بالاخره بوی قورمه سبزی با طعم ریال بیشتر به دل مینشیند و کم از کباب شیشلیک ندارد! زندگی زنان شاغل نه آنقدر بیدغدغه است که در دسته زنان مرفه و بیدردی قرار بگیرند که با خیال راحت خرج کنند و نه آنقدر گرفتارند که فرصتی برای رسیدگی به خود نداشته باشند. به یمن حضور مداوم و مستمر در جامعه نیازمند رسیدگی معقول و منطقی به ظاهر خود و خانه هستند اما گاهی در این میان دچار افراط و تفریط میشوند و این عدم تعادل دارای بازتابهای فراوانی میشود. زنان نیز همچون مردان در نقش کاری خود فرو میروند و درگیریهای کاری را با خود به منزل میآورند. از نظر عرفی برای مردان این امر موجه است که فریادهای خستگی خود را در خانه سر دهند اما اگر زنی خستگی و ناراحتی خود را در خانه بیان کند به گناهی نابخشودنی از نظر دیگران مرتکب شده و بلافاصله با سکوت باید جبران کند. در محیطهای کاری به واسطه سپری کردن زمان طولانی همکاران با یکدیگر روابط صمیمانه بیشتری شکل میگیرید؛ بهگونهای که ممکن است همکاران بیش از خانواده در جریان زندگیها باشند و حتی گاهی این روابط با جنس مخالف باشد که در صورت عدم رعایت حریمهای شخصی به تنگناها و رسوایی اخلاقی کشیده میشود. برای همین برخی از افراد دیدگاه مناسبی به همکاران غیرهمجنس خود ندارند.
بیش از هر قضاوتی مادران شاغل مورد قضاوت همنوعان خود قرار میگیرند و از سمت جامعه به عنوان بیرحمترین و خودخواهترین افراد معرفی میشوند؛ چرا که نیمی از روز را دور از فرزندان سپری میکنند. اما کسی نمیگوید که مادران شاد و سالم سازندگان جامعه شاد و سالم هستند. فرزندانی که مادران شاغل دارند، ممکن است مثل هر فرزند دیگری ابراز دلتنگی کنند ولی نوع برخورد با این دلتنگی از سمت سایر افراد متفاوت است. اگر فرزندی که شبانهروز در کنار مادر خود باشد و بهانهگیری کند ایرادی را متوجه آن مادر نمیدانند اما مادر شاغل متهم است به بی توجهی و بیمهری و … . در واقع چنین نیست و بچهها به هزاران دلیل ممکن است بهانه بگیرند و کسی مقصر اصلی آن نیست. مادر شاغل به خاطر جبران آن زمانهایی که منزل نیست، فرزندش را بیشتر در آغوش میکشد و احساسش را به زبان میآورد و مهمتر از همه گفتمان بیشتری با او دارد که این گفتمان باعث شکلگیری شخصیت کودک میشود. ضمنا کودک توانایی حل مسئله و رفع مشکلات خود را بیشتر به دست می آورد و به مشورت و آگاه سازی والدین درخصوص مسائلش مقیدتر خواهدبود.
متاسفانه کارفرمایان به درک شرایط زنان باردار و دارای کودک خردسال کمتوجهی ویژهای دارند و معتقدند این مادران همچون سایر کارمندان باید کار کنند و در صورت بروز هرگونه مشکل برای خانه و خانواده باید استعفا دهند و به خانه بازگردند. در صورتی که با کاهش ساعات کاری یا اعطای مرخصی بیشتر نسبت به سایر کارمندان، میتوان از بروز تنشهای خانوادگی یا بی انضباطی افراد کاست. زنان شاغل زندگی سخت ولی شیرین را تجربه میکنند و با نگاهی ژرفتر و مثبتاندیشی آگاهانه در کنار منطق از زندگی خود و دیگر عزیزانشان لذت میبرند. شاید همین نگاه و توان زنان شاغل در کشورهای توسعهیافته باعث پیشرفت و آرامش شده است.