46 سال پیش در همین هفته؛ بهت رژیم طاغوت از موج انقلاب

طولانی‌ترین اعتصاب تاریخ مطبوعات!

اعتصاب، همان دست‌ازکارکشیدن است. این کار مربوط به زمانی است که افراد یک مجموعه، نتوانند از راه گفت‌وگو و طبق قوانین جاری به حقوق و خواسته‌های خود برسند.

تاریخ انتشار: 11:15 - دوشنبه 1403/10/17
مدت زمان مطالعه: 16 دقیقه
طولانی‌ترین اعتصاب تاریخ مطبوعات!

به گزارش اصفهان زیبا؛ اعتصاب، همان دست‌ازکارکشیدن است. این کار مربوط به زمانی است که افراد یک مجموعه، نتوانند از راه گفت‌وگو و طبق قوانین جاری به حقوق و خواسته‌های خود برسند. بدین ترتیب تولید و فعالیت متوقف می‌شود و سایر مردم هم از اقدام آنان آگاه می‌شوند. اعتصاب در ایران، پس از تظاهرات مردم و شعارهای انقلابی آنان در سال ۱۳۵۷ شمسی، راهکار تازه‌ای برای مبارزه با رژیم شاه بود.

سیاست خدعه

پهلویِ پسر برای تظاهر به همراهی با انقلابیون و کاستن از خشم آنان که فرزندانشان را در راهپیمایی‌ها و تجمع‌های ۱۷ شهریور و ۱۳ آبان ۱۳۵۷ ازدست‌داده بودند، دست به اقداماتی زد؛ ازجمله اجازه چاپ اخبار سیاسی در روزنامه‌ها و نشریات کشور را به دولت جعفر شریف‌امامی داد و در دوره هفتادروزه نخست‌وزیری او فضای سیاسی کشور اندکی باز شد. اما این اقدامات ظاهری شاه تأثیری بر عزم مردم در مبارزه و سرنگونی رژیم نداشت.


شریف‌امامی که مدعی تشکیل دولت آشتی ملی بود، بعد از هفتاد روز نتوانست انتظارات رژیم را برآورده کند و مجبور به استعفا شد. حالا محمدرضا پهلوی، ارتشبد غلامرضا ازهاری را به‌عنوان نخست‌وزیر منصوب کرد و او هم با تشکیل کابینه نظامی، رسما به جنگ انقلابیون ضد رژیم رفت.

طولانی‌ترین اعتصاب تاریخ مطبوعات! - اصفهان زیبا

سحرگاه 15 آبان 1357 نیروهای دولت ارتشبد ازهاری، در رادیوتلویزیون و سه روزنامه بزرگ کیهان، اطلاعات و آیندگان مستقر شدند و شماری را هم بازداشت کردند. اعتصاب شصت‌ودوروزه مطبوعات از همین زمان آغاز شد. خبرنگارها در این مدت به محل کار خود نمی‌رفتند و تنها در سندیکای روزنامه‌نگاران بولتن اعتصاب منتشر می‌کردند. تحریریه روزنامه «رستاخیز» (حزب دست‌ساخته شاه) هم دست از کار کشید. با اینکه روزنامه‌نگاران بازداشت‌شده 16ساعت بعد آزاد شدند؛ اما اعتصاب ادامه یافت و حتی روزنامه ارمنی‌زبان «آلیک» هم به آن پیوست.

برخی از نشریات اما با این استدلال که از ترس مرگ نباید خودکشی کرد به انتشار ادامه دادند؛ ولی متهم به همکاری با دولت نظامی شدند. به همین خاطر روزنامه «خراسان» هم از 29 آبان 57 به اعتصاب پیوست.

در این میان، برخی روزنامه‌ها و مجله‌ها نیز بودند که مشارکت در این اعتصاب را رد کردند و همچنان به انتشار خود ادامه دادند؛ مطبوعاتی مانند خواندنی‌ها، آتش، بورس، جوانمردان، مهر ایران، ستاره اسلام، اراده آذربایجان و مجله‌های تهران اکونومیست، کاریکاتور و فردوسی.

برخی از نشریات اما با این استدلال که از ترس مرگ نباید خودکشی کرد به انتشار ادامه دادند؛ ولی متهم به همکاری با دولت نظامی شدند. به همین خاطر روزنامه «خراسان» هم از 29 آبان 57 به اعتصاب پیوست.

در این میان، برخی روزنامه‌ها و مجله‌ها نیز بودند که مشارکت در این اعتصاب را رد کردند و همچنان به انتشار خود ادامه دادند؛ مطبوعاتی مانند خواندنی‌ها، آتش، بورس، جوانمردان، مهر ایران، ستاره اسلام، اراده آذربایجان و مجله‌های تهران اکونومیست، کاریکاتور و فردوسی.

کمک‌معیشتی به خبرنگاران اعتصابی

با اطلاع امام خمینی(ره) از موضوع، ایشان بازاریان را مسئول تعیین حساب بانکی ویژه‌ای برای کمک مالی و معیشتی به خبرنگاران اعتصابی و خانواده‌هایشان کردند. اصناف و بازاریان کمک‌های مالی خود را به این حساب ویژه واریز کرده و بی‌آنکه موجب حساسیت رژیم شوند، از همین حساب به روزنامه‌نگاران اعتصاب‌کننده (که لیستشان در اختیار یاران امام قرار داشت)، وجه نقد پرداخت کرده و اجازه ندادند زندگی انقلابیون دچار مشکلات معیشتی شود.

متملقانی که منتقد می‌شدند!

روزنامه‌ها به‌خوبی فهمیده بودند که حکومت متزلزل شده و این بار همراهی با ملت است که ضروری می‌نماید. مطبوعات در روزهای پس از پایان اعتصاب، هم‌زمان با انتشار خبرهای انقلاب، همسو با تمایلات خود دست به رهبرسازی، مطرح‌کردن برخی افراد برای بعد از پیروزی انقلاب، پمپاژ وحشت در جامعه با زنده‌کردن گروه‌ها و گروهک‌هایی مانند «حزب توده»، «چریک‌های فدایی»، «مجاهدین خلق» و… زدند؛ ولی همه این تلاش‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور مردم در صحنه ناکام ماند.

ضربه نهایی به روزنامه‌های وابسته به دربار که در روزهای طوفانی با ملت همراه شده بودند، با تسخیر سفارت آمریکا و انتشار اسناد لانه جاسوسی زده شد. اسناد ساواک نیز چهره واقعی این مطبوعات را بهتر نشان می‌دهد.

مجله زن روز

مجله زن روز

مجله زن روز (وابسته به روزنامه کیهان) که از زمان تأسیس خود از دهه 40، پرچمدار فمینیسم و پر از تصاویر مبتذل و مدلینگ بود، ناگهان در شماره بهمن 57، سیاسی و انقلابی شد و تصویری از چریک‌های فدایی خلق را برای طرح جلد خود انتخاب کرد.

پایان اعتصاب

امام خمینی(ره)، رهبر انقلاب اسلامی، در 16 دی‌ماه سال 1357 ضمن تشکر از روزنامه‌نگارانی که در اعتراض به سانسور مطبوعات دست به اعتصاب زده بودند، خواهان پایان این اعتصاب شد. متن پیام ایشان چنین است:

«بسمه‌تعالی از اعتصاب‌کنندگان محترم مطبوعات که زیر بار سانسور دیکتاتوری نرفتند، تشکر می‌کنم و اکنون‌که دولت غیرقانونی جدید مدعی برداشتن سانسور است، آقایان به کار ادامه دهند و از اعتصاب بیرون آیند تا تکلیف ملت با دولت غیرقانونی معلوم شود. مقتضی است سایر اعتصاب‌کنندگان محترم به اعتصاب خود ادامه دهند که امید است پیروزی نزدیک باشد؛ ان‌شاءالله تعالی. روح‌الله الموسوی الخمینی»

دایرة‌المعارف انقلاب اسلامی ویژه نوجوانان و جوانان

دایرة‌المعارف انقلاب اسلامی ویژه نوجوانان و جوانان

در تهیه مطالب این شماره، از مجموعه سه‌جلدی «دایرة‌المعارف انقلاب اسلامی ویژه نوجوانان و جوانان» انتشارات سوره مهر (وابسته به حوزه هنری) بهره برده‌ایم.

آشنایی با برخی مطبوعات دوره پهلوی

حال به‌طورمختصر با تاریخچه برخی مطبوعات دوره پهلوی آشنا می‌شویم

روزنامه اطلاعات

روزنامه اطلاعات نخستین بار، عصر روز یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۰۵ شمسی در تهران منتشر شد. این روزنامه در ابتدا روی یک ورق بزرگ چاپ می‌شد. عباس مسعودی، صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول روزنامه اطلاعات بود. او بعدها چندین دوره به نمایندگی در مجلس سنا برگزیده شد. مسعودی کار خود را از حروف‌چینی در مطبوعات آغاز کرده بود. در سال‌های آغازین ۱۳۰۰ شمسی، تعداد روزنامه‌ها و مجله‌ها در تهران زیاد بود؛ اما هیچ دفتری برای اطلاع‌رسانی به نشریات وجود نداشت. مسعودی با ایجاد دفتر خبرگیری به نام «مرکز اطلاعات ایران» نخستین خبرگزاری ایران را پایه‌گذاری کرد و به کسب خبر از مراکز دولتی، سفارت‌خانه‌های خارجی و سایر شهرهای ایران پرداخت و خبرها را با استفاده از کاغذ کپی، تکثیر کرد و به نشریات دیگر فروخت. مدتی بعد به فکر تأسیس یک روزنامه افتاد و سرانجام در سال ۱۳۰۵ ش روزنامه اطلاعات را منتشر کرد.

علاقه و پشتکار مدیر روزنامه، گسترش فعالیت‌های این مؤسسه مطبوعاتی را به دنبال داشت، به‌طوری‌که پس از چند سال، «ژورنال دوتهران»، نخستین روزنامه فرانسوی‌زبان را در تهران منتشر کرد. از آن پس نشریات دیگری نیز از سوی مؤسسه اطلاعات منتشر می‌شد؛ ازجمله: «الاخاء» به زبان عربی، «اطلاعات بانوان»، «دنیای ورزش»، «اطلاعات هفتگی»، «اطلاعات ماه»، «اطلاعات بین‌المللی»، «اطلاعات علمی» و… عباس مسعودی در سال ۱۳۵۴ مدیریت روزنامه را به پسرش فرهاد سپرد.

در ۱۷ دی ۱۳۵۶، در روزنامه اطلاعات مقاله‌ای زیر عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به چاپ رسید که در آن، امام خمینی هدف بدترین توهین‌ها قرار گرفته بود. بعدها گفته شد که این مقاله با اصرار و به دستور خود شاه در این روزنامه درج شده است. اعتراض‌های شدید مردمی علیه انتشار این مقاله، به‌زودی سراسر ایران را فراگرفت و شماری از مردم در شهرهای مختلف به شهادت رسیدند یا مجروح شدند.

پس از پایان اعتصاب سراسری نشریات کشور، اطلاعات با تغییراتی در محتوا، هم‌سویی خود را با حرکت انقلابی مردم بیشتر کرد و در دو نوبت ابتدا در روز فرار شاه از کشور (۲۶ دی ۱۳۵۷) و دیگری هم‌زمان با ورود امام خمینی به میهن (۱۲ بهمن ۱۳۵۷) بزرگ‌ترین تیترهای تاریخ مطبوعات کشور را بر صفحه اول خود نشاند: «شاه رفت»، «امام آمد». پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دارایی‌های مدیر روزنامه اطلاعات توقیف شد و این روزنامه با مدیریتی جدید ادامه کار داد؛ روزنامه اطلاعات که در حال حاضر قدیم‌ترین روزنامه کشور به شمار می‌رود.

روزنامه اطلاعات

روزنامه اطلاعات

روزنامه کیهان

پس از فرار رضاشاه از کشور، در فضای باز ایجادشده پس از یک دوره دیکتاتوری، روزنامه‌های بسیاری پا به صحنه اجتماعی گذاشته بودند و از گذشته تلخ سلطنت پهلوی می‌نوشتند. شاه جوان، محمدرضا، با نظر مثبت متفقین (که اینک ایران را به اشغال خود درآورده بودند)، بر تخت پادشاهی نشسته بود و ازآنچه در مطبوعات ایران می‌گذشت، ناخشنود بود.

عبدالرحمان فرامرزی و مصطفی مصباح‌زاده بانیان روزنامه کیهان بودند. فرامرزی هرچند روزنامه‌نگاری آشنا به سیاست بود؛ اما نسبت به آنچه علیه رضاشاه در مطبوعات آن دوره نوشته می‌شد، ناراحت بود و تمایل داشت با قلم خود با آن‌ها مبارزه کند. مصباح‌زاده هم که به‌تازگی با دریافت دکتری حقوق به ایران بازگشته بود، با اینکه سررشته‌ای از کار روزنامه نداشت؛ اما معتقد بود باید از دوره سلطنت رضاشاه دفاع کرد. زمینه انتشار روزنامه کیهان وقتی فراهم شد که محمدرضا پهلوی پذیرفت سرمایه اولیه آن را برای راه‌اندازی بپردازد.

نخستین شماره کیهان در قطع کوچک شش‌ستونی، در دوهزار نسخه و بهای ۵۰ دینار، عصر چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۲۱ به صاحب‌امتیازی عبدالرحمان فرامرزی و مدیریت و سردبیری مصطفی مصباح‌زاده منتشر شد. از سال ۱۳۲۷ به بعد مصباح‌زاده صاحب‌امتیاز و فرامرزی مدیرمسئول و سردبیر روزنامه شد. این دو ازآنجا که طرف اطمینان حکومت بودند به نمایندگی مجلس شورای ملی و سنا هم رسیدند.

روزنامه کیهان با انتشار عناوینی چون «کیهان هوایی» در ۱۳۲۹ برای فارسی‌زبانان خارج از کشور، «کیهان ورزشی» در ۱۳۳۴ برای ورزش‌دوستان، «کیهان بچه‌ها» در ۱۳۳۵ برای کودکان و نوجوانان، «کیهان انگلیسی» در ۱۳۳۸ برای خارجیان مقیم ایران، «کیهان سال» در ۱۳۴۱ برای مرور حوادث یک‌ساله، و «زن روز»، هفته‌نامه ویژه بانوان توانست خود را تنها رقیب روزنامه اطلاعات نشان دهد که از سال ۱۳۰۵ انتشار خود را آغاز کرده بود. اطلاعات و کیهان همیشه با هم رقابت داشتند.

عبدالرحمان فرامرزی تا زمانی که جای خود را به مهدی سمسار بدهد، سردبیر روزنامه کیهان بود. افرادی چون مشفق همدانی، حسینقلی مستعان، حسین عادل، عبدالرحمان عظیمی، نصیر امینی و حمید مولانا نیز سردبیری این روزنامه را هرچند برای مدتی کوتاه بر عهده داشته‌اند. در سال ۱۳۵۵ امیر طاهری به دستور شاه، سردبیر کیهان شد.

با اوج‌گیری انقلاب اسلامی، کارکنان روزنامه کیهان همچون دیگر نهادها و سازمان‌ها از نهضت اسلامی و آزادی‌خواهی مردم ایران حمایت کردند. مصباح‌زاده و امیر طاهری پیش از پیروزی انقلاب اسلامی از کشور گریختند. پس از پیروزی انقلاب، مؤسسه کیهان تحت نظارت نمایندگان رهبری انقلاب اسلامی قرار گرفت و دکتر ابراهیم یزدی در ابتدا، سپس حجت‌الاسلام سید محمد خاتمی که بعدها به ریاست جمهوری اسلامی رسید، این سمت را به عهده گرفتند. پس از او به ترتیب سید محمد اصغری و حسین شریعتمداری عهده‌دار این سمت شدند.

در دوره پس از انقلاب، عناوین تازه‌ای توسط مؤسسه کیهان منتشر شد. «کیهان العربی» از نیمه سال ۱۳۵۹ انتشار یافت. ماهنامه «کیهان فرهنگی» از ۱۳۶۳ با گرایش به موضوعات ادبی، هنری، نقد و معرفی چهره‌های برتر فرهنگی آغاز به کار کرد. «کیهان ترکی» از ۱۳۶۴ برای مخاطبان به زبان ترکی استانبولی منتشر شد. «کیهان اندیشه» نیز در همین سال با موضوع معارف اسلامی و علوم انسانی و نقد و بررسی اندیشه‌های مطرح در فقه، اصول، فلسفه، عرفان، حدیث و تاریخ پا به عرصه وجود گذاشت. «کیهان کاریکاتور» از دیگر نشریات کیهان بود که در ۱۳۷۱ منتشر شد و توانست در محافل هنری داخل و خارج موردتوجه قرار گیرد. روزنامه کیهان از ابتدای سال ۱۳۸۴ انتشار خود را از نوبت عصر به ‌نوبت صبح منتقل کرد.

توفیق

مجله توفیق

مجله توفیق

مجله «توفیق»، از پرخواننده‌ترین و بانفوذترین نشریات ایرانی بود که آن را جدی‌ترین نشریه در لباس طنز می‌گفتند. هفته‌نامه توفیق در ۱۳۰۱ در تهران منتشر شد. صاحب‌امتیاز آن حسین توفیق تهرانی (1318-1265) بود. بر پیشانی این هفته‌نامه جمله «من الله التوفیق و علیه التکلان» نقش بسته بود. توفیق مطالب سیاسی، اجتماعی فرهنگی و فکاهی منتشر می‌کرد.

در اواسط سال پنجم انتشار، امتیاز چاپ کاریکاتور هم گرفت و مدت‌ها کاریکاتور بزرگی در یکی از چهار صفحه آن درج می‌شد که با استقبال نیز روبه‌رو شد. چندی بعد روش ادبی را برای چاپ مطالب خود برگزید و در مدت شش سال اشعار شعرای برجسته و نوشته‌های ادبی نویسندگان ایرانی را چاپ می‌کرد. از ابتدای سال ۱۳۱۷ دوباره به شیوه فکاهی روی آورد؛ اما علی دشتی (1360-1274) رئیس اداره سانسور مطبوعات به حسین توفیق تذکر داد یا این هفته‌نامه را منتشر نکند و یا مراقب مطالبی که چاپ می‌کند باشد. هم‌زمان توفیق به ابوالقاسم حالت (۱۳۷۱-۱۲۹۴) طنزپرداز جوان و جویای نام روی آورد و به توصیه او برخی از اعضای مجله فکاهی امید را که در همان دوره رضاشاه تعطیل شده بود، دعوت به کار کرد.

با فوت حسین توفیق در ۱۳۱۸ فرزندش محمدعلی اداره آن را برعهده گرفت. پس از اشغال ایران توسط نیروهای انگلیس و شوروی در شهریور ۱۳۲۰ و تشکیل حکومت‌نظامی در تهران و تعطیلی بعضی نشریه‌ها، توفیق روش انتقاد از دولت را در پیش گرفت. در آن دوره اعطای امتیاز انتشار جراید بر عهده شورای عالی فرهنگ بود. از شرایط انتشار نشریه، داشتن مدرک لیسانس برای سردبیر و پرداخت پنج‌هزار تومان برای انتشار روزنامه و ۱۵۰۰ تومان برای انتشار مجله از طرف صاحب‌امتیاز نشریات بود. در ۱۸ آذر ۱۳۲۱ تمامی جراید کشور، ازجمله توفیق به دستور دولت قوام‌السلطنه توقیف شد. تا پیش از آن توفیق هرگز تعطیل نشده بود. یک ماه بعد، توفیق دوباره به صاحب‌امتیازی محمدعلی توفیق و به مدیریت حسین فرزام بهبودی از شورای عالی فرهنگ اجازه انتشار گرفت و با همان شیوه طنز و انتقاد منتشر شد.

توفیق در برابر احزاب دولتی «مردم»، «ملیّون» و بعدها «ایران نوین» که بیشتر سران مملکت را در خود جای داده بودند، اقدام به راه‌اندازی حزبی با عنوان «حزب خران» کرد که شعارش این بود: «گاوان و خران باربردار/ به زآدمیان مردم‌آزار». این حزب برای خود مرام‌نامه و اساس‌نامه هم داشت و از پذیرش وزرا، وکلا و سیاستمداران خودداری می‌کرد. حزب خران برای همه اعضایش کارت شناسایی سبزرنگی صادر کرده بود که یادآور رنگ علف و یونجه بود.

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، محمدعلی توفیق به دلیل مخالفت با کودتا و عوامل آن، بازداشت و نشریه‌اش نیز برای مدتی تعطیل شد؛ اما چندی بعد، با انتقال امتیاز آن از محمدعلی به برادرانش حسن و عباس، توفیق دوباره اجازه انتشار یافت. در ۱۳۴۳ توفیق با انتشار شعری انتقادی درباره اختلاس هنگفتی که در ساخت بنای مجلس سنا صورت گرفته بود، یک بار دیگر توقیف شد؛ ولی پس از انتشار مجدد، همچنان به روش انتقادی گذشته خود ادامه داد. در اواسط دوره نخست‌وزیری امیرعباس هویدا (۱۳56- ۱۳43) که همواره موردانتقاد توفیق بود، دولت را مجبور کرد مجله «کاریکاتور» را با بودجه دولتی و برای مقابله با توفیق منتشر کند. گروهی از نویسندگان و کاریکاتوریست‌های توفیق با وعده پول بیشتر جذب کاریکاتور شدند؛ اما به دلیل دولتی‌بودن آن، توفیق نزد مردم بیشتر گل کرد و تیراژش نیز افزایش یافت.

آخرین شماره توفیق در پنجاهمین سال انتشارش، یعنی در روز پنجشنبه سوم تیر ۱۳۵۰ منتشر شد و دولت هویدا که تحمل انتقادات این مجله را نداشت، شماره بعدی آن را زیر چاپ توقیف کرد. پرویز خطیبی، ابوالقاسم حالت، حسین فرزام بهبودی و یوسف خسروپور ازجمله سردبیران این نشریه در طول دوره انتشارش بودند.

تهران مصور

مجله تهران مصور

مجله تهران مصور

«تهران مصور» نام مجله‌ای است که از سال ۱۳۰۸ تا ۱۳۵۸ در سه دوره زمانی منتشر شده است. ابتدا در سال ۱۳۰۸ مجوز انتشار هفته‌نامه تهران مصور به صاحب‌امتیازی و مدیریت عباس نعمت از سوی اداره معارف صادر شد. نعمت، صاحب کارخانه گراورسازی در ابتدای خیابان لاله‌زار تهران بود. گراور به قطعه فلزی گفته می‌شود که از روی متن نوشته یا تصویر تهیه می‌شود تا در دستگاه چاپ قرار گیرد. در ابتدای انتشار تهران مصور، تیراژ آن دوهزار نسخه و روش آن نیز علمی، سیاسی و ادبی بود و عنوان آن به‌صورت «طهران مصوّر» نوشته می‌شد.

دوره دوم انتشار این مجله از مردادماه سال ۱۳۲۱ یعنی پس از توقیف گسترده نشریات آغاز شد که از زمان اشغال نظامی ایران توسط نیروهای انگلیس و شوروی، با نظر و اشاره دولت و برای کنترل کشور صورت می‌گرفت. بیشتر مطالب تهران مصور زیر نظر عباس مسعودی، مدیر روزنامه اطلاعات تهیه می‌شد. از دی‌ماه ۱۳۲۲ صاحب‌امتیازی مدیریت و سردبیری نشریه به احمد دهقان اصفهانی واگذار شد. او که در محل قدیمی «گراند هتل» تهران در میانه خیابان لاله‌زار تئاتر تهران را دایر کرده بود، دفتر تهران مصور را به بالاخانه تئاتر منتقل کرد.

در آن دوره این مجله روش فکاهی را نیز در پیش گرفت و مدتی ابوالقاسم حالت، طنزپرداز، سردبیری آن را بر عهده گرفت. او ترجمه کتاب «شبح در کوچه میکل‌آنژ» اثر هانری بردو را به‌صورت پاورقی در این مجله منتشر کرد. کم‌کم مجله به روش سیاسی بیشتر توجه کرد و احمد دهقان که از مخالفان واگذاری نفت شمال ایران به شوروی و در ضمن مخالف حزب توده نیز بود، از مجله برای رسیدن به موفقیت‌های خود استفاده می‌کرد. او دو دوره از خلخال به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شد. دهقان خود را به دربار محمدرضا شاه نزدیک کرده بود و با ارائه اطلاعات و اخبار محرمانه از رفتار مقامات بالا به شاه موجبات کینه‌توزی درباریان و دولتیان را نسبت به خود فراهم آورد و سرانجام به دنبال انتشار سند محرمانه‌ای بر ضد حاجی‌علی رزم‌آرا، رئیس ستاد ارتش که بعدا به نخست‌وزیری رسید، در سال ۱۳۲۹ در دفتر مجله‌اش به قتل رسید. از آن پس، امتیاز مجله تهران مصور به عبدالله والا که در این دوره مدیر داخلی مجله بود، واگذار شد. او نیز مجله را با روش سیاسی‌اجتماعی اداره می‌کرد.

انتشار تهران مصور تا ۱۳۵۳سال ادامه یافت و شماره ۱۶۰۶ در مردادماه سال ۱۳۵۳ پایان‌بخش دومین دوره انتشار تهران مصور بود. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، دوره سوم انتشار تهران مصور در هشتم آذرماه سال ۱۳۵۷ به صاحب امتیازی و مدیریت عبدالله والا و سردبیری مسعود بهنود آغاز شد که این دوره انتشار دیری نپایید و به دلیل رویارویی با حکومت تازه‌تأسیس جمهوری اسلامی پس از سی شماره در ۲۶ مرداد سال ۱۳۵۸ از ادامه انتشار بازماند.

تهران مصور در طول دوره دوم انتشارش همواره از حکومت پهلوی حمایت می‌کرد و یکی از موافقان کودتای انگلیسی‌آمریکایی ۲۸ مردادماه سال ۱۳۳۲ بود که بر ضد دولت ملی محمد مصدق به اجرا درآمد. این مجله همچنین در دوره آغاز نهضت اسلامی در ۱۵ خردادماه سال ۱۳۴۲ به نفی قیام مذهبی و به نفع حکومت پهلوی مطالبی می‌نوشت.

مجله خواندنی‌ها

مجله خواندنیها

مجله خواندنیها

در دوران اعتصاب طولانی‌مدت مطبوعات کشور در نیمه دوم سال ۱۳۵۷ تنها چند نشریه به کمک رژیم شاه آمدند تا مگر با انتشار خبرهای موردنظر دولت، افکار مردم را به سمت‌وسویی خودخواسته هدایت کنند. یکی از آن نشریات مجله «خواندنی‌ها» بود.

خواندنی‌ها ابتدا در شهریورماه سال ۱۳۱۹ به صاحب‌امتیازی علی‌اصغر امیرانی و به‌صورت ماهنامه در تهران منتشر می‌شد. امیرانی (۱360-۱294) پس از مدتی همکاری با دو روزنامه اطلاعات و نسیم صبا، تصمیم گرفت خود مجله‌ای منتشر سازد. خواندنی‌ها با تحریریه چندنفره و کوچک خود و با جمع‌آوری و گزینش مطالب مجله‌ها، روزنامه‌ها و نشریات دیگر و چند مطلب تازه منتشر می‌شد. رفته‌رفته با افزایش شمارگان مجله، فاصله انتشار آن نیز به یک شماره در هفته، سپس از سال ۱۳۲۶ به دو شماره در هفته تقلیل یافت و بر شمار صفحات آن نیز افزوده شد. سرمقاله‌های آن را که خوانندگان بسیاری یافته بود، امیرانی می‌نوشت و ستون طنز آن را با عنوان «کارگاه نمدمالی» خسرو شاهانی با مطالب مبتذل می‌انباشت. ذبیح‌الله منصوری نیز مطالبی برای این مجله ترجمه می‌کرد.

خواندنی‌ها در طول نزدیک به چهاردهه انتشار، سه دوره را پشت سر گذاشت. دوره اول از ابتدای انتشار تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که این مجله بیش از همه به نقل مطالب از سایر نشریات و مطبوعات می‌پرداخت و در همه حال جانب دربار و شخص شاه را حفظ می‌کرد. دوره دوم به پس از کودتای ۲۸ مرداد تا مهر ۱۳۵۷ بازمی‌گردد که خواندنی‌ها زیر چتر حمایتی ساواک قرار گرفته بود. در این دوره به‌ویژه در دو دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ با حمایت نخست‌وزیر وقت، امیرعباس هویدا و وزیر دربار امیر اسدالله علم، به بلندگوی حمایت از رژیم شاه تبدیل شد. در همین دوره بود که امیرانی به دستور شاه برای همراهی او به خارج از کشور سفر کرد و در بعضی از شماره‌های مجله نیز مطالبی را با نظر و اطلاع ساواک درج می‌کرد که به‌ظاهر حاوی خواسته‌های مردم بود. از این طریق بخشی از افکار عمومی را به‌سوی خود کشیده بود و تیراژ مجله افزایش می‌یافت. در این دوره مطالبی نیز به سفارش دربار می‌نوشت و پس از تأیید در مجله چاپ می‌کرد.

علی‌اصغر امیرانی در شهریورماه سال ۱۳۴۴ به همراه پنج روزنامه‌نگار دیگر به‌طوررسمی و با عنوان نمایندگی از جانب مطبوعات ایران به اسرائیل سفر کرد که آنان با موج مخالفت مطبوعات عرب‌زبان منطقه روبه‌رو شدند؛ تا آنجا که نامشان را در فهرست سیاه همکاران با رژیم صهیونیستی گنجاندند و از دولت‌های عربی و همکاران مطبوعاتی خود خواستند تا با آنان که در مقابل مقداری پول شرافت خود را فروخته‌اند، مراوده نکنند.

امیرانی در همین دوره (فروردین‌ماه ۱۳۵۴) بنیاد ملی و فرهنگی خواندنی‌ها را به‌منظور جبران ضرر و زیان‌های ناشی از دریافت چندین فقره وام از بانک‌ها و ناتوانی از بازپرداخت آن‌ها، پایه‌ریزی کرد و طی آن اسامی شماری از سران مملکت را برای عضویت در جمع بنیان‌گذاران آن برای تأیید نزد شاه فرستاد. سپس از نعمت‌الله نصیری، رئیس ساواک خواست تا سهامدار بنیاد شود. در میان اعضای تشکیل‌دهنده بنیاد خواندنی‌ها نام کسانی چون امیرعباس هویدا، اسدالله علم، اردشیر زاهدی، جعفر شریف امامی و ارتشبد غلامعلی اویسی به چشم می‌خورد. او که یک سال بعد یک دستگاه بنز ۴۵۰ به ارزش ۱۶۰هزار تومان از شاه هدیه گرفته بود، اجازه حمل اسلحه کمری نیز داشت.

دوره سوم فعالیت مجله خواندنی‌ها نیمه دوم سال ۱۳۵۷، هم‌زمان با اوج‌گیری انقلاب اسلامی تا پیروزی انقلاب را دربرمی‌گیرد. در این دوره که اغلب نشریات به صفوف مردم پیوسته بودند، خواندنی‌ها از کمک به رژیم شاه نیز دست برنمی‌داشت. خواندنی‌ها، دعوت مطبوعات اعتصاب‌کننده را برای مشارکت در این حرکت رد کرد و همراه با روزنامه‌های آتش، بورس، جوانمردان، مهر ایران، ستاره اسلام، اراده آذربایجان و مجله‌های تهران اکونومیست، کاریکاتور و فردوسی به انتشار خود ادامه داد. امیرانی در همین دوره تأکید داشت که «در کار خود، اربابی جز شاهنشاه آریامهر برای خود نمی‌شناسم.» با این حال او در مقالاتش از سوسیالیزم، به معنای حاکمیت عمومی به‌جای حاکمیت فردی، به‌عنوان تنها راه نجات کشور نام می‌برد و تأکید می‌کرد که هیچ آینده‌ای فراروی حرکت انقلاب مردم دیده نمی‌شود.

خواندنی‌ها با شایعه‌پراکنی برای ایجاد تردید در میان انقلابیون، خطر بروز کودتا، شورش کمونیستی، هرج‌ومرج و گرانی و قحطی را اشاعه می‌داد و حتی از فرار شاه در ۲۶ دی‌ماه سال ۱۳۵۷ از کشور نیز ابراز تأسف کرده بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تا ۲۷ مردادماه ۱۳۵۸ که بر اثر کاهش شدید تیراژ مجله و عدم اقبال عمومی به آن و به بهانه کمبود و گرانی کاغذ و مشکلات پخش مجله، ناگزیر از توقف انتشار شده بود، جمهوری اسلامی را با حکومت اسلامی مغایر می‌دانست و تأکید می‌کرد که این رژیم به دلایل فراوان نمی‌تواند احکام اسلامی را درمورد همه مردم ایران به یکسان اجرا کند.

علی‌اصغر امیرانی در اسفندماه سال ۱۳۵۷ به جرم هم‌دستی با رژیم پهلوی دستگیر شد و مدتی را در زندان به سر برد. او یک سال بعد از آزادی، در شهریورماه سال ۱۳۵۹ دوباره بازداشت شد و در دادگاه به جرم وابستگی و همکاری نزدیک با خاندان سلطنتی و تقویت رژیم پهلوی، همکاری با اسرائیل و پشتیبانی از آن و همکاری با ساواک، اختفای اسلحه و دستگاه‌های گیرنده و فرستنده بی‌سیم، در تیر ۱۳۶۰ به اعدام محکوم شد.

امیرهوشنگ عسکری، عباس فروتن، نصرالله شیفته، ایرج نبوی و محمود طلوعی ازجمله سردبیران خواندنی‌ها در طول دوره انتشار آن بودند که برخی از آنان به مناصبی در دولت‌های رژیم شاه دست یافتند.

نشریه بعثت

نشریه بعثت

نشریه بعثت

پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که امام خمینی(ره) دستگیر و زندانی شدند، گروهی از طلاب حوزه علمیه قم برای تشریح موقعیت سیاسی آن زمان و افشاگری درباره حکومت استبدادی محمدرضا پهلوی، تصمیم به انتشار نشریه‌ای گرفتند که نامش را «بعثت» گذاشتند. گردانندگان و نویسندگان آن عبارت بودند از آقایان: علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر، محمدتقی مصباح یزدی، عبدالرحیم ربانی شیرازی، سید محمود دعایی، محمدجواد حجتی کرمانی و سیدهادی خسروشاهی.

سید محمود دعایی مطالب نوشته‌شده را تایپ می‌کرد و در خانه رضا شریفی گرگانی و با همراهی همسر او با یک دستگاه استنسیل تکثیر می‌شد. خانه آقای اکبر هاشمی رفسنجانی در قم و خانه آقای محمدجواد باهنر در تهران محل بحث و گفت‌وگو درباره مطالب نشریه و دیگر امور همچون نشر و توزیع آن بود.

محمدمهدی جعفری توزیع نشریه را در تهران به عهده داشت. در مشهد تعدادی از طلبه‌های جوان و مبارز آن را پخش می‌کردند. ساواک پس از انتشار نخستین شماره بعثت، مأمور شد نویسندگان و توزیع‌کنندگان آن را بیابد و دستگیر کند؛ اما در طول دوسالی که بعثت منتشر می‌شد، موفق نشد نویسندگان و محل تکثیر آن را شناسایی کند.

نخستین شماره بعثت در تاریخ ۲۳ آذرماه سال ۱۳۴۲ و آخرین آن در تاریخ ۱۰ خردادماه سال ۱۳۴۴ و درمجموع 14 شماره منتشر شد. علت تعطیل‌شدن بعثت یکی اختلاف‌نظر بین گردانندگان آن بود. پس از موضع‌گیری امام خمینی(ره) درباره لایحه کاپیتولاسیون، برخی طرفدار نظریات انقلابی امام خمینی(ره) شدند و برخی طرفدار نظریات میانه‌رو آیت‌الله سید محمدکاظم شریعتمداری. دیگر آنکه پس از ترور حسنعلی منصور، نخست‌وزیر شاه، که به انتقام تبعید امام(ره) به ترکیه صورت گرفت، بیشتر گردانندگان بعثت دستگیر و زندانی شدند. سیدهادی خسروشاهی شماره‌های بعثت را که مخفیانه و دور از چشم مأموران ساواک نگه داشته بود، پس از انقلاب اسلامی در یک کتاب به نام بعثت منتشر کرد.

روزنامه آهنگر

روزنامه آهنگر

روزنامه آهنگر

روزنامه «آهنگر» در اواسط سال ۱۳۲۵ به مدیریت سید مرتضی راوندی در اصفهان منتشر شد. راوندی از اعضای حزب توده ایران بود. معمولا احزاب سیاسی برای تبلیغ افکار خود از نشریات سود می‌برند. آهنگر نیز به نفع حزب توده تبلیغ می‌کرد. ادامه انتشار آهنگر به دلایل نامعلومی متوقف ماند و راوندی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به نگارش کتاب‌های تاریخی روی آورد. اما در اسفند ۱۳۲۹ روزنامه‌ای با عنوان چلنگر و به مدیریت محمدعلی افراشته که او نیز عضو حزب توده بود، منتشر شد.

چلنگر به مدت دو سال‌ونیم انتشار یافت و با استفاده از نثری ساده و روان در قالب طنز، سیاست‌های حزب توده را در مخالفت با حکومت دکتر مصدق دنبال می‌کرد. آهنگر بار دیگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی با روش سیاسی، اجتماعی، فکاهی و انتقادی به‌صورت هفتگی در فروردین ۱۳۵۸ در تهران منتشر شد. در دوره جدید انتشار آهنگر، که با فضای باز ایجادشده در اوایل انقلاب هم‌زمان بود، اشعار طنز و کاریکاتورهایی منتشر می‌شد که به‌نوعی رهبری انقلاب، دولت، شورای انقلاب و سایر نهادهای انقلابی و نظامی به همدستی با آمریکا و ضدیت با آزادی متهم می‌شدند. این مجله کشور را به صحنه پس از جنگی ترسیم کرده بود که اینک انقلابیون به چپاول اموال مردم پرداخته‌اند و هر صدای مخالفی را با چوب و چماق پاسخ می‌دهند.

انتشار آهنگر در دوره جدید بیش از 16 شماره ادامه نیافت و در مردادماه همان سال به دستور دادستان انقلاب اسلامی توقیف شد. توطئه‌چینی علیه انقلاب و انتشار اخبار دروغ از دلایل توقیف آهنگر و چند روزنامه و مجله‌ای بود که هم‌زمان با هم از انتشار آن‌ها جلوگیری شده بود.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

7 − 6 =