خیلی وقت بود نامه استعفایم رفته بود روی میزِ مدیرِ مهد و مهر تأیید خورده بود؛ اما هنوز دلم میخواست صبحها زودتر بیدار شوم و پنجره را باز کنم تا جیکجیکِ گنجشکها سکوت مرگبارِ خانه را بشکند.
از توی کوچه صدای همهمه بچهها میآید. حتما ساعت 12 شده. بهزحمت دستم را میکشم تا گوشی تلفن را از روی پاتختی بردارم. شماره نورا را میگیرم.
بهترین لباسهایم را پوشیدم. بهترینها را گذاشته بودم برای روزهای زوج. برای روزهایی با ملاقاتهای خاص. بهترین لبخندم را جلوی آینه تمرین کردم و کرم مرطوبکننده را به دستهایم زدم تا لطافتش تا عصر بماند.
این روزها همه ما زیر هجمه و بمباران اطلاعاتی و خبری زندگی میکنیم و هیچکدام راه گریزی از این ویژگی عصر مدرن نداریم.
وانتی هرچند روز یکبار به کوچهپسکوچههای شهر من سرک میکشد و با بلندگوی آهنین خود فریاد میکشد که «انار، انار؛ مشتری انار، سیب بیار، انار ببر! انار یاقوتی شهرضا.»
فارابی بیگمان یکی از بزرگترین و مؤثرترین پدران فکری و معنوی ایران است …
میانه دهه هفتاد، اوج فعالیتهای مطبوعاتی در اصفهان است؛ زمانی که تعداد روزنامههای استان رو به گسترش است، تیراژها از هم سبقت میگیرند و محتوای شمارههای انتشاریافته، به مسائل جاری استان میپردازد …
مدتی است در این بخش هنر هنرمندان مقاومت را از سرتاسر جهان معرفی میکنیم؛ اشخاصی که به واسطه هنرشان صدای فلسطین و جریان مقاومت شدهاند.
پرسش زیر را برای امتحانک کلاسی دانشآموزان هشتم داده بودم …
انگاری همین دیروز بود؛ سیزدهچهارده سال پیش را میگویم که سر کلاس دوم دبیرستان، معلم شیمی زیرلایهها و اوربیتالهای پرشده و نشده را روی تابلو مینوشت و ما جزوهنویسی میکردیم.
بارها با تماشای اثر عصر عاشورای استاد فرشچیان به فکر فرو رفتیم و درباره مظلومیت غمانگیز امام حسین(ع) اندیشیدهایم.
سیوششمین جشنواره تئاتر استان اصفهان با شور و هیجان به پایان رسید و برترینهای دو بخش صحنهای و خیابانی معرفی شدند.