با ورود توتال فوتبال و شاگردان این مکتب و نیز فلسفه رانگنیک و بیلسا و مربیان پس از این افراد که ایده اصلی خود را از او گرفته بودند؛ فوتبال به سمت کانترپرس پساز، یعنی از دست دادن توپ برای تصاحب مجدد توپ رفت و این شیوه بسیار در بین مربیان گسترده شد و حال شاهد بسیاری از تیمها هستیم که از کانترپرس استفاده میکنند.
این شیوه چند نکته مفید دارد. ابتدا اینکه ابتکار عمل و تصمیم گیری راحت را از تیم حریف گرفته و حریف را در شرایط سریع تصمیمگیری و فشار قرار میدهد که میتواند منجر به از دست دادن توپ توسط آن تیم شود که این هدف ما است. هنگامیکه بازیکنی را که به تازگی صاحب توپ شده تحت فشار بگذاریم او در موقعیتی که هنوز نتوانسته بازیکنان هم تیمیاش را کامل شناسایی کند به راحتی توپ را از دست میدهد.
مورد دیگر کمک به حمله است. تصدیقی بر حرف یورگن کلوپ، مربی لیورپول که میگوید بهترین بازیساز من کانترپرسینگ من است. آری این جمله کاملا صحیح است. ما با کانترپرس نه تنها در موقعیتی دورتر از دروازه خودی و نزدیکتر به دروازه تیم حریف توپ را به دست میآوریم، که این خود بسیار به سود ما در حمله و بازیسازی است؛ بلکه ما از فرصت به وجود آمده و آشفتگی خط دفاعی تیم حریف نیز میتوانیم بهترین استفاده را ببریم. این وضعیت اغلب باعث میشود فضاهایی که در گذشته بسته بوده حال به این دلیل باز و به راحتی قابل استفاده باشند.
مورد بعدی این است که بازیکنان ما در این حالت هنوز به عقب بازنگشتهاند و در موقعیت حملهای خود به سر میبرند و با بازپسگیری توپ ما به راحتی میتوانیم آنها را دوباره نزدیک به دروازه حریف صاحب توپ کرده و استفاده کنیم. ما به طور مختصر به سه نوع از انواع کانترپرس در فوتبال در زیر میپردازیم که مرسومتر و جامعتر هستند:
کانترپرس گواردیولا
فلسفه گواردیولا مبتنی بر در اختیار داشتن مالکیت توپ است و به همین دلیل در همه مناطق زمین تیم حریف را تحت فشار قرار میدهد تا توپ را بازیابی کند تا آن را دوباره در اختیار بگیرد.
قانون شش ثانیه، مفهومیاست که توسط گواردیولا توسعه یافته و این مفهوم در کانترپرس گنجانده شده است. طبق این قانون بازیکنان پس از شش ثانیه باید توپ را بازپس گیرند و اگر تیم حریف بتواند توپ را حفظ کند بازیکنان باید به محدوده دفاعی و چینش دفاعی خود برگردند.
در این استراتژی گواردیولا از بازیکنانش میخواهد مسیرهای پاس بازیکن تیم مقابل را مسدود کنند تا یا بازیکنان تیم حریف مجبور به ارسال پاس بلند شوند یا با ارسال پاس بازیکنان تیم گواردیولا بتوانند پاس را قطع کنند و از این طریق بتوانند توپ را تصاحب کنند، برخلاف تیم کلوپ که بلافاصله با ضد حمله و حمله مستقیم به سمت دروازه تیم حریف میروند؛ اما تیم گواردیولا پس از باز پیگیری توپ دوباره از عقب زمین بازیسازی را انجام میدهد.
با توجه به حضور بازیکنان فنی و تکنیکی در تیم سیتی آنها توانایی این که فشار بسیار فراوان بر خود بازیکن بیاورند و فضا ها را پوشش دهند ندارند و با این روش توان بدنی آنها نیز حفظ میشود، زیرا کانترپرس بسیار پر فشار استقامت و انرژی بسیار زیادی در طول 90دقیقه میخواهد.
کانترپرس یورگن کلوپ
فلسفه کلوپ بر فشار حداکثری بر بازیکن صاحب توپ تاکید دارد و به همه بازیکنان تیم حریف به خصوص بازیکن صاحب توپ فشار میآورند.
علاوه بر تحت فشار قرار گرفتن بازیکن صاحب توپ با چند بازیکن تیم کلوپ بازیکنان گزینه پاس او نیز پوشش داده میشوند و بازیکنان کلوپ در مسیر پاسها قرار میگیرند تا علاوه بر فشار این کار را نیز انجام دهند. این روش باعث میشود تا توپ را در دورترین مکان نسبت به دروازه تیم خود به دست آورند.
این استراتژی کلوپ باعث میشود بازیکنانش در ضعیفترین حالت دفاعی تیم حریف دوباره توپ را به دست آورده و با قدرت حمله کنند، حملهای سریع و ویرانگر.
فلسفه کلوپ بر محوریت بازپسگیری همه جانبه در میانه زمین با تراکم زیاد بازیکنان تیمش است. آنها تلهگذاری میکنند تا بتوانند توپ را به فضایی که مورد نیاز است برسد و فشار بسیار زیاد خود رو اعمال کنند.
کانتر پرس نفر به نفر
این فلسفه به عقیده برخی افراد منسوخ شده، گرچه اکنون نیز افرادی هستند که از این روش استفاده میکنند که نمونه آن مارچلو بیلسا است که میتوان این شیوه را در تیم هایش همچون بیلبائو و لیدز مشاهده کرد.
این سیستم روشی بسیار خطرناک است و اگر بازیکنان دچار غفلت شوند، ضربه بسیار وحشتناکی به تیم ما وارد خواهد شد و همچنین تیمهایی که بازیکنانشان شعاعهای حرکتی و مسیرهایی نامنظم را برای بازیکنان تعریف کرده اند با شکستی وحشتناک عموما مواجه میشود.
در این روش تک تک گزینههای پرس تیم مقابل را با یارگیری نفر به نفر مهار کرده و آنها را کنترل میکنیم (بازی لیدز و منچستر) و با بازیکنی آزاد در اغلب موارد با فشار بر بازیکن صاحب توپ، سعی در تحت فشار گذاشتن او و تصاحب توپ داریم.
در نهایت باید به این مورد اشاره کرد که کانترپرس ابزاری کار آمد است اما همچون هر روش دیگری در فوتبال ممکن است شکست بخورد و در بعضی مواقع باعث ایجاد ضد حملاتی وحشتناک علیه تیمها شود، همچون مواردی که در تیم کلوپ یا بایرن گاهی شاهد آن بودیم.