مختصری از زندگی و فعالیتها
سعداوی متولد یکی از مناطق شمالی مصر به سال 1931 است. او که از زمان دانشجوییاش به فعالیت در حوزهی استیفای حقوق زنان مشغول بود، فعالیتهای تخصصی دامنهدارش را به طور رسمی 54 سال پیش از این با بنیانگذاری مجلهای در رابطه با سلامتی و بهداشت گسترش داد. درست زمانی که مدتی بود در دانشگاه قاهره ترفیع یافته بود. این مجله البته که مدتی زیاد دوام نیافت و با حکم حکومتی بسته شد. مدتی بعد او حتی شغلش را در وزارت بهداشت مصر نیز از دست داد، چرا که یکی از کتابهایش –که همچنان جزیی از آثار مهم او محسوب میشود- بر سر زبانها افتاده بود. در آن زمان کتاب سعداوی از طرف نهادهای دینی در مصر و با حمایت حکومت محکوم شد. او از جملهی 1500 نفر فعالان سیاسی و اجتماعی است که انور سادات به بند کشیده بود. ماحصل این دوران نه چندان طولانی زندانی شدن، کتابی است به نام خاطرات زندان زنان. سعداوی این کتاب را روی دستمال توالتها و با مدادهای آرایشی که زنان به طور قاچاقی به زندان میآوردند نوشته بود. یک سال بعد از آزادی از زندان، نوال سعداوی انجمن همبستگی زنان عرب را پایه گذاشت که در طول سالیان به طور مداوم مورد اتهام و یورش قرار گرفت و نهایتاً و بعد از حدود 10 سال، بسته شد.
برای بسیاری از فعالان، به ویژه فعالان حوزهی جنسیت و زنان، این عجیب نیست که سعداوی به طور مداوم با اتهامات مختلف روبرو بود. یکی از جنجالیترین پروندههایی که سعداوی درگیرش شد پس از اتهام ارتدادی بود که وکیل همسرش متوجه او کرد و البته رویارویی بزرگ او با الازهر که او را با اتهام ارتداد و بدعت مواجه کرده بودند. سعداوی نهایتاً از این اتهامها تبرئه شد و الازهر بازی را به سعداوی واگذار کرد. سعداوی در طول زندگیاش بارها نشان داد که مقاومت برای استیفای حق، تنها راه دستیابی به هدف جنبش زنان است؛ در حالی که همواره قدرت سیاسی و مردسالاری روی سرش هوار شده بودند.
فعالیتها، آثار و چالشها
سعداوی در آثارش، چه مباحث نظری و جستار تخصصی باشد، چه رمان یا ناداستان، عمدتاً به تحلیل وضعیت زنان عرب پرداخته است. این مشی تحلیلی از اولین آثارش –برای مثال: خاطرات یک پزشک زن که در سال 1960م. به چاپ رسیده است- تا کتابی به نام روایت که سال 2004م. درآمده، دنبال شده است. اما آنچه در پیگیری آثار سعداوی مهم است، انتشار کتاب او راجع به جنسیت است که همچنان که پیشتر اشاره شد، مقدمات به زندان افتادنش را فراهم کرد. اما چنانکه در بسیاری از متنهای راجع به او به درستی اشاره شده است، زندان رفتن برای او به مثابهی تولدی دوباره بود. او که به واسطهی آثار و نظراتش، اعتباری در مقام یک مفسر و تحلیلگر فمینیست به دست آورده بود، هنگامی به زندان افتاد که عملاً یک چهره بود. زندان افتادن او اگرچه با اتهامات متفاوت و حمایت نهادهای مختلف از جمله نهادهای دینی در مصر انجام شد، اما عنوان اصلی اتهامش، اقدام علیه دولت بود. اتهامی که بیش از هر چیز از زبان صریحش در انتقاد و البته فعالیتهایش در راه مبارزه با ناقصسازی جنسی زنان آب میخورد.
ناخشنودی از سعداوی از جانب ساز و کارهای مذهبیِ تندرو در مصر تا حدی بالا بود که یکی از گروههای سلفیِ شبه نظامی به نام سازمان جماعت اسلامی –که ترور نافرجام نجیب محفوظ را هم در کارنامه دارد- مدتها یکی از اهدافی که در لیست داشت، نوال سعداوی بود. تهدیدهای متعدد علیه وی تا آنجا پیش رفته بود که او مدت زیادی مجبور به ترک خاک مصر برای 12 سال شد. برای سعداوی، همچنان که خودش هم گفته بود، نوشتن تبدیل به سلاحی شده بود تا علیه ساز و کاری به مبارزه بپردازد که اقتدارش را در عرصهی عمومی با متر و معیارهای دولتی اعمال میکند و در عرصهی خصوصی با تجمع قدرت در دست مردان خانواده. او به خوبی به این موضوع اشاره میکرد که در ساختار اجتماعی نابرابر، بیعدالتی و عدم وجود برابری هر بار با چیزی توجیه میشود؛ باری با اخلاقیات، باری با هنجارهای عرفی یا شرعی، باری حتی با دستاویز قرار دادن عشق! هر کدام از کلماتی که سعداوی مینوشت یک کنش انقلابی بود علیه نابرابری.
شاید یکی از مهمترین مسائلی که سعداوی به آن شناخه شود نظراتش راجع به حجاب باشد. تا جایی که عدهای ممکن است با خواندن متون راجع به سعداوی، گمان کنند که اگر او به حجاب نقد وارد میکرد، پس لابد در پی پوششهایی بود که در اصطلاح غربی خوانده میشوند. اما آنچه کمتر کسی به آن اشاره کرده، مورد انتقاد قرار دادن زنان مصری توسط سعداوی برای شبیه غربیها شدن در پوشش است. شاید در این زمینه بتوانیم مدعی شویم که برای زنان، مسئله پوشش زنان در جامعهی مردسالار به طور کلی بوده است، نه لزوماً حجاب داشتن یا حجاب نداشتن.
این دقیقاً چیزی است که از چند مصاحبه و متن او میتوان دریافت. او معتقد است که زنان در جامعهی مردسالار مجبور شدهاند که صرفاً متجسد باشند. چه پوشیده با حجاب، چه غرق در آرایش. در واقع او به این موضوع اشاره میکند که ساز و کار مردانه در پی این است که زنان را از مواجههی بیپرده و مستقیم با دنیا منع کند. انگار که در چنین جامعهای قرار نیست واقعیتِ یک زن –شامل ذهن و تواناییهایش- به ظهور برسد. بلکه زن تماماً تن تصور میشود که پشت چیزی باید پوشیده شود. از همین رو برای او صورت پوشیده شده با آرایش با صورتی که روبنده آن را پوشانده در یک چیز مشترکند: این که زن را پنهان میکنند.
سعداوی از مخالفان سفت و سخت چند همسری و از کسانی بود که در راه توقف انواع خشونت علیه زنان گامهای بلندی برداشت. او نه تنها با آثارش که با زندگیش هم به افراد درس میداد. او پس از جدایی از همسرش پس از 46 سال، در این رابطه ابراز داشته بود که همسرش دیگر به حقوق او احترام نمیگذاشته است و او این مصداق خشونت را برنمیتابد. او به خوبی با این حرکت نشان داد که هر زمانی میشود از یک رابطهی نادرست بیرون آمد، حتی اگر ازدواجی باشد که سالهای سال دوام داشته است. رخدادی که جامعهی مردسالار برای زنان هرچه سختترش کرده است.
مواضع سیاسی
هرگز نمیتوان از فعالیت در مورد زنان و جنسیت حرف زد و سیاسی نبود. مسئلهی زنان و جنسیت به واسطهی پیوندش با قدرت، اساساً مسئلهای سیاسی است و همین امر افراد را به موضعگیری وا میدارد. چه اینکه شرط کنشگری نیز داشتن موضع سیاسی است. سعداوی این را به خوبی میدانست و ابرازش میکرد. او با دیکتاتوری ادامهدار در مصر همواره مخالف بود و آن را دنبالهی فراعنه میخواند. چه اینکه مواجههاش با دولت سادات عیان بود. همچنین او با نهادهای مذهبیِ تندرو که پایگاه مهمی همواره در تعیین قدرت –چه اجتماعی و چه سیاسی- در مصر دارند سر سازگاری نداشت؛ تا آنجا که قصهی مواجههاش با الازهر را شرح دادیم. او گرچه در زمان حسنی مبارک نسبتاً زندگی آرامتری در مصر را تجربه کرد، اما همواره حاکمیتش را مورد نقد قرار میداد. به ویژه که نمیتوان فعال حقوق زنان و خواهان برابری بود و چشم بر انواع دیگر نابرابری که در جامعه بیداد میکند بست.
او در دورهی انقلابهای موسوم به بهار عربی، در میدان تحریر حضور داشت و از انتخابات دموکراتیک حمایت کرد. سعداوی نسبت به حضور محمد مرسی در جایگاه ریاست جمهوری موافق نبود. شاید یکی از نقاط ناواضح در موضعگیریهای سیاسی سعداوی، مواضع متعددش در قبال عبدالفتاح سیسی باشد. موضعگیریهای سیاسی سعداوی لزوماً معطوف به مصر نبود و یکی از معروفترین اظهارنظرهایش در رابطه با حمایت بیوقفهی دولت ایالات متحدهی امریکا از اسراییل بود. سعداوی اسراییل و حمایت امریکا از آن را تروریسم واقعی خوانده بود. او ضد مردسالاری، ضد بنیادگرایی دینی، ضد سرکوب و دیکتاتوری و البته ضد سرمایهداری و استعمارگری بود. تا جایی که زندگی جمع و جوری که داشت در سالهای پایانیِ عمرش، افراد را به تعجب وا میداشت. خودش در این رابطه گفته بود که نمیشود رادیکال باشی اما پولدار هم باشی.
با صدای بلند حرف میزنم چون عصبانی هستم
اگرچه سعداوی ظاهراً در آثارش پایگاه و شرایط زنان در جهان عرب را تحلیل کرد، اما همانطور که خودش هم بارها در مصاحبههایش اعلام کرده بود، مسائلی که به آنها پرداخته بود نه تنها مسائلی مربوط به زمان چاپ کتابهایش نبودند، که حتی منطقهای هم نبودند. این مسائل نه کهنه میشدند و نه اختصاص به مکان خاصی داشتند و دارند. در سرتاسر جهان همچنان مردسالاری وجود دارد، نابرابری وجود دارد، خشونت علیه زنان وجود دارد و قس علی هذا. همچنان که خودش ابراز داشته بود، مسئلهی جنسیت، طبقه، استعمارگری، ناقصسازی جنسی، سرمایهدای، تعرض، خشونت و آزار جنسی و آزار و تعدیِ اقتصادی همچنان وجود دارد. موضوعاتی که او در رابطهشان صحبت کرده بود، از آنها نوشته بود و ردپایشان را در تاریخ، جامعه و سیاست جستجو کرده و تحلیلش را در قالب کلمات ریخته بود. او همچون بسیاری فمینیستهای دیگر به خشم ناشی از خشونت تاریخی بر زنان اشاره دارد. او در جواب به انتقادهایی که از او میشد و او را متهم به خشونت در کلام میکرد، بیان میکرد که: من حقیقت را میگویم و حقیقت وحشی و خطرناک است. او به خوبی نشان داد که نمیتوان به درازنای تاریخ تحت خشونت و ستم بو، اما خشمگین نبود. لهذا میگفت: من با صدای بلند حرف میزنم چون عصبانی هستم.