شهر مردم

آیا می‌توان شهرها را مانند گذشته تنها با صدور فرمان، دستور و بخشنامه اداره کرد؟ چرا مدیریت شهر، چنین سخت و دشوار شده است؟ بیش از گذشته پول خرج می‌شود، میلیاردها تومان، هزاران مدیر و کارمند در استخدام سازمان‌ها و شرکت‌های اداره امور هستند. همه آن‌ها با هدف افزایش کیفیت زندگی شهروندان توجیه شده‌اند؛ اما شهرها در مواردی به کام شهروندان نیستند.می‌توان پاسخ‌های مختلفی به این پرسش‌ها داد؛ اما بی‌گمان یک پاسخ محتمل، نبود مشارکت شهروندان و حضور آن‌ها در حلقه‌های سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری شهری است؛ حضوری که به تازگی با تدوین «برنامه جامع شهر» به آن توجه شده است.

تاریخ انتشار: 07:55 - دوشنبه 1399/06/31
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه

پایداری و ناپایداری

پایداری و توازن، دو ویژگی مهمی است که باید در ساختار تأمین مالی مدیریت شهری تثبیت شود. منابع پایدار به منابع مالی گفته می‌شود که از جنس واگذاری دارایی‌ها و سرمایه‌ها یا فروش فضاهای شهری نبوده، قابل تجدید و استفاده هستند. اما منابع مدیریت شهری علاوه بر پایدار بودن، باید متوازن نیز باشند. نمی‌توان بار هزینه‌های اداره شهر را بر دوش یک گروه از منابع، حتی منابع پایدار قرار داد؛ چرا که نتیجه عدم توازن منابع، عدم تعادل بین هزینه‌ها و منابع و کسری بودجه و در نهایت تعطیل شدن بخشی از وظایف مدیریت شهری است. توازن در منابع مالی مدیریت شهری به این معناست که برای هر هزینه‌ای منابع متناظر ومتجانس با آن تعریف شود. هزینه‌های پسماند، هزینه ساخت بزرگراه‌ها، پل‌ها و تونل‌ها نیز که توسط خودروها استفاده می‌شود باید توسط استفاده‌کنندگان پرداخت شود و این معنای جدیدی برای مشارکت در اداره شهر است. شهروندی که هزینه‌های اداره شهر را پرداخت می‌کند، حق اداره آن را هم برای خود محفوظ می‌داند؛ حقی که منحصر به شرکت در انتخابات هر چهارسال یک بار شورای شهر نمی‌شود و می‌تواند جریانی همه روزه و دائمی باشد.

مردم یا مدیران؟

مردم هوای سالم خواسته‌اند. خرید اتوبوس گران است و سیل خودروی شخصی، خیابان‌ها را برده است. پس برای ترافیک تصمیم گرفته می‌شود و اتوبان‌ها و خیابان‌ها سربرمی‌کشند.می‌توان ساعت‌ها درباره علل و عوامل این وضعیت صحبت کرد و از سرمایه‌داری تا نظریه‌ها و منافع کوتاه‌مدت سیاست‌ها صحبت کرد؛ اما همه حرف‌ها به آغاز یک قصه معروف ختم می‌شود: «ضرورت سازوکارهای افقی و مشارکتی برای مدیریت و اداره شهرها.» داده‌های تحقیقاتی درخصوص مشارکت در امور عمومی‌شهرها نشان می‌دهد مردم مشارکت را می‌شناسند و تعداد زیادی اهمیت آن را می‌دانند؛ اما مسئله این است که نمی‌دانند چگونه باید مشارکت کنند! در واقع تجربه محلی برای اداره امور جمعی، رغبت مردم را برای پرداختن به کارهای بزرگ ملی تحریک می‌کند. طبق این الگو، تصمیم‌گیری‌های مربوط به امور شهر با همکاری و همیاری حکومت، بخش خصوصی و جامعه مدنی انجام می‌شود . یکی از مسائل مهم در نظام مردم‌سالاری، میزان مشارکت مردم در طرح‌ها و پروژه‌های شهری است.