مریم که پسر 7 سالهاش، امسال تازه به مدرسه رفته است، از مشکلات آموزش مجازی میگوید: «دانشآموزانی که در مقطع اول دبستان تحصیل میکنند، بیشتر از سایر دانشآموزان نیاز به آموزش و صرف وقت دارند. درست است که معلمان با استفاده از فضای مجازی تدریس خود را انجام میدهند و تکالیف بچهها را چک میکنند، اما دانشآموزان به تنهایی قادر نیستند از پس تکالیف و دروس خود برآیند. به همین دلیل، پدرها یا مادرها باید پابهپای آنها حرکت کنند و تنهایشان نگذارند.»
زمانبر بودن آموزش مجازی
این موضوع، اما خانوادهها را با مشکل روبهرو کرده است: «آموزش به بچهها وقت زیادی میبرد؛ به طوری که تقریبا از صبح تا نیمههای شب، باید کنار فرزندم بنشینم یا دروس را برایش توضیح بدهم یا به رفع اشکالاتش بپردازم. از سوی دیگر، مباحث و متون درسی با زمانهای گذشته بسیار فرق کرده و راه و روش حل مسائل نیز متفاوت است. به همین خاطر بعضی وقتها خود من هم توان توضیحدادن متون درسی یا مباحث مختلف را برای فرزندم ندارم. ناچارم فیلمهای آموزشی معلمشان را چندینبار ببینم و سپس برایش شرح بدهم تا او بتواند تکالیفش را بنویسد.»
مشکلات والدین شاغل چندبرابر است
آموزش مجازی که تقریبا از اواخر سال گذشته آغاز شد، از همان ابتدا با اما و اگرهای بسیاری روبه رو بود و خانوادهها و دانشآموزان را نگران کرد؛ نگران از این بابت که مبادا آنها نتوانند از پس این شیوه جدید آموزشی برآیند و دانشآموزان با مشکل روبهرو شوند. حالا و در شرایطی که دوماه از آغاز سال تحصیلی جدید میگذرد، بررسیها و شنیدن گله و شکایتهای خانوادهها نشان میدهد که این نگرانیها پر بیراه نیز نبوده است. معصومه که دخترش در پایه دوم دبستان و در یکی از مدارس غیرانتفاعی تحصیل میکند، در اینباره میگوید: «آموزش مجازی تا الان، برای فرزندم جز دردسر و گرفتاری چیز دیگری به همراه نداشته است. درست است که معلمان در این حوزه زحمت زیادی میکشند، اما به نظر میرسد، هنوز زیرساختهای لازم برای این نوع از آموزش در کشور فراهم نیست. از سوی دیگر، معلمها تنها ساعات به خصوصی را به تعلیم و تربیت دانشآموزان اختصاص میدهند؛ این درحالی است که والدین باید جور این آموزشها را به صورت تماموقت بکشند تا مبادا فرزندانشان از درس و مشق خود عقب بیفتند.» اما این وقتصرفکردن برای معصومه که کارمند اداره است، بسیار سخت است: «فرزندم برخی از تکالیف و دروس خود را صبحها زمانی که من نیستم، انجام میدهد، ولی بسیاری از آنها را به تنهایی نمیتواند انجام دهد و من بعدازظهر، یعنی زمانی که از سر کار به خانه آمدم، خسته و کوفته تازه باید به رفع اشکالات و دروس عقبمانده او رسیدگی کنم. مشکل دیگر این بود که معلم فرزندم در ماه اول، به هیچ عنوان قبول نمیکرد که بچه تکالیفش را پس از ساعت دوازده ظهر برایش ارسال کند. درواقع این درک وجود نداشت که برخی از والدین شاغل هستند و فرزندانشان به تنهایی نمیتوانند از پس دروس خود برآیند و نیاز به کمک دارند. بالاخره با صحبتکردنهای فراوان و درخواستهای مکرر، معلم راضی شد که دانشآموزانی که والدین شاغل دارند، کمی دیرتر از سایر کودکان تکالیف خود را ارسال کنند.» مشکل فاطمه که او هم شاغل است و در بانک کار میکند هم تقریبا شبیه معضل مادرهای دیگر است. او میگوید: «معلم فرزندم، علاوه بر تکالیفی که به دانشآموزان میگوید از مادرها هم میخواهد که کارهایی انجام دهند؛ برای مثال، فلان کاردستی را درست کنند یا اینکه از روی فلان درس بنویسند تا فرزندانشان آنها را تصحیح کند. واقعا این شیوه آموزش، برای والدینی که شاغل هستند، بسیار دستوپاگیر است؛ به طوری که ما نمیتوانیم از پس آن برآییم. اگر هم به درخواستهای معلم بیتفاوت باشیم، آنها دانشآموز را سرزنش یا جریمه میکنند. من فکر میکنم، اگر برای فرزندم معلم خصوصی میگرفتم با توجه به وضعیتی که اکنون در آن به سر میبریم، کارآیی فرزندم بالاتر میرفت و از حجم کار خودم هم کاسته میشد.»