دیان دیجانی افزود: «پس از رایزنی با اعضای این شورا، برای من روشن است که یک عضو شورا موضع خاصی درباره این موضوعات دارد، درحالیکه شمار زیادی از اعضا نظرات متفاوتی دارند.» مواضعی که در 24 ساعت نخست اقدام آمریکا برای فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی 13 کشور از 15 کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل در روز اول شهریور و بهطور رسمی اعلام شده بود، جدالی دیپلماتیک در مقابل یکجانبهگرایی آمریکا ایجاد کرد که یقینا باعث انزوای آمریکا در حوزه بینالملل خواهد شد. از طرفی به لحاظ حقوقی و با خروج آمریکا از برجام، این کشور نمیتواند چنین مکانیسمی را فعال کند؛ اما مقامات کاخ سفید مدعی هستند که طبق قطعنامه 2231، آمریکا بهعنوان مشارکتکننده در تصویب برجام و نه عضو آن، میتواند از ایران در خصوص نقض قوانین برجام شکایت کند. این در حالی است که دوشنبه شب رافائل گروسی، رئیس سازمان بینالمللی انرژی اتمی، با هدف بازیابی نقش خود بهعنوان یک نهاد بینالمللی و زمینهساز دستیابی به راهکارهای مشترک برای ایفای نقش نظارتی این سازمان با رویکردی غیرسیاسی و فنی وارد تهران شد. اقدامی که ممکن است به نتایج مثبت مذاکرات ایران و آژانس در ایجاد فضای مناسب منجر شود. پژمان میرکریمی، استاد دانشگاه و کارشناس حقوق بینالملل در گفتوگو با «اصفهان زیبا» به تشریح فضای بینالمللی در رابطه با آینده برنامه هستهای ایران پرداخت. مشروح گفتوگو را میخوانید.
به نظر شما دلیل اصلی مخالفت شورای امنیت با طرحهای پیشنهادی ضدایرانی آمریکا، اقدامات ترامپ درخصوص ایران مانند خروج از برجام و اعمال تحریمهای اقتصادی علیه ایران چه بوده است؟
به گمان من، علت اصلی مخالفت اعضای شورای امنیت با قطعنامه پیشنهادی آمریکا مبنی بر تمدید تحریم تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران را باید به تفکیک بررسی کرد. آرای ممتنع کشورهای اروپایی بهعنوان متحدان سنتی ایالات متحده آمریکا به معنی حمایت این اعضا از ایران نیست، بلکه این آرای ممتنع واکنشی است به اقدامات ضد اروپایی ترامپ همچون کاهش شدید بودجه ناتو و انتقال نظامیان آمریکایی از اروپا که این دو اقدام مستقیما امنیت اروپا را تهدید میکند. از طرفی خروج آمریکا از برخی معاهدات مهم بینالمللی همچون معاهده اقلیمی پاریس، کاهش شدید بودجه نهادهای بینالمللی و مهمتر از همه تغییر تراز تجاری اروپا و آمریکا را در پی داشت. از طرفی دو رأی مخالف روسیه و چین را نیز باید در واکنش این دو کشور به اقدامات آمریکا و علیه این کشورها دانست تا حمایت آنها از ایران؛ اقداماتی همچون مداخله آمریکا در بحث دریای چین یا تغییر تراز تجاری میان چین و آمریکا و دیگر اقدامات مشابهی که آمریکا در خصوص کشورهای اروپایی نیز انجام داد.
روسیه و چین هم به علت رقابت دیرینه با آمریکا از این فرصت برای ضربه زدن به جایگاه سیاسی و اعتبار بینالمللی این کشور بهره جستند. در واقع باید گفت که آمریکا، همان آمریکاست، جمهوری اسلامی ایران همان جمهوری اسلامی ایران است و اروپا همان اروپای متحد آمریکاست. اروپایی که با تمام قطعنامههای ضدایرانی سازمان ملل متحد همراه بود و حتی بعد از خروج آمریکا از برجام تمام تحریمهای یکجانبه ایالات متحده را با خروج همه شرکتهایش از ایران و در عمل نشان داد. آنها درحالیکه میتوانستند از طریق اینستکس ایران را حمایت کنند؛ اما آن را بهصورت واقعی و در جهت تعهدات برجامیشان فعال نکردند. روسیه و چین نیز همان روسیه و چینی هستند که پیش از توافق برجام با سکوت و حتی همراهی آنها، پرونده اتمی ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفت. بنابراین باید گفت که موضع این کشورها نه در حمایت از جمهوری اسلامی ایران، بلکه در مخالفت با شخص ترامپ ارزیابی میشود.
بنابراین آیا شما در خصوص احتمال رأی آوردن جو بایدن در انتخابات نوامبر و تأثیرش بر آرای اعضای شورای امنیت نیز متفاوت از دیگر تحلیلگران میاندیشید؟
بله. بنده معتقدم امتداد ریاست جمهوری دونالد ترامپ منجر به تداوم اقدامات غیرعقلانی او در عرصه بینالمللی خواهد شد و همین مسئله موجب میشود که همچنان امکان ایجاد یک اجماع بینالمللی علیه ایران میسر نشود. اما چنانچه جو بایدن رأی بیاورد، قطعا رویکردش نسبت به اروپا و حتی چین و روسیه متفاوت خواهد بود و بهاحتمالزیاد میتواند اجماعی بینالمللی بر ضد ایران ایجاد کرده و خواستههای ترامپ را با حمایت دیگر اعضای شورای امنیت مطرح کند. درواقع موقعیت ریاست جمهوری بایدن برای ایران خطرناکتر از ریاست جمهوری ترامپ است.
ترامپ با چه سیاستی از اجرای بند 37 برجام و بهکارگیری مکانیسم ماشه با شورای امنیت صحبت کرد؟ او که احتمال شکست خود را در قطعنامههای پیشنهادیاش به شورای امنیت میدانست، پس چرا همچنان این شیوه تکراری را ادامه میدهد؟
ترامپ بهخوبی میدانست که قطعنامه پیشنهادی او مبنی بر تمدید تحریم تسلیحاتی ایران رأی نخواهد آورد؛ اما با طرح مسئله این قطعنامه پیشنهادی، مقدمه و بهانه را برای درخواست فعال کردن مکانیسم ماشه به دست آورد و از دیدگاه خودش این اقدام اخیرش را توجیه و به آن مشروعیت بخشید. سیاست آمریکا از دو اقدام اخیرش (قطعنامه پیشنهادی تمدید تحریمها و درخواست فعال کردن مکانیسم ماشه) تلاش برای کاهش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه و عدم امکان حمایت تسلیحاتی از متحدان خود در منطقه همچون حزبالله، حوثیها، دولت بشار اسد و حشد الشعبی و… است که در صورت موفقیت و تحتفشار مضاعف قرار دادن ایران، آنگاه منتظر قبول شروط خود از سوی کـشورمان است.
مگر نه اینکه مکانیسم ماشه، بندی از برجام است و آمریکا بیش از یک سال است که از این توافق خارج شده؛ آیا آمریکا به لحاظ حقوقی، حق فعال کردن مکانیسم ماشه را دارد؟ گویا بخش حقوقی وزارت خارجه آمریکا دراینباره سندی برای ارائه به شورای امنیت نیز تهیه کرده است.
در تفسیر قطعنامه 2231 اختلافنظر بسیاری وجود دارد. به تعبیر بنده و بیشتر حقوقدانهای بینالملل، این قطعنامه در امتداد و ناشی از توافق برجام است که با هدف تعلیق تحریمها و قطعنامههای قبلی در شورای امنیت به تصویب رسید. برای فعال کردن مکانیسم ماشه، ابتدا باید مراحل حلاختلاف از طریق کمیسیون حلاختلاف برجام پیگیری شود و چنانچه این اختلافات مرتفع نشده و ایران نیز حاضر به انجام مفاد برجام نشود، هر یک از اعضای برجام بهتنهایی و مستند به همین عدم حل اختلاف و همچنین تأیید عدم پایبندی ایران به برجام از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، میتوانند درخواست بازگشت مجدد تحریمهای بینالمللی و همه قطعنامههای قبل از برجام را علیه ایران بدهند. البته آژانس بینالمللی انرژی اتمی همواره پایبندی ایران به مفاد برجام را تأیید کرده و آمریکا نیز با خروج از برجام عملا امکان استفاده از راهکار حلاختلاف از طریق کمیسیون مربوط در برجام را از دست داده است. بنابراین ارائه این نامه (فعال کردن مکانیسم ماشه) به شورای امنیت، به علت عدم رعایت تشریفات پیشبینیشده در برجام و قطعنامه 2231، اقدامی ناشیانه، غیرحرفهای و شتابزده از سوی آمریکاییها بود. در مقابل اما تعداد کمی معتقدند که آمریکا از برجام خارج نشده و صرفا با ادعای عدم پایبندی جمهوری اسلامی ایران به برجام، همکاری خود را با برجام متوقف کرده است. از سوی دیگر به اعتقاد آنها قطعنامههای شورای امنیت تابعی از دیگر معاهداتی همچون برجام نیستند. لذا ادعای نقض برجام توسط ایران به تشخیص آمریکا کفایت میکند تا منطبق بر تعهدات مندرج در قطعنامه 2231. آمریکا برای بازگشت همه تحریمهای بینالمللی و قطعنامههای قبلی نیاز به تأیید کمیسیون حلاختلاف در برجام ندارد؛ تفسیری از قطعنامه 2231 که به عقیده بنده منطبق بر موازین حقوق بینالملل نیست.
اگر بحثهای حقوقی را کنار بگذاریم، آمریکا از چه راههای دیگری برای رسیدن به مقاصد خود استفاده میکند؟ آیا احتمال حمله نظامی به ایران به دلیل تصویب نشدن پیشنویس آمریکا در شورای امنیت و فعال نشدن مکانیسم ماشه وجود دارد؟
در شرایط کنونی و با توجه به صفحه شطرنج بینالمللی، امکان اجماع بینالمللی با ترامپ وجود ندارد. پس احتمال جنگ میان جامعه جهانی و ایران منتفی است. احتمال بسیار ضعیفی وجود دارد که ترامپ برای فرار از شکست سیاسی در عرصه بینالملل و با همکاری دو یا سه کشور همراه و همپیمان خود، اقداماتی هرچند ایضایی علیه ایران انجام دهد که به دلیل عدم همراهی جامعه جهانی و همچنین تصویب نشدن قطعنامه پیشنهادی او در شورای امنیت، این اقدام احتمالی ترامپ با مفهوم حقوقی تجاوز در حقوق بینالملل منطبق خواهد شد و مورد نکوهش جامعه جهانی نیز قرار خواهد گرفت. بنابراین نباید منتظر چنین خبط و خطایی از سوی ترامپ بود.
تصمیم اکثریت قاطع اعضای شورایامنیت در رد تمدید تحریم تسلیحاتی ایران و البته مخالفت آنها با فعال کردن مکانیسم ماشه، چه تأثیری بر موقعیت ترامپ در آمریکا آنهم در آستانه انتخابات آمریکا خواهد گذاشت؟
به نظر میرسد این واکنشها از سوی اتحادیه اروپا و دیگر اعضای شورای امنیت، همگی تلاش برای خارج کردن ترامپ از دور انتخابات نوامبر بوده است و ربطی به حمایت از جمهوری اسلامی ایران ندارد؛ اقداماتی که میتواند ترامپ را در انتخابات ریاست جمهوری تضعیف کند.
به عقیده شما، ایران باید در این شرایط از چه رویکردها و اقداماتی برای حفظ فضای مثبت درسازمان ملل و شورای امنیت نسبت به خود استفاده کند؟
نباید از عملکرد تیم وزارت امور خارجه ایران انتظار ایجاد این فضای مثبت و حفظ آن را داشت. در حقیقت این فضا ناشی از حماقتها و ندانمکاریهای ترامپ و تشویق او توسط جاهلانی همچون بن سلمان و نتانیاهو است. لذا همانطور که پیشتر اشاره شد، برای حفظ این فضای ضدآمریکایی، کافی است که ترامپ همچنان بر مسند ریاست جمهوری باقی بماند تا بهخودیخود و بهواسطه عموم اقداماتش در عرصه بینالملل، این فضای مخالف با آمریکا در شورای امنیت حفظ شود که اگر بایدن رأی بیاورد این فضا از بین خواهد رفت و این به نفع ایران نیست.
آیا سفر اخیر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آنهم در آستانه برگزاری نشست کمیسیون مشترک برجام، به موضوع مکانیسم ماشه مربوط میشود؟
بله. قطعا میتواند به این موضوع هم مرتبط باشد. از یکسو آمریکا میخواهد با اثبات وجود پنهانکاری در سیاستهای اتمی ایران، نقض فاحش برجام را اثبات کند و به اقدام خود در فعال کردن مکانیسم ماشه مشروعیت و وجاهت ببخشد و از سوی دیگر ایران میخواهد با تأیید مجدد پایبندیاش به تعهدات برجامی و موازین آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نامشروع بودن و ناموجه بودن درخواست آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه را اثبات کند. درواقع حضور مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اظهارنظر او در خصوص دو طرف این دعوای بینالمللی (ایران و آمریکا) بسیار مهم و ارزشمند است. بنابراین بهترین اقدام ایران در شرایط کنونی، اثبات حسن نیت و پایبندی به برجام و تعهداتش به آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که این رویکرد میتواند منجر به بسط و تشدید هـمکاریهای ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و درنتیجه منتج به انزوای بیشتر آمریکای ترامپ شود.
توافق ایران با رافائل گروسی تا چه اندازه بر روابط دیپلماتیک ایران اثرگذار خواهد بود؟
اگر در سفر گروسی به ایران توافق مثبتی میان مسئولان جمهوری اسلامی و او رخ دهد یا حتی تأییدی از سوی او ابراز شود، موجب اعتماد بینالمللی به جمهوری اسلامی ایران و یقینا بهبود مناسبات بینالمللی برای ایران میشود.