شروع فــوتــبــال شما از کـجــا بود؟
من از 16سالگی و با تیم هوانیروز فوتبال را شروع کردم. مرتضی هوشنگی سرمربی ما بود و همزمان برای تیم جوانان و بزرگسالان بازی میکرد. در آن مقطع، تیم پلیاکریل سهمیه فوتبال خریداری کرده بود. کل تیم به پلیاکریل رفتیم و همان سال قهرمان شدیم و سهمیه جام آزادگان را کسب کردیم. سرمربی ما در جام آزادگان، غلامحسین آقاجان بود؛ درضمن تنها سهمیه فوتبال استان در این رقابتها بودیم.
چه عملکردی در جام آزادگان داشتید؟
مسابقات جام آزادگان در دو گروه برگزار میشد. تیم ما در نیمفصل اول عملکرد فوقالعادهای داشت و توانستیم قهرمان نیمفصل اول شویم. در پایان هر فصل دو تیم برتر راهی مرحله بعدی شده و بهطور ضربدری بازی میکردند تا تکلیف قهرمان مشخص شود؛ اما تیم ما سوم شد و نتوانستیم به مرحله نیمهنهایی صعود کنیم.
در آن زمان ترکیب پلیاکریل بومی بود؟
بله؛ همه بازیکنان و کادر فنی ما بومی بودند و افرادی چون عبدالرضا بذری، امید باقرمحمودی، محمد دانشزاد و سید کمال شیروانیان همبازیان من بودند. تنها یک بازیکن غیراصفهانی داشتیم که گلپایگانی بود و در اصفهان درس میخواند.
پیوستن شما به تیم ذوبآهن چه زمانی رخ داد؟
بعد از چهار سالی که در تیم پلیاکریل بازی میکردم، با مدیرعامل این تیم به مشکل خوردم و جدا شدم. در آن مقطع لیادین روسی، سرمربی ذوبآهن بود. او در دیدار ذوبآهن و پلیاکریل بازی من را دیده و گفته بود این بازیکن را میخواهد. من کلا دو روز با ذوبآهن تمرین کردم. روز سوم با تراکتورسازی بازی داشتیم که لیادین من را در ترکیب اصلی گذاشت و بازی هم یک بر یک مساوی شد.
مقطع دوم حضور لیادین در تیم ذوبآهن چگونه بود؟
در آن سن، لیادین بالا رفته بود و توانایی گذشتهاش را نداشت. فکر میکنم با تیم ذوبآهن پنجم یا ششم لیگ آزادگان شدیم و بعد لیادین جدا شد. من درمجموع سه فصل برای تیم ذوبآهن بازی کردم.
از آن دربی معروف بگویید و گلی که در ثانیه 14 بازی به ثمر رساندید.
این دربی در جام حذفی بود. پیش از آن تیم ذوبآهن یک اردوی خارج از کشور را در مجارستان برپا کرده و تیم فوقالعاده سرحال بود. در دیدار با تیم سپاهان که در ورزشگاه 22 بهمن برگزار شد، در ثانیه 14 بازی توپ را با پای چپ شوت کردم که وارد دروازه شد. در آن زمان محمدرضا مهربانی که دروازهبان بسیار معروفی بود، درون دروازه سپاهان بازی میکرد. با یک شوت دروازهاش را باز کردم. از همان شوتهایی زدم که پسرم هم میزند (با خنده).
چقدر آن گل ثانیه 14 معروف شد؟ لابد شما را خیلی تحویل گرفتند؟
اصلا از این خبرها نبود؛ البته بعدها تماشاگران ذوبآهن که آن گل را تماشا کرده بودند، من را با شعار اصغر سی ثانیه تشویق میکردند.
حالا چرا اصغر سی ثانیه؟
چون 14 با شعار جور درنمیآمد.
بعد از دوره فوتبال وارد حوزه مربیگری شدید؟
بعد از تیم ذوبآهن، به تیم فجر رهنان در لیگ دسته سه پیوستم؛ سپس در تیم برق اصفهان بازی کردم؛ همزمان هم بازیکن بودم و هم مربی. بعدها نیز حدود 12 سال مربی ردههای مختلف باشگاه سپاهان بودم؛ اما وقتی پسرم از این تیم رفت، من هم باید نقلمکان میکردم.
مهدی از سپاهان به ذوبآهن رفت؟
بله، از سپاهان به ذوبآهن رفت و از ذوبآهن نیز به راهآهن. در تیم راهآهن منصور ابراهیمزاده او را در ترکیب ثابت تیم گذاشت و کارلوس کی روش هم او را به تیم ملی دعوت کرد؛ اما به دلیل اینکه دستش شکسته بود، سعید عزتاللهی را به جای او به تیم ملی دعوت کردند. مهدی در تمام ردههای سنی، بازیکن ثابت تیم ملی بود؛ درصورتیکه بازیکنانی چون علی کریمی و عزتاللهی در تیمهای ملی ردههای پایه، نفرات سوم و چهارم بودند.
چون خودتان فوتبالی بودید، مهدی را به سمت این رشته هدایت کردید؟
من اصراری برای فوتبالیستشدن او نداشتم. ابتدا مهدی را به رشته ژیمناستیک بردم که نفر سوم مسابقات شد. در رشته بدمینتون هم قهرمان شد و در مسابقات بسکتبال ناحیه چهار قهرمان شد. او استعداد زیادی در ورزش داشت و بسیاری از مربیان ورزشی دوست داشتند او در رشته آنها فعالیت کند.
چطور شد که مهدی سمت فوتبال رفت؟
من مدرسه فوتبال داشتم. او از سن کم همراه من بود؛ اما همان سالی که بهطور جدی در رشته فوتبال فعالیت کرد، در مسابقات قهرمانی یزد، بهعنوان بهترین بازیکن انتخاب شد.
با توجه به اینکه از سطح فوتبال اصفهان فراتر نرفتید، چقدر امیدوار بودید مهدی راههای نرفته شما را طی کند؟
اتفاقا در مقطعی فیروز کریمی میخواست من را به بهمن تهران ببرد؛ اما چون دبیر آموزشوپرورش بودم، امکان رفتن پیدا نکردم. مهدی قبل از آنکه با استقلال توافق کند، با تیم سپاهان به توافق رسید؛ اما فردای روز توافق گفتند که رقم قرارداد زیاد است و آن را کم کنید. چون میدانستم پسرم چه توانمندیهایی دارد، با استقلال قرارداد بستیم. بعد از نهاییشدن قرارداد مهدی با استقلال، سپاهانیها گفتند: چرا رفتید؟ گفتم: شما او را نخواستید. گفتند: نه؛فقط خواستیم قراردادش را کم کنید. البته قراردادش در استقلال بیشتر بود و از پیوستن به این تیم هم رضایت دارد.
خوشبختانه در استقلال هم جاافتاده است؟
بله، خدا را شکر. همه بازیکنان فوتبال دوست دارند موردتوجه قرار گیرند. دیدهشدن در فوتبال ما در تیمهای استقلال و پرسپولیس رخ میدهد. همه آنهایی که به این تیمها نرفتهاند، بعدها حسرت میخورند و میگویند کاش یک نیمفصل هم شده بود، در این تیمها بازی میکردیم. بازی در استقلال و پرسپولیس دنیای دیگری است؛ البته این گفته به این معنی نیست که سپاهان و تراکتورسازی و دیگر تیمهای مطرح شهرستانی بد هستند؛ اما تیمهای سرخابیدروازه ورود به تیم ملی محسوب میشوند.
با توجه به اینکه خودتان، هم فوتبال بازی کردهاید و هم مربی هستید، چه نظارتی بر عملکرد فوتبالی مهدی دارید؟
من همیشه بازیهای مهدی را تنها در خانه تماشا میکنم و اعضای خانواده متوجه شدهاند من را باید در این مواقع تنها بگذارند. بهدقت بازیاش را میبینم و آنالیز میکنم. او بعد از مسابقه تمام معایب و مزایا را گوش میکند. خدا را شکر پسر حرفگوشکنی است. او یک زندگی حرفهای دارد و تمام تمرکزش روی فوتبال است. با این روندی که حرکت کرده، میتواند فیکس تیم ملی شود. در 16 هفتهای که از لیگ سپریشده، بر اساس آمارها بهترین هافبک وسط لیگ بوده است.
برنامهای برای لژیونرشدن دارد؟
اتفاقا از الاهلی قطر پیشنهادی دریافت کرده است؛ اما به او گفتم که تا پایان فصل صبر کند؛ چون بهاحتمالزیاد استقلال قهرمان لیگ میشود و قهرمانشدن یک تیم تأثیر زیادی بر لژیونر شدن او خواهد داشت.
به نظر شما راهی تیمهای اروپایی شود برای آینده فوتبالیاش بهتر نیست؟
پسر من در 18سالگی برای اردوی تمرینی به آلمان رفت و آنجا موردتوجه هامبورگ قرار گرفت و از آنها پیشنهاد داشت؛ اما چون به خانواده وابسته بود، قبول نکرد.
لیگ امسال را چطور ارزیابی میکنید؟
در لیگ امسال تیمهای مدعی به هم نزدیک هستند. به نظرم هرکدام از این تیمها ساختار دفاعی بهتری داشته باشند، موفقتر خواهند بود؛ زیرا تیمی که ساختار دفاعی بهتری دارد، احتمال گلزدنش بیشتر است؛ درصورتیکه اگر گل بخورند، کارشان سخت میشود.
فکر میکنید چرا بازیکنان بومی کمتر فرصت بازیکردن در تیمهای سپاهان و ذوبآهن را به دست میآوردند؟
من در سالهایی که استعدادیاب باشگاه سپاهان بودم، در مجموعه خیبر هفتون بازیکنان زیادی چون امیرحسین کریمی، رضا دهقانی و امیرحسین امینی را شناسایی کردم. به نظرم در اصفهان استعداد زیاد داریم؛ اما تیمهای سپاهان و ذوبآهن ساختار حرفهای دارند و نمیتوان به آنها خردهای گرفت؛ زیرا این باشگاهها میخواهند تیمهایشان قهرمان شوند؛ ازاینرو بهادادن به بازیکنان جوان کار دشواری است.بسیاری از بازیکنان هستند که در تیمهای پایه سپاهان فعالیت دارند؛ اما در رده بزرگسالان شانسی برای بازیکردن پیدا نمیکنند و ناچارند به تیمهای دیگر بروند. برخی از آنها در تیمهای دیگر بهخوبی خود را نشان میدهند؛ اما عدهای به دلیل انتخابهای بد یا بدشانسی از فوتبال محو میشوند. بازیکن خوب با بازیکردن ساخته میشود و بازیکنان جوان برای انتخاب تیم حتما باید ملاکشان بازیکردن باشد؛ نه اینکه روی نیمکتنشستن را انتخاب کنند.
بهعنوان پرسش پایانی، فکر میکنید اصغر مهدیپور بازیکن بهتری بود یا مهدی مهدیپور؟
فکر میکنم بازی پسرم بهتر باشد؛ اما خیلیها به من میگویند: بهتر از پسرت بودی. من بازیکن جسورتری بودم؛ اما مهدی بازیکن در اختیار تیم است. بعضی وقتها به او میگویم: پا به توپ شو و حرکت کن. اما در جوابم میگوید: من فوتبالی بازی نمیکنم که تماشاگران خوششان بیاید؛ من بازیکن در اختیار سرمربی هستم.














