به گزارش اصفهان زیبا؛ سال ۱۳۶۵ ه.ق در شب میلاد امام هادی(ع)به دنیا آمدند…پدربزرگشان ملاعباس ایشان را در آغوش گرفت و گفت امیدوارم هادی امت باشد و نامش را عبدالقائم گذاشت…. همانطور هم شد…تمام عمرشان هم عبدِ قائم بودند …
در سیزدهسالگی حس خداجویی در ایشان چنان زنده شد که عطش رسیدن به حق ایشان را از دیاری به دیاری دیگر کشاند. آیت الله شیخ عبدالقائم شوشتری در طی این سفرها بیش از پنجاه نفر از مردان خدا را ملاقات کردند و از محضر بزرگانی چون علامه سید ابوالحسن حافظیان، علامه سید محمدحسین طباطبایی، آیتالله محمدتقی بهجت، سیدرضا بهاءالدینی، حاج محمداسماعیل دولابی، حاجسیدحسین یعقوبی قائنی و سید عبدالکریم حامد و بسیاری از بزرگان دیگر بهره بردند. ایشان از توشه هرکدام از اولیا گوهری چیدند؛ بهطوریکه آیتالله حسنزاده آملی در وصف ایشان فرمودند: آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری.
در طی آشنایی با سید ابوالحسن حافظیان علم اعداد و رمل و جَفر و بسیاری از خدمات را آموختند؛ ولی پس از چند سال فرمودند من علوم غریبه نمیخواهم؛ من دنبال عشقِ خدا و امام زمان هستم، و سپس دفتر مربوط به این تعلیمات را در رودخانه ماربُره انداختند و فرمودند: «یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم/دولت صحبت آن مونس جان ما را بس»
ایشان میفرمودند من ۱۲ سال با آیتالله بهجت ارتباط داشتم و زمانی که درس فقه داشتند در کلاس ایشان شرکت میکردم. البته فقه را بهانه کرده بودم که از ایشان استفاده کنم. شبی از کلاس درس به مسجد میرفتند و من هم از فرصت استفاده کردم و با ایشان همراه شدم و عرض کردم: آقا، من عجولم و دوست دارم هرچه زودتر به جایی برسم. ایشان فرمودند که «من راهی جز این نمیدانم که باید یحییصفت بیابانی شد» و دیگر اینکه «شما سعی کنید عاشق بشوید.» عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سرآید/ناخوانده درس مقصود، از کارگاه هستی تسلطشان در موضوع ادیان و عرفان باعث شد تا آیتالله محمدرضا گلپایگانی ایشان را برای تبلیغ به کشورهای اروپایی اعزام کند که در این سفرها بسیاری از مسیحیان را تحت تأثیر اسلام و تشیع قرار دادند. در تمام عمر مبارکش بسیاری از پیروان ادیان مختلف را به دین مبین اسلام مشرف نمودند.
بسیار شیفته امام خمینی (ره) بودند و جزو اولین طلبههایی بودند که در راهپیماییهای انقلابی شرکت میکردند و در فعالیتهایی که داشتند به دست ساواک دستگیر میشدند. ایشان از آن بندگان خاص خدا بودند که دنیا را پلی برای رسیدن به خدا قرار داده بودند؛ گویی دلشان را در آسمانها جاگذاشته بودند و فقط جسمشان در این خاک قدم میزد. هرکه به ایشان نزدیک میشد، نور عشق الهی در دلش مینشست و آرامشی عجیب قلبش را فرامیگرفت.
ایشان پیوسته همگان را به تلاش برای دستگاه حضرت مهدی(عج) تشویق میکردند و در عشق و محبت به حضرت صاحبالامر(عج) زبانزدِ خاص و عام بودند. طبعشان بهقدری بامحبت و لطیف بود که افراد با هرسلیقه و هر گرایش فکری مجذوب ایشان شده و از چشمه الهیاش بهرهمند میشدند.
ایشان کتاب «غم عشق» را برای رهنمون تشنگان راه خدا، درباره گامهای نخستین سیر و سلوک تألیف کردند. هنوز هم بوی عطر سحرگاهش در خاطرهها مانده است. هنوز هم طنین صدایش در گوش همگان جاری است.
حد حسن تو به ادراک نشاید دانست
این سخن نیز به اندازه ادراک من است