پدری که صحبت کردن با پسر نوجوانش را متوقف کرد و بعدازآن، باوجوداینکه میدانست چه آسیبی به او وارد میکند، دیگر نتوانست شروع به حرف زدن با پسرش بکند. پدر اینطور به ویلیامز گفته بود: «این انزوا باعث شد که بچهام از یک پسر شاد و سرزنده به فردی ترسو و ضعیف تبدیل شود و میدانستم که من دلیل آن هستم.»
زنی که شوهرش در همان اوایل زندگی مشترکشان ارتباط خود را با او قطع کرد. ویلیامز گفت: «او چهار دهه سکوت را تحمل کرد، سکوتی که با یک اختلاف جزئی آغاز شد و تنها وقتی پایان یافت که شوهرش مُرد.» چهل سال بهتنهایی غذا خوردن و بهتنهایی تلویزیون دیدن، چهل سال نامرئی بودن. ویلیامز گفت: «وقتیکه از او پرسیدم که چرا اینهمه مدت با او مانده بود، بهسادگی پاسخ داد، چون حداقل او باعث میشد که سقفی بالای سرم داشته باشم.»
معلم، خواهر یا برادر، پدربزرگ یا مادربزرگ، دوست. هر داستانی که ویلیامز، استاد روانشناسی در دانشگاه پردو، برایم تعریف کرد از قبلی دردناکتر و غمبارتر بود. همچنانکه گوش میدادم، این سؤال بیشازهمه ذهنم را به خود مشغول کرده بود که چطور این آدمها میتوانستند با نزدیکترین کسانشان چنین کاری بکنند؟
تنبیه سکوت با اسامی مختلف دیگری نیز شناخته میشود: انزوای اجتماعی، پس زدن طرف مقابل یا دوری جستن از او، امتناع از برقراری ارتباط یا همکاری و همچنین قطع رابطۀ یکطرفه و بدون توضیح. اگرچه روانشناسان برای هریک از این حالات تعاریف ظریف و دقیقی دارند؛ اما همۀ اینها در اساس اشکالی از طرد و تبعید هستند و شگردی که در آنها به کار گرفته میشود هم اصلاً چیز جدیدی نیست. یونانیان باستان شهروندانی را که ازنظر آنها تهدیدی برای دموکراسی محسوب میشدند به مدت 10 سال اخراج میکردند و اولین مهاجران و بنیانگذاران آمریکا نیز افرادی را که متهم به بهکارگیری سحر و جادو بودند، تبعید میکردند. ادیان مختلف نیز برای قرنها افراد را طرد و بهاصطلاح تکفیر میکردهاند.
ویلیامز گفت: «پژوهشهای من نشان میدهد که از هر سه نفر، دوتای آنها از تنبیه سکوت علیه شخص دیگری استفاده کردهاند و تعداد افرادی که خود مورد چنین برخوردی قرار گرفتهاند، حتی از این هم بیشتر است.» درهرحال، متخصصان میگویند که به دادههای بیشتری نیاز دارند تا بتوانند با قطعیت نشان دهند که موارد تنبیه سکوت احتمالاً بهمرورزمان و همگام با ابداع اشکال و روشهای جدید تعامل و ارتباط، افزایش یافتهاند. ویلیامز دراینارتباط گفت: «هر روش جدید برقراری ارتباط میتواند خود بهعنوان شکلی از قطع و عدم ارتباط استفاده شود.»
همچنین، مجازات طرد میتواند در سطوح پایینتری نیز نمود یابد: اینکه کسی در میانۀ بحث و گفتوگو ناگهان اتاق را ترک کند، دوستی در مدرسه که وقتی برایش دست تکان میدهید، رو برمیگرداند و طرف دیگری را نگاه میکند یا مثلاً اینکه کسی در یک بحث گروهی در فضای مجازی، به نظرات همه اشاره کند بهجز شما. به گفتۀ ویلیامز، «طرد جزئی» هم میتواند به معنای پاسخهای سرد و کوتاه باشد یا نقطۀ خشک و غیردوستانهای که در پایان یک پیام یککلمهای گذاشته میشود؛ اما در موارد جدی، طرد شدن میتواند تاوان سنگینی به دنبال داشته باشد و باعث شود که قربانیان مضطرب، درخودمانده و افسرده شوند یا حتی افکار خودکشی به سراغ آنها بیاید.
جوئل کوپر، استاد روانشناسی در دانشگاه پرینستون، گفت: «ازآنجاکه ما انسانها برای سلامت روانیمان نیازمند تعامل و ارتباط اجتماعی هستیم، عواقب و تبعات انزوا میتواند شدید و مشکلآفرین باشد. در کوتاهمدت، تنبیه سکوت ایجاد اضطراب و نگرانی میکند و در درازمدت این اضطراب میتواند نوعی سوء رفتار و خشونت تلقی شود.»
به گفتۀ ویلیامز، اگرچه ممکن است شخص مجرم از تنبیه سکوت به اشکال گوناگون بسیاری استفاده کند اما یک چیز هست که در همۀ این روشها مشترک است: «افراد به این دلیل از تنبیه سکوت استفاده میکنند که میتوانند از این طریق کار خود را بهپیش ببرند بدون اینکه نسبت به دیگران بدرفتار، خشن و متجاوز به نظر برسند و همچنین به این دلیل که این نوع برخورد برای ایجاد احساسات منفی در شخص هدف بسیار مؤثر است.»
تنبیه سکوت شکلی پنهان اما بسیار خطرناک از سوء رفتار و خشونت است چراکه میتواند قربانی را مجبور کند، در تلاش برای پایان دادن به این رفتار، تسلیم خواستههای مجرم شود، حتی اگر شخص قربانی اصلاً نداند که به چه دلیل عذرخواهی میکند. ویلیامز گفت: «این نوع برخورد بسیار سلطهجویانه نیز هست چراکه مانع از آن میشود که هر دو طرف نظرات خود را ابراز کنند و در تصمیمگیری دخیل باشند. یک نفر این رفتار را با دیگری میکند و آن شخصِ دیگر، هیچ کاری نمیتواند در این مورد انجام دهد.»
این امکان وجود دارد که تنبیه سکوت توسط شخصیتهای منفعل نیز بهمنظور اجتناب از تقابل و درگیری به کار گرفته شود، درحالیکه تیپهای شخصیتی قوی از آن برای تنبیه یا تسلط یافتن بر دیگران استفاده میکنند. حتی ممکن است که برخی افراد بهطور کاملاً ناآگاهانه و نه از روی قصد، این روش را انتخاب کنند. آنه فیشل، مدیر برنامۀ رواندرمانی زوجین و خانواده در بیمارستان عمومی ماساچوست، گفت: «ممکن است که یک فرد بهشدت غرق در احساساتی شود که توانایی ابراز آنها را ندارد و بنابراین فقط سکوت کند.» اما صرفنظر از اینکه چه دلیلی پشت تنبیه سکوت باشد، این رفتار میتواند از سوی قربانیان بهمنزلۀ طرد شدن تلقی شود.
نتایج پژوهشی نشان داد که عدم پذیرش و وازنی اجتماعی پاسخی را در قربانیان آن برمیانگیزد که مشابه با تعدی و تجاوز فیزیکی است؛ قشر کمربندی قدامی مغز یعنی منطقهای که به تفسیر عواطف و درد میپردازد، در هردوی این موارد فعال بود. جان بارگ، استاد روانشناسی در دانشگاه ییل، گفت: «محرومیت و عدم پذیرش به معنای واقعی کلمه دردآور هستند.»
اما تنبیه سکوت درنهایت به شخصی که آن را اعمال میکند هم آسیب میزند. به گفتۀ ویلیامز، انسانها مستعد این هستند که متقابلاً به نشانهها و کدهای اجتماعی پاسخ دهند؛ بنابراین نادیده انگاشتن دیگران در تضاد با طبیعت انسانی ماست. درنتیجه، شخص مجرم مجبور است رفتار خود را بهنحوی توجیه کند تا بتواند آن را ادامه دهد. آنها همۀ دلایلی را که بر مبنای آنها تصمیم گرفتهاند کسی را نادیده بگیرند، در ذهن دارند و مدام به آنها فکر میکنند. ویلیامز گفت: «درنهایت به این وضعیت میرسید که مجبور میشوید در یک حالت دائمی عصبانیت و منفینگری زندگی کنید.»
بدتر اینکه، تنبیه سکوت میتواند اعتیادآور باشد. پدری که نمیتوانست خود را وادار کند که دوباره با پسرش حرف بزند، به همان روشی عذاب میکشید که بسیاری از معتادان عذاب میکشند، یعنی از طریق تکرار یک رفتار باوجود آگاهی از آسیبهای آن. به گفتۀ ویلیامز: «اغلب کسانی که تنبیه سکوت را شروع میکنند، هرگز قصد ندارند که این روند برای آن مدت درازی که درنهایت به طول میانجامد، ادامه پیدا کند؛ اما متوقف کردن آن میتواند بسیار دشوار باشد، انگار که نوعی باتلاق روانی است.»
البته، تنبیه سکوت با اینکه در میانۀ یک بحث داغ و به تشنج کشیده شده، فقط قدری به خودتان زمان بدهید تا آرام شوید، تفاوت دارد. به گفتۀ ویلیامز، یک راه برای اینکه مانع از آن شوید که یک درگیری به مجازات طرد منتهی شود این است که با صدای بلند اعلام کنید که دقیقاً برای چه مدتی میخواهید به خودتان استراحت بدهید و برنامۀ زمانی مشخصی هم برای وقتیکه قرار است دوباره به آن بحث بازگردید، تنظیم کنید. در ضمن، در برخی شرایط خاص، اینکه روابط ناسالم را بهطور ناگهانی، بدون تذکر قبلی و همچنین بدون توقع ازسرگیری مجدد آنها پایان دهید، اشکالی ندارد، مثلاً وقتیکه همسر یا شریک زندگیتان دست به تعدی و تجاوز فیزیکی میزند.
اما وقتیکه کسی از تنبیه سکوت برای محروم کردن، مجازات یا تسلط یافتن بر دیگری استفاده میکند، دراینصورت قربانی باید به مجرم بگوید که تمایل دارد این موضوع را حلوفصل کند. مارگارت کلارک، استاد روانشناسی در دانشگاه ییل، گفت: «بیان درد ناشی از نادیده انگاشته شدن» راهی سازنده برای ابراز احساسات فرد است و درصورتیکه رابطه واقعاً بر اساس علاقه و توجه شکل گرفته باشد، میتواند ایجاد تغییر کند. به گفتۀ فیشل، درصورتیکه قربانی مجازات طرد کار ناراحتکنندهای انجام داده است، بدون شک باید عذرخواهی کند؛ بااینوجود، اگر همسر شما از تنبیه سکوت بهکرات و بهعنوان شگردی برای دستیابی به خواستههای خود استفاده میکند، «وقت آن است که به یک مشاور خانواده رجوع کنید.» به گفتۀ فیشل، «یکی از بدترین احساساتی که میتوان در یک رابطۀ نزدیک تجربه کرد، احساس نادیده گرفته شدن است. اغلب، اینکه وارد بحثوجدل شوید، نسبت به اینکه احساس کنید بهطور کامل طرد شدهاید، حس بهتری دارد.»
اگر مجرم همچنان برای دورههای طولانی از پذیرش حضور قربانی سر باز میزند و او را نادیده میگیرد، آنوقت شاید کار درست، ترک کردن این رابطه باشد. درنهایت، چه چهار ساعت طول بکشد و چه چهار دهه، تنبیه سکوت حقایق بیشتری را دربارۀ شخصی که آن را اعمال میکند، برملا میسازد تا شخصی که قربانی این رفتار میشود.