«چند سالی است که خواهر همسر من مشکلات بینایی نامعمولی را تجربه میکند و به چشمپزشکان و متخصصان مغز و اعصاب متعددی، هم در مطبهای خصوصی و هم در مراکز درمانی عمومی مراجعه کرده است؛ اما تشخیص پزشکان مطابقتی با هم نداشته و درمانها و نسخههای تجویزشده هم مبهم و غیرقطعی بوده است. به نظر میرسد که شرایط دارد به مرور زمان بدتر و پیچیدهتر هم میشود.
اخیراً به خواهر همسرم توصیه شده به پزشکی مراجعه کند که به عقیده بسیاری در زمینه عصبشناسی بینایی حرف اول را میزند. تعجبی ندارد که زودترین نوبت ممکن برای چهار ماه دیگر است، و این همسر برادرم را به شدت نگران و ناراحت کرده است.
من در تمام طول عمرم تلاش کردهام از هیچگونه اولویت و امتیازی، جز آنچه نتیجه کار و تلاش خودم باشد استفاده نکنم. اما در این مورد خاص، عمیقاً با خودم درگیر شدهام، چرا که یکی از دوستان صمیمی من اتفاقاً ارتباط نزدیکی با این پزشک دارد. میدانم که میتواند به سادگی از او بخواهد که خواهر همسرم را همین فردا ویزیت کند.
خب، من چه کار باید بکنم؟ تحمل اینکه ببینم همسر برادرم از نگرانی و استرس عذاب میکشد واقعاً سخت است. وقتی گریه میکند من هم درد میکشم. آیندهاش انگار روی هواست؛ و به نظر میرسد اصولی که من در تمام طول عمر به آنها پایبند بودهام هم همین وضع را دارند. چه کاری باید کرد که برای هردوی ما خوب باشد؟» ناشناس
یک نوع خاص از نابرابری در جامعه ما، تفاوت در میزان برخورداری مالی نیست بلکه نابرابری در دسترسی به امکانات و منابع است. دانشمندان علوم اجتماعی معمولاً بین «سرمایه اجتماعی» و «سرمایه اقتصادی» تمایز قائل میشوند؛ و هر جا که بحث دسترسی به بهترین امکانات درمانی در میان باشد، سرمایه اجتماعی میتواند نقش مهمی را ایفا کند. روشن است که شما اعتقاد دارید ساختار جامعه باید به گونهای باشد که تفاوت در سرمایه اجتماعی منجر به اختلافات فاحش در میزان بهره بردن از امکانات پزشکی نشود. (در غیر این صورت، نگرانی شما فقط میتواند به دلیل اخلاقگرایی و وجدان شخصی شما باشد.) آیا این غیراخلاقی نیست که از روابط شخصی برای در اولویت قرار گرفتن خواهر همسرتان استفاده کنید؟
خب، نه لزوماً. دلایلی را که برای احساس مسئولیت نسبت به خواهر همسرتان دارید در یک کفه ترازو و دلایل تعارض بین اصول شما و در اولویت درمان قرار گرفتن او را در کفه دیگر قرار دهید. مسئولیتهای شما نسبت به خواهر همسرتان، منحصر به رابطهای است که با او دارید. فلاسفه آن را «تعهدات ویژه» شما نسبت به او مینامند، تعهداتی که شما نسبت به همه آدمها ندارید. تعهدات ویژه مربوط به روابط دوستی و خویشاوندی میشوند. تلاش شما برای اجتناب از بهره بردن از سرمایه اجتماعیتان در این مورد، یا به عبارت دیگر نگرانی شما از رعایت نشدن عدایت اجتماعی، چیز متفاوتی است: یک تعهد اخلاقی عمومی که به طور خاص ریشه در روابط شما با دیگران ندارد.
نکته دیگر اینکه بهتر است بین قوانین سیستم پزشکی و ملاحظاتی که برخی پزشکان در نظر میگیرند، تمایز قائل شویم. دکترها ممکن است این طور استدلال کنند که میتوانند بیمارانی را که با آنها ارتباط و نسبتی ندارند، آنچنان که باید و شاید درمان کنند و از این طریق هم حرفهای عمل کرده و هم به قوانین احترام بگذارند؛ در حالی که همچنان به درمان افراد نزدیک به خود حتی به شکل بهتری هم بپردازند، مثلا از این راه که ساعات کاری خود را طولانیتر کرده تا بتوانند آنها را زودتر ویزیت کنند.
نظریهپردازان سیاسی معمولاً بین «نظریه ایدهآل»، روایتی از عدالت که تعیین میکند چطور باید رفتار کنید، البته در جهانی که همه با دستورات و اصول این نظریه هماهنگ باشند، و نظریه «غیر ایدهآل» که به واقعیتهای اجتماعی دنیای ما نزدیکتر است، تمایز قائل میشوند. در جهانی که عدالت مطلق بر آن حاکم باشد، امکانات پزشکی بر مبنای ارزیابی صحیحی از نیازهای افراد در نظر گرفته شده و در دسترس آنها قرار میگیرند. در چنین جهانی ممکن است خواهر همسر شما مجبور نباشد ماهها برای رسیدن نوبتش صبر کند، البته شاید آنجا هم باید منتظر بماند. اما در جهان واقعی و ناکامل ما، اینکه شما از این امکانی که تصادفی پیش آمده بهره ببرید به طور مشهود تأثیری در بدتر شدن شرایط جامعه ما ندارد: میتوان اینطور گفت که پزشک کاری را میکند که مجاز به انجام آن است و این اقدام شما بیعدالتی در سیستم پزشکی را بیشتر نمیکند. شما گفتهاید که «وقتی گریه میکند من هم درد میکشم.» اگر کاری کنید که خواهر همسرتان زودتر از موعد ویزیت شود، احتمالاً این طور فکر میکنید که یک نفر کار اشتباهی انجام داده است. ولی لزومی ندارد فکر کنید که آن یک نفر حتماً شما هستید.
این مطلب، ترجمه بخشی از مقالهای است با عنوان «Is It OK to Use Connections to Jump the Line for a Specialist? » نوشته کوامه آنتونی آپیا که در تاریخ 29 سپتامبر 2020 در وبسایت نیویورک تایمز منتشر شده است.