذتبخش است.
تقریبا دو سالی شده که با موج اپیدمی کرونا مواجه هستیم. در روزهای ابتدایی قرنطینه مراکز مختلفی به ناچار تعطیل شدند و بسیاری از کسبوکارها رونق خود را از دست دادند. در این میان جامعه هنری و هنرمندان نیز به نوبه خود آسیب زیادی دیدند. اما گالریها نیز از این قاعده مستثنا نبودند؛ چرا که وقتی هنرمند اثری خلق نکند، چیزی برای عرضه نیست یا اگر هنرمند اثری خلق کند و فضایی برای ارائه نباشد هم این چرخه ناقص است.
قتی از قصهگویی صحبت میشود، ناخودآگاه تصویر پدربزرگها و مادربزرگها به ذهن متبادر میشود؛ انگار داستان و قصه با این افراد کهنسال مویسپید گره خورده است؛ بزرگترهایی که با نقل قصه به بچهها پندواندرزهای زیادی میدادند و به همین شکل نصیحتها و درونمایههای تربیتی، حتی تاریخ کشور و ارزشهایی که بخشهایی از فرهنگ ایرانی را تشکیل میدهند، سینهبهسینه نقل میشد.
نــقاشــیــخط تــرکــیبــی از نـــقاشـی و خوشنویسی است که این روزها علاقهمندان زیادی را به خودش جلب کرده است؛ هنری که شاید بتوان آن را گذرگاهی از دنیای سنتی خوشنویسی به دنیای معاصر محسوب کرد. این هنر به حیات خود در فرمهای مختلف ادامه داده و چشمانداز بزرگی پیش رو دارد؛ زیرا هنرمندان و اساتید زیادی در حال خلق آثاری از این دست هستند که اتفاقا با استقبال و حمایت مردمی هم مواجه شده است. هنری که مورد حمایت مردم قرار بگیرد نیز قطعا سالهای زیادی به حیات خودش ادامه میدهد.
روی فرشی که هر روز روی آن راه میرویم و بر لچکی و ترنجهایش چشم میدوزیم و رنگ و خیالش را میبینیم تنها یک قالی بافتهشده نیست، یک نگاره ذهنی است که پیش از بافتهشدن ابتدا در ذهن طراح نقش بسته و سپس آن را روی نقشههای چهارخانه فرش اجرا کرده است. طراحی و نقاشی فرش پیش از بافتهشدن آن است و این طرح است که با رنگهای مسحورکنندهاش سبب ماندگاری یک قالی ایرانی میشود.اصفهان هم از طراحی نقشه فرش بیبهره نمانده، طراحی و نقاشی فرش اصفهان با نام اساتیدی مانند عیسی بهادری گره خورده؛ اگر چه این هنر پیشینه بیشتری دارد و رضا عباسی از دوره صفویه یکی از هنرمندان این رشته نیز بوده است.
محمدرضا آریانفر، نویسنده و نمایشنامهنویس فعالی است که در کارنامهاش نمایشنامههای زیادی دارد. نخستین رمان او با عنوان «رقص با طوفان» و دفتر شعرهایی با نامهای «جهانی ایمنتر از تبسمهای تو نیست»، «سهمی از همه ترانهها» و همچنین نمایشنامههایی مانند «دو روایت جامانده»، «نقل آخر»، «زهور»، « شبی که گوزنها در آتش سوختند»، «مکث روی ریشتر هفتم» و «دو روایت جامانده از باد» و… منتشر شده است.