به شوق شرق

شرق اصفهان ناشنیده‌های بسیار دارد. آنجا که تن به کویر سابیده، گنجینه‌ها و داشته‌های خویش را قرن‌ها برای آیندگان حفظ کرده است. چه راهی که به ورزنه می‌رود و چه راهی که به کوهپایه و نائین می‌رود، همگی لبریز از آثار تاریخی  و شاهکارهای باقی‌مانده از زندگی دیروزیان است. این روزها که به خاطر مهمان مهاجم کـوچـکـی که دنـیـا را گـرفته، سفر به سرزمین‌های دور ممکن نیست و گردشگری را باید در خانه و حوالی‌اش دنبال کرد، یک پیشنهاد می‌تواند سفر میانه هفته به منطقه شرق اصفهان و بازدید از جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی‌اش باشد.

تاریخ انتشار: 08:47 - سه شنبه 1399/07/29
مدت زمان مطالعه: 9 دقیقه

در مطلبی که با عنوان «گنجینه‌های پنهان شرق» در روزنامه اصفهان‌زیبا در تاریخ 23آبان98 انتشار یافت، از این نوشتم که راه کنار رودخانه را گرفتیم و به ورزنه رفتیم و دیدنی‌ها و شنیدنی‌های بسیاری در این سفر دیدیم. این بار هم به سمت شرق اصفهان می‌روم؛ اما از راهی دیگر و عجیب آن‌که این راه هم «گنجینه‌های پنهان» بسیار دارد. این راه از «بالاسر» راه پیشین به سمت شرق می‌رود. کاری به رودخانه زاینده‌رود ندارد. مردم آبشان را از قنات می‌گیرند. راهی است که سرانجام به شهر کوهپایه می‌رسد. مسیر آن کوتاه‌تر بوده و کوهپایه تا اصفهان فقط 70 کیلومتر است. می‌رود تا به یک قدمی کویر می‌رسد. از کوهپایه که گذر کنید به نائین می‌رسید. از آنجا هم به سمت یزد راه شما گشوده می‌شود.

 مزرعه حاج حسن

 در سفری که ما به شرق داشتیم، در همین راهی که از اصفهان به سمت کوهپایه می‌رفتیم، شش کیلومتری شهر کوهپایه، سمت چپ جاده، اول به مزرعه «حاج حسن جواهری» رفتیم. روستایی مخروبه در مساحتی زیاد که برج‌وبارو و خانه‌هایی دارد که طرح کلی آن‌ها باقی مانده است. این حاج حسن جواهری گویا در اوایل دوران قاجار به آنجا آمده و شهرکی را بنا نهاده است. او در اصل از اهالی شیراز بود و شهرکی که ساخت، دارای تأسیسات کامل است. میدان، خانه‌های مختلف (اربابی و رعیتی)، قنات و خلاصه هر چیزی که از یک روستا یا شهرک سراغ دارید. این مجموعه تاریخی در واپسین سال‌های عمر مؤسس آن، وقف اولاد ذکور و حضرت اباعبدالله‌الحسین شـــــده است. گویا تا سی سال پیش آنجا مسکونی بود؛ اما اکنون هیچ‌کس در آنجا زندگی نمی‌کند و در بین اهالی اطراف به نام «قلعه جنی» شهرت دارد. آنجا با آن همه تأسیسات و مساحت فعلا مخروبه است. خوشبختانه سرمایه‌گذاری پیدا شده است که قصد دارد آنجا را تبدیل به یک سایت گردشگری کند. با برنامه‌های متنوع و کامل. این مزرعه دارای حدود 21 هزار متر مربع وسعت و ۱78 اتاق است. از جمله مکان‌هایی مانند شاه‌نشین، خانه اربابی، مکتب‌خانه، میدانگاه، آب‌انبار، قبرستان خانوادگی و حوض‌خانه در آن وجود دارد.  در یکی از خانه‌های اربابی حوض‌خانه‌ای وجود داشت که آب قنات به داخل آن می‌شد و معمار خانه به زیبایی هم‌زیستی و استفاده حداکثری از آب را در خانه تعبیه کرده بود. در خانه‌ای دیگر سنگ‌قبرهایی در یکی از اتاق‌های آن وجود دارد که مربوط به خاندان صاحب مزرعه است. قبرهایی که تاریخ‌هایی از دهه سی تا دهه چهل شمسی را در خود حک کرده‌اند. علاوه بر این قبرستان اختصاصی، آنجا یک قبرستان عمومی نیز دارد که محل تدفین اهالی روستا و رعیت‌هایی است که برای ارباب کار می‌کرده‌اند. سرمایه‌گذار قصد دارد در این پهنه عظیم به موضوع‌هایی مانند شناسایی و ترویج «گردشگری کشاورزی» و آشنا کردن گردشگران با فضای ۲۰۰ سال پیش و تجربه زندگی در روستا و نیز  تکیه بر بازی‌های سنتی مانند چوگان و تیراندازی توجه کرده و در کنار آن  با  معرفی و پخت غذاهای بومی و سنتی «گردشگری غذا» را نیز به بازدیدکنندگان عرضه کند. امیدواریم همچنان که پیش‌بینی کرده است فاز اول این سایت گردشگری در سال1400 آماده پذیرایی از گردشگران شود. خدا را سپاس که تاکنون قنات مزرعه راه‌اندازی شده و آب که مایه آبادانی است فعلا در آنجا جاری شده است. جالب است بدانیم این مزرعه که اکنون ویرانه است، در روزگاری به خاطر معماری فاخر روستایی مورد توجه اهالی سینما قرار گرفته و در سال1356 محل بازی یکی از فیلم‌های سینمایی جالب به نام «کاروان‌ها» بوده است. در دهه هشتاد نیز سریال «صنوبر» در آن ساخته شد. پس می‌تواند از این «برند»ها هم در معرفی خود استفاده کند؛ برندی که به آنجا لقب«شهرک سینمایی»اصفهان داده است. باشد که سال آینده بتوان بی دغدغه کرونا، از آن سایت مهم گردشگری شرق اصفهان دیدن کنیم. شاید بتوان یکی از اولین اهداف این سایت را که «برگزاری جشنواره‌ها» باشد در مزرعه حاج حسن تجربه کرد.

روستای تاریخی قِهی

بعد از آن به روســتــای تـاریـخـی «قِهی» رفتیم. این روستا در پانزده کیلومتری جنوب کوهپایه قرار دارد. به محض آن که از اتوبوس پیاده شدیم، تعدد تابلوهای قهوه ای رنگ به ما می‌گفت که اینجا همه تاریخ است. اشتباه هم نگفته ایم؛ چرا که کل روستا در سال 1383 به ثبت آثار ملی رسیده است. در این روستا حدود 47 اثر ثبت شده وجود دارد. از خانه‌های قدیمی تا آسیاب و مسجد جامع و بادگیرهای متعدد. این بود آن تابلوهای قهوه‌ای‌رنگ روستا که به ما خانه خان نایب، خانه عبدالصمد خان، اقامتگاه آیینه، خانه تقوی، بازارچه‌های تاریخی، حمام تاریخی، شترخانه‌ها و نیز مسجد جامع را نشان می‌داد. خیلی عجیب است یک روستای کوچک که جمعیت آن امروزه به پانصد نفر می‌رسد، این همه آثار تاریخی ثبت‌شده را در خود جای داده باشد. نکته از این قرار است که روستا چون محلی بوده که مردم آن بیشتر به کار «شترداری» مشغول بوده‌اند و در سالیان دور به حمل‌ونقل کالا از شرق به غرب شاید یزد، نائین، اصفهان و… می‌پرداختند، از این راه چنان سرمایه‌ای به هم زده بودند که می‌توانسته‌اند چنان خانه‌های اعیانی و مجللی را برای خود دست‌وپا کنند. درست مثل کسی را در نظر آورید که امروز صاحب چندین دستگاه تریلی و کامیون باشد.
نکته‌ای که همین‌جا باید بگوییم این‌که تقریبا بیشتر این خانه‌ها اکنون شخصی بوده و بازدید از آن‌ها نیازمند هماهنگی و صرف‌وقت است. فقط یک خانه قدیمی کوچک را که اکنون «پایگاه میراث فرهنگی قهی» است، می‌توان امید داشت که بدون دردسر بازدید کرد. ما با آن‌که مسئول میراث فرهنگی منطقه کوهپایه یعنی آقای ملکیان را همراه خود داشتیم، فقط توانستیم از یک خانه قدیمی که «حاج آخوند» نام داشت و اکنون چون صاحب آن شخصی به نام «تقوی» است و خانه تقوی هم خوانده می‌شود، بازدید کنیم. آقای تقوی خود ساکن تهران است؛ اما اجازه داده که سرایدار خانه در را روی گردشگران باز کند. این خانه هم به قدری زیباست که از آن می‌توان باقی خانه‌های روستا را قیاس گرفت. چاله باغچه‌ای در وسط خانه که آب قنات از جوی میان آن در گذر است. اتاق‌های دور تا دور با معماری کویری و سرانجام اتاق شاه‌نشین که طبقه بالا بر حیاط چشم‌انداز دارد. اتاقی که نقاشی‌های زیبایی سراسر دیوارهای آن را پوشانیده است. از گل و گیاه بگیرید تا نقش خانه و بانوی بی‌حجاب. وجود شیشه‌های رنگی، گچ‌بری‌ها، ظریف‌کاری‌ها و نقاشی‌های بسیار در معماری این روستا از دست‌وپنجه استادکاران اصفهانی در این منطقه نشان دارد. از هر سوی خانه که بایستید عکس‌های نابی نصیب دوربین کنجکاو شما می‌شود. به آرامشی فکر می‌کنم که روزی در این خانه روستایی در حاشیه کویر حکمفرما بوده و زندگی که مانند آب قنات از دل آن جاری می‌شده است. فرزندانی که متولد می‌شدند و دخترانی که به خانه بخت می‌رفته‌اند. در یکی از اتاق‌ها یک کرسی گذاشته شده بود و من تازه فهمیدم که زیر چهارپایه چوبی کرسی، یک سینی بزرگ هم قرار می‌داده‌اند که خل آتش به روی فرش نیفتد. در پای این کرسی قرن‌ها مادران قصه‌های کویری را برای فرزندان خود تعریف می‌کرده‌اند. قصه‌هایی که با آسمان صاف کویر و ستاره‌های چشمک‌زن آن پیوند می‌خورده است.از شترخان‌های روستا هم بگویم؛ جایی که نقش «گاراژ» ‌های امروزی را داشت. شترخان‌ها بعضی هنوز سالم هستند با ورودی‌های زیبا و بزرگ و سالن‌های درازِ طاق و چشمه ای که شترها با طمأنینه خاص خویش در آن شبی را به سحر می‌رسانیده‌اند تا سحرگاه راهی کدام راه شوند. از این شترخان‌های بزرگ که ظرفیت هشت تا یکصد نفر شتر را داشته‌اند، تعداد سی عدد در روستا وجود دارد، بدون شترخان‌های کوچک که تعدادشان به هفتاد عدد می‌رسد. چند سال پیش یکی از ساکنان روستا 10 نفر شتر به روستا آورد تا این قطب مهم شترداری مرکز ایران را دوباره با صدا و زنگ شتر آشنا کند. این شترها می‌توانند از جاذبه‌های گردشگری روستا به حساب آیند. از جاذبه‌های دیگر روستا برای گردشگران طبیعت «قنات‌نوردی» است. گویا در همان نزدیکی، اطراف روستای خیرآباد، محلی برای دسترسی به قنات وجود دارد که از آنجا می‌توان وارد تونل‌های قنات شده و با این پدیده شگفت آب‌رسانی آشنا شوید. مسجد جامع روستا را هم بازدید کردیم. معماری کویری وگنبدی خشت‌وگلی که قدمتی دیرسال را نشان می‌داد. جالب از همه برای گردشگران شبستان زیرزمین مسجد بود که در ظهرهای گرم کویری و شب‌های سرد آن، شبستان محلی معتدل و خوش‌آب‌وهوا برای عبادت‌کنندگان خالق یکتاست. معمار کویری آن‌قدر به فکر استراحت و استفاده از خنکای سایه‌هاست که حتی برای آب‌انبار محله بالا، جایی به شکل بالاخانه درست کرده است که افرادی که منتظر نوبت آب بودند، در آنجا استراحت کرده و از آفتاب کویر مصون باشند. از آب‌انبارهای کل منطقه می‌توان عکس‌های جالبی گرفت. بناهایی که معمولا گنبدی بزرگ دارند به همراه چهاربادگیر زیبا که گنبد را احاطه کرده است. گردشگر اصفهانی که در شهر خود زیاد آب‌انبار ندیده است، از دیدن این آب‌انبارها عظیم شگفت‌زده می‌شود. بعضی از این آب‌انبارها در اینجا و در شهر کوهپایه مرمت شده و از جاذبه‌های گردشگری محسوب می‌شوند. خبر خوش آن‌که روستای تاریخی قهی به تازگی در ردیف روستاهای دیگری چون ابیانه، میمند، کندوان و…قرار گرفته و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به کمک اعضای انجمن روستاداران میراث فرهنگی این روستا، سعی در شناخت این منطقه و ایجاد شرایط حفظ و نگهداری آن دارد. در این پروژه که گام‌های اولیه آن از فروردین۱۳۸۳ توسط پژوهشکده مردم‌شناسی برداشته شده، به شناخت معماری، شناخت فضاهای جدید، جزئیات معماری به طور جامع، مرمت اضطراری، تهیه طرح‌های مرمت برای بناهای ویژه و هماهنگی‌هایی با مسئولان شهری روستا در ساخت‌وسازهای جدید منتهی شد. در حال حاضر به علت اینکه تصور می‌شود روستای قهی می‌تواند در آینده نه‌چندان‌دور به یکی از قطب‌های گردشگری ایران تبدیل شود، هرگونه ساخت‌وساز و تخریب بنا در این روستا بدون هماهنگی ونظارت سازمان میراث فرهنگی ممنوع اعلام شده است. به امید روزی  که سازمان میراث فرهنگی بیشتر خانه‌های قدیمی روستا را خریداری و مرمت کرده و آنجا «موزه‌خانه‌ای» شود که در جایگاه یک «کلکسیون» از خانه‌های روستایی کویری بتوان از آن یاد کرد.

 شهر کوهپایه

مقصد بعدی، شهر کوهپایه است که اکنون حدود شش هزار نفر جمعیت دارد. شهری است در حاشیه کویر که بناها و دیوارهای ویران و نیمه‌ویران کویری در هر جای آن دیده می‌شود. شاید بتوان گفت آبادترین مکان این شهر «هتل کاروان‌سرای کوه‌پا» باشد. یک کاروان‌سرای صفوی از خیل همان 999 تایی که شاه عباس بر جاده‌های تجاری کشور بنا نهاد. معماری کاروان‌سرا خیلی زود مرا به یاد «کاروان‌سرای مادرشاه» در شمال شهر اصفهان انداخت. شاید سازنده هر دو یک نفر باشد. دروازه‌ای بلند و اعجاب‌آور که به حیاطی گشوده می‌شود. حیاطی مربع‌شکل و وسیع که اتاق‌های مختلف آن را احاطه کرده است. در سال1391 این اثر تاریخی تغییر کاربری داد و با نام هتل سنتی کاروان‌سرای عباسی کوهپایه شروع به فعالیت کرد.  این هتل کاروان‌سرا 25 باب اتاق دارد که می‌توان در آنجا اقامت کرد. اتاق‌های شاه‌نشین کاروان‌سرای کوهپایه اصفهان در طبقه اول واقع است که در گذشته محل استراحت شاه عباس بوده است. کاروان‌سرای کوهپایه جزء آثار ملی ایران به ثبت رسیده و محل مناسبی است که در آنجا بار انداخته و شبی را بیتوته کنید و روزها به گردش در منطقه مشغول شوید. برای ما که قصد ماندن نداشتیم، فقط بازدید از یکی از اتاق‌ها میسر شد؛ مطبخ کاروان‌سرا که دیوارهای آن هنوز هم سیاه بودند. اتاقی بزرگ و بدون پنجره که تخت دو نفره‌ای در آن کار گذاشته و میز و بالشی برای استراحت و مطالعه در آن بود؛ البته در درون اتاق یک حمام و دست‌شویی شیک نیز تعبیه شده بود. از قیمت یک شب اقامت در آن پرسیدیم که گفتند سیصد هزار تومان است. برای آن‌ها که گردشگری کاروکسب آن‌هاست، شاید مبلغی نباشد. ما فقط نهار را در رستوران هتل صرف کردیم. رستوران بخشی از کاروان‌سراست که شامل سالنی با شاه‌نشین‌های متعدد است. می‌شد کفش‌ها را کند و در آن با خیال راحت نشست و غذا خورد. البته برای آن‌هایی که به میز و صندلی عادت دارند، میز هم گذاشته بودند. غذا جوجه‌کباب خوردیم. برای من که غذا ناشناس هستم، طعم غذا چندان تفاوتی با جاهای دیگر نداشت؛ فقط دوغی خوشگوار دادند که هنوز هم در زیر زبان من مزه آن باقی است. کسی چه می‌داند شاید از شیر شتر بوده است!فرصت نشد تا خانه تاریخی شیخ جواهری را ببینیم. گویا صاحب خانه از اقوام همان اهالی مزرعه حاج حسن است. شنیدیم این خانه را به تازگی مرمت هم کرده‌اند. اما خوشبختانه فرصت شد تا مسجد «جامع کوهپایه» را ببینیم. بر اساس اسناد تاریخی و اظهارنظر کارشناسان، پایه‌های اصلی و گنبد این بنا متعلق به قبل از اسلام و زمان ساسانیان است که پس از ورود اسلام و در زمان سلجوقیان این آتشکده به مسجد تبدیل شد. محرابی گچی با همان تزیینات خاص عصر سلاجقه و منبری از جنس کاشی فیروزه‌ای که گویا متعلق به قرن دهم است. پس محراب مسجد سلجوقی بود و منبر آن صفوی. این مسجد هم شبستانی داشت برای روزهای گرم وشب‌های سرد که محل دنجی به نظر می‌آمد برای کسانی که راز و نیاز در خلوت را دوست دارند. در میان کوچه‌پس‌کوچه‌های خلوت کوهپایه، آب‌انبار «حاج محمد جعفر رادان» را هم دیدیم. یکی از دوستان که صدایی داشت، در خلوت پایین آب‌انبار شعری را خواند که خاطره آب‌انبار را در ذهن ما حک کرد.

منطقه جَبَل

بعد از آن به منطقه جبل رفتیم. دهستانی که ۳4 روستا و 36 رشته قنات با درختان گردو و بادام دارد و روستای هریزه، مرکز آن است. خود هریزه دارای آثار تاریخی مانند حمام قدیمی و خانه ارباب است. برخی از اهالی این دهستان نیز در سال‌های اخیر اقدام‌هایی برای احیای خانه‌های قدیمی انجام داده‌اند. دهستان جبل جایی در پای کوه و خوش‌آب‌وهواست که مردم آنجا به دلیل خشک‌سالی، کشاورزی را رها کرده و به باغداری و ویلا داری مشغول شده‌اند. درختان میوه از همه نوع در باغ‌ها به مسافران چشمک می‌زد. جالب‌تر از همه محل‌هایی بود که آب قنات به آنجا وارد و در آنجا میان باغ‌های اطراف تقسیم می‌شد. در یکی از باغ‌ویلاها ما را به صرف چای‌نبات آتیشی دعوت کردند. هوا به سرعت تاریک می‌شد. بازدید از بقیه آثار تاریخی شهرستان کوهپایه را به فرصتی دیگر وانهادیم. ای کاش قسمتی از برج و باروی شهر را که هنوز سالم مانده بود و مساجد تاریخی دیگر که فقط نام آن‌ها را دانستیم، هم می دیدیم. بازار قدیمی شهر و دیگر تأسیسات گردشگری که همگی چشم‌نواز بودند. به خودمان قول دادیم یک روز به سراغ آن‌ها نیز خواهیم رفت. مگر می‌شود از مسجد آجری، مسجد معصوم،  مسـجــد تــالار، مسجـــد قدمگاه، مسجد خواجه، قلعه بزرگ یکلنگی، امامزاده سید محمود بن موسی(ع) جزه، چشمه آبگرم ورتون، ساختمان‌های قدیـمــی مـحله تودشک چویه (خانه نهنگی)، مسـجــد دلاوران جوشقان، مسجد جامع زفره و منبر چوبی، کاروان‌سرای عباسی سجزی و شهر زیرزمینی که به تازگی کشف شده است، به آسانی گذشت. مگر شهرستان کوهپایه با بخش‌های تودشک و سجزی با یک عالمه آثار دیدنی چقدر از اصفهان فاصله دارند که نتوان آن‌ها را دید؟ می‌گویند در شهر تودشک پنج خانه بوم‌گردی وجود دارد که بسیار دیدنی و چشیدنی هستند. چرا باید مسافرانی از آن سوی جهان این جاها را دیده باشند؛ اما یک جوان اصفهانی هنوز همت نکرده باشد هشتاد کیلومتر آن‌سو از خانه خودش، این آثار را دیده باشد؟