شکل‌گیری نمادهای آیینی در ذهن کودک

قطعا یـکی از بهتـرین راه‌هـا بـــرای انتـقــال ارزش‌هـا بـه فـرزندان شعار است! حال اینکه شعار به چه معناست و چگونه می‌تواند نقش انتقال ارزش‌ها را ایفا کند؛ مسئله‌ای است که پرداختن به آن در این سطور دنبال می‌شود.
 
تاریخ انتشار: 00:17 - چهارشنبه 1401/05/19
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
شکل‌گیری و تکوین شعارها و نمادهای آیینی در زندگی کودک، در وجود او ایجاد وابستگی ذهنی‌عاطفی می‌کند و در ناخودآگاه او ثبت و ضبط می‌شود و این‌گونه گرایش به آن ارزش، ایجاد می‌شود. با تکرار آن، تغییر نگرش و عادت صورت می‌گیرد.حال این سوال مطرح می‌شود که آیا انتقال ارزش‌ها به‌وسیله‌ شعار به روش خاصی نیاز دارد؟! بی‌تردید چنانچه شعار در جای غلط و به شیوه‌ غلط استفاده شود، نه تنها مفید واقع نمی‌شود، بلکه اثر عکس دارد و تأثیر این موضوع در سن کودکی قابل‌تشخیص نیست؛ اما در سنین بلوغ آثار خود را بر جای خواهد گذاشت؛ به‌طورمثال فشار بیش‌ازحد بر روی مسائل دینی ممکن است همان اثری را داشته باشد که بی‌توجهی نسبت به آن دارد؛ به‌طوری که با دو زمینه مختلف، یک نتیجه ایجاد می‌شود و این‌گونه فرزند یا دچار وازدگی یا دچار بی‌تفاوتی نسبت به دین می‌گردد.
به طور کلی مسائل دینی به چنددسته اصلی تقسیم می‌شود؛ اول  اصول عقاید که همان بینش انسان را می‌سازد. دوم، احساسات یا حب و بغض‌ها  که  گرایش‌ها را تشکیل می‌دهد و سوم، رفتارهای دینی که شامل آداب و احکام دینی نیز می‌شود و در دایره کنش‌ها قرار می‌گیرد.با توجه به آنچه گفته شد، این سؤال در ذهن تداعی می‌شود که والدین در هفت سال اول باید بر روی کدوم بخش سرمایه‌گذاری کنند تا نتیجه اثربخشی عایدشان شود؟! آیا توجه به بینش باید مورد تأکید قرارگیرد یا احساسات یا تمرکز بر روی رفتارهای دینی و کنش‌ها؟علی‌رغم اینکه باید بینش و کنش موردتوجه قرار بگیرد؛ اما کارایی و نتایج حاصل از گرایش‌ها در این مقطع سنی بیش از دوبعد دیگر است؛ یعنی انجام یا عدم انجام رفتارهای دینی، احکام و آداب دینی و دانستن اصول عقاید به شکل مستقیم برای کودک اهمیتی ندارد؛ به‌طورمثال از کودکی که ممیزنشده انتظار انجام رفتارهای دینی‌ مانند نماز مهم نیست و حتی چنانچه نمازهم ادا کند اهمیتی ندارد؛ چرا که به‌دلیل تکمیل‌نشدن قوه تمیز و تفکر انتزاعی هرکاری انجام دهد، صرفا از روی تقلید و برای دریافت پاداش و توجه است.معنای این حرف این نیست که ما نباید رفتار دینی داشته باشیم یا نباید فرزند را موردتشویق قرار دهیم، بلکه برعکس، ما باید به آموزش رفتار دینی توجه داشته باشیم و تغییر را نادیده نگیریم و حتی با تشویق، رفتار او را تقویت کنیم؛ اما در عین‌حال انتظار و توقع انجام چنین رفتارها و اعمالی را نداشته باشیم.یکی از دوره‌های طلایی انسان در ایجاد نشاط، احساسات دوره کودکی است و شعار، یکی از بهترین روش‌ها برای ایجاد گرایش‌ها و حب و بغض‌ها.محرم و عزاداری برای اباعبدالله سرشار از شعار است و اساسا قیام سیدالشهدا ظرفیت گسترده‌ای برای انتقال این گرایش‌ها و به تبع آن، تغییر نگرش‌ها دارد. والاترین شعارهایی که یک انسان آزاده می‌تواند داشته باشد، در کربلا به‌صورت تصویری وجود دارد؛ بنابراین اگر به‌دنبال انتقال ارزش‌ها و شعائر دینی به فرزندان هستیم، مراسم‌های مذهبی بخش بزرگی از بار این انتقال را به دوش می‌کشد. شرکت در این مراسم‌ها و مأنوس‌شدن با شعارها و آیین‌ها می تواند در ایجاد شعور و عقلانیت در فرزندان تأثیر بسزایی داشته باشد. شنیدن آزادگی و عزت‌مداری امام حسین علیه‌السلام و تقابل دو جبهه حق علیه باطل، به نمایش‌درآمدن مفاهیمی چون همراهی و هم‌دلی، ایستادگی، پایداری، ازجان گذشتگی و …می‌تواند فرزندان را به فهم بصیرت و دریافت معرفت نزدیک کند.  شعارهای عاشورایی نباید در حد شعار و احساس بماند، بلکه باید بازتاب حماسی پیدا کرده و به درک حقیقت دین بینجامد. اگر چنین شد شعار به شعور تبدیل می‌شود و این همان تبدیل گرایش به نگرش است.