آن وقت میبینید كه گویی چیزی از دل این فضا بیرون آمده و درست با بخشی از وجود شما همراه و هماهنگ شده است. مثل دو تكه از یك پازل كه همدیگر را به بهترین و کاملترین وجه ممكن دربرگرفتهاند. همین همراهی و احساس خوشایند است كه در كنار درك زیباییهای خلق شده بر در و دیوار چنین عمارت باشكوهی، شما را دوباره به سوی این فضا میکشاند و هر بار آورده لذتبخش تازهای را نصیبتان میکند. تا جایی كه همین دلسپردگیهای فردی و جمعی به این فضا رفته رفته نام آن را در زمره آثار معماری شاخص جهان قرار داده و در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت میرساند…
از خانه به كوچه، از كوچه به محله، از محله به شهر…
آنچه خواندید مقدمهای برای ورود به یك مبحث مهم در حوزه امور شهری است. مبحثی به نام «هویت شهری» و با تعریف ساده «احساس تعلق فرد به شهر» كه سالهاست از كرسی دانشگاههای مطرح دنیا برای دانشجویان رشتههای مرتبط با شهرسازی و معماری تدریس میشود و در ایران نیز در سالهای اخیر رویكردی جدی به خود گرفته است. بر این اساس هویت شهری بخشی از شخصیت وجودی هر انسان است که هویت فردی او را میسازد. چنانكه هویت یک شهر را میتوان از جنبههای مختلف، کالبدی و طبیعی، انسانی و اجتماعی، تاریخی و اقتصادی بررسی كرد.
برخلاف برخی تصورات موجود، هویت شهری زاییده پدیده شهرنشینی نیست. چنانكه بر اساس مستندات تاریخی مكتوب و عینی كه از گذشته به جا مانده، شهرها و فضاهای شهری در گذشته از استقلال، شخصیت و هویت ویژهای برخوردار بودهاند. در حالی که اغلب شهرهای جدید چیزی به جز مجموعهای از ساختمانهای بلند، خیابانها و ادارات نیستند و هیچ احساس تعلق خاطری را نیز در شهروندان برنمیانگیزند. در این میان هویت شهری با نگاه به شهر به مثابه «موجودی زنده و دارای هویت»، تاكید دارد كه باید به همه اركان شهر مانند اجزای بدن یك موجود زنده نگریست و برای طراحی و ساخت تك تك آنها برنامهای هدفمند داشت. مثلاً اگر قرار است در محله كوچكی در میان شهر مسجدی ساخته شود، باید به جز شاخصه معماری كه البته از مهمترین شاخصهها است، همه مؤلفههای مرتبط دیگر همچون مؤلفههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… مورد بررسی قرار گیرد تا در پایان این مسجد به جای اینكه به عضوی زائد در محله تبدیل شود، نقش و كاركرد اصلی خود را داشته باشد.
بزنگاه سنت و مدرنیته در شهرسازی
مسئله هویت شهری آنقدرها هم كه گمان میکنیم موضوع سادهای نیست. به خصوص در شهرهایی همچون اصفهان كه قدمت تاریخیشان كار را برای شهرسازان و معماران قدری دشوار میکند. به همین دلیل است كه یكی از مهمترین عناصر در موضوع هویت شهری، پرهیز از تقلید از الگوهای وارداتی و توجه به الگوهای بومی است. هرچند این بدان معنا نیست كه رویكرد نوگرایی و استفاده از مؤلفههای به روز در مسئله هویت شهری جایگاهی ندارد. بلكه به این معناست كه زیربنای هویت شهر را باید در متن تاریخ آن جستجو كرد و ادامه این مسیر را بر پایه عناصر مدرن و مطابق با استانداردهای روز بنا كرد. مصداق عینی این مسئله ساخت و سازهایی است كه در یك قرن اخیر در شهرهای تاریخی و البته توسعه یافته دنیا انجام شده است. یك نگاه كلی به وضعیت این شهرها نشان میدهد كه میان بافت سنتی و قدیمی شهر و بافت تازه ساز آن حداكثر تطابق و هماهنگی وجود دارد. این در حالی است كه در كشور ما كمترین تطابق و هماهنگی میان بافت جدید و قدیم وجود دارد. تا جایی كه گاه آثار تاریخی در سیطره ساخت و سازهای جدید ناهمگون قرار میگیرند و حتی اگر پای اولویت بندی میان ساخت و ساز آثار جدید و حفظ آثار تاریخی به میان بیاید، در كمال تأسف ساخت و سازهای جدید اولویت را از آن خود میکنند!
معماری، آجر روی آجر چیدن نیست!
آنچه در این نوشتار آمد قطرهای از دریای اطلاعات و دادههای است كه از سوی محققان و پژوهشگران برجسته جهان درخصوص موضوع شهرسازی و هویت شهری ارائه شده و مطالعه دقیق آنها بر صدر تا ذیل جامعه معماران و شهرسازان ضروری مینماید. بیتردید قرار گرفتن در جایگاه یك معمار یا شهرساز در شهری همچون اصفهان با برخورداری از پیشینه غنی فرهنگی و تاریخی مستلزم برخورداری از دانش و آگاهی كافی در این زمینه است. چه آنكه به گفته بسیاری از استادكاران معمار قدیم در كشور خودمان، معماری تنها آجر روی آجر گذاشتن و بالا بردن یك دیوار نیست! معماری با روح و جان آدمی گره خورده و پیوند عمیق و عجیبی با فرهنگ، تاریخ، هنر، جامعه، اقتصاد، سیاست و… دارد. بنابراین نادیده انگاشتن این پیوندها و صرفاً تاكید بر عنصر «ساخت و ساز» در معماری، معنایی به جز نابودی روح معماری ندارد و حاصلی به جز ساخت انواع و اقسام ساختمانهای بدقواره و بی هویت را نصیب مردم «شهر» نخواهد كرد.
هویت از اندیشه آدمی آغاز میشود
در ادامهی آنچه درباره تعاریف دقیق و اصولی هنر معماری گفتیم و با تکیه بر آثار شاخص معماری در دورههای پیشین تاریخ که در کشور و به ویژه شهر خودمان نمونههای اعلایی از آن وجود دارد، باید بر ضرورت آشنایی و آگاهی مدیران شهر از مجموعهای از علوم و دانشها تاکید کرد. اینکه یک مدیر شهری تنها از یک شاخه علمی همچون اقتصاد، سیاست، علوم فنی و مهندسی و… آگاه باشد و با علوم انسانی بیگانه، نتیجهای به جز دور کردن شهر از هویت اصلیاش توسط او ندارد! فردی که بر مسند مدیریت شهری بزرگ و تاریخی همچون اصفهان تکیه زده باید همپای سایر علوم، از جامعه شناسی، هنر، تاریخ، فلسفه، مردم شناسی و مسائلی از این دست آگاه باشد تا هنگام تدوین و اجرای طرحها و برنامه ها و پروژههای مختلف نیم نگاهی نیز به آنچه در مجموع «هویت شهر» مینامیمش داشته باشد و عملکردش را مطابق با آن هماهنگ کند.
از سوی دیگر ضرورت دارد تا دانشگاه به عنوان تنها مرکز آکادمیک و علمی کشور که وظیفه آموزش و اشاعه هنر معماری را بر عهده دارد تنها بر وجه تئوری این رشته تمرکز نکرده و از حیث عملی نیز هنرجویان را به درستی تربیت کند. چنانکه در خاطرات بسیاری از استادکاران معماری بزرگ کشور ذکر شده که آنها قبل از فراگرفتن اصول مهندسی معماری، سالهای سال نزد یک استاد معمار شاگردی کردهاند و در نهایت، اصول تئوری و علمی تکمیل کننده مهارتهای عملی آنها در معماری بوده است.