مکانی با آغوش باز به روی آدم‌های شهر!

برای کمتر اصفهانی، مجموعه عباسی با خودش خاطره‌ای به همراه ندارد. به ویژه آن روزگاران که می‌شد بیشتر کتاب خرید و تبِ کتابخوانی هوشمند هم فراگیر نشده بود، مجموعه عباسی یکی از فضاهای شهری مهم اصفهان بود که سرزندگی فضای شهری در کنار حضور اقشار مختلف را به چشم می‌آورد. فضایی میدانگاهی که نه فقط جایی برای خریدوفروش که جایی برای نشستن، تعامل، گفت‌وگو و نظاره‌کردن بود و هست. وجود کتاب‌فروشی‌هایی از دسته عمومی، دانشگاهی، تخصصی، کتاب‌های کنکور و جز آن در این مجموعه باعث می‌شد تا عملا یک خانواده اگر گذارش به آن‌جا بیفتد، هرکدام از اعضایش بتوانند چیزی سرگرم‌کننده برای خود بیابند.

تاریخ انتشار: 10:00 - سه شنبه 1400/03/18
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

 افول چشمگیر رونق کتاب، در کنار فرازونشیب‌هایی که این مجموعه به چشم دید (از درمعرض تغییر و تخریب قرارگرفتن گرفته تا تغییر وضعیت خیابان‌های اطرافش که سهولت دسترسی به آن را با مشکل مواجه کرد)، موجب شد تا دیگر مجموعه عباسی آن مرکز تجمع روزگاران پیشین نباشد. اما همچنان به واسطه ویژگی‌های متعددی که دارد، افراد را به ماندن و خاطره‌سازی یا تجدید آن دعوت می‌کند.

فضا، مکان، خاطره

فضای عمومی شهری، در واقع بسترسازِ تعاملات اجتماعی رو در روی شهروندان است. شکل‌گیریِ خاطره جمعی و ایجاد امکان انتقال آن خاطره، وضعیتی است که فضا (space) را به سمت مکان (place) رهنمون می‌کند. در مطالعات مربوط به شهر، در این فرایند گذار سه مؤلفه نقش اساسی دارند. کالبد، معنا و ر‌خدادهایی که اجتماعا به هر فضا نسبت داده می‌شود، در شکل‌گیریِ خاطره ما و تبدیل آن فضا به مکان تأثیر دارد. اما پیش از هر چیز باید بدانیم فضا چیست؟ و مکان کجاست؟ (مشخص است که این نوشتار یک متن معمارانه نیست، پس تعریف باتسامح ارائه می‌شوند). فضا پیش از هر چیز یک وضعیت هندسی است. دلالت اولیه فضا، بر یک مختصات مشخص و قابل ترسیم است. اما فضای شهری فقط و فقط به این معنا نیست. درواقع فضا در شهر نه فقط یک پهنه محصور که گستره‌ای واجد ویژگی است. ویژگی‌هایی تمایزبخش که درون و بیرون بودن از آن را مشخص می‌کنند. پس فضا لزوما بیانگر ویژگی فیزیکی نیست، بلکه واجد عناصر متمایزکننده هم می‌شود. مکان اما ماهیت دارد. درواقع فضا وقتی واجد ویژگی‌های هویت‌بخش می‌شود، دیگر فقط و فقط یک پهنه نیست، یک پهنه دارای نام است که در آن روابط ذیل ماهیتی که آن مکان دارد پیکربندی می‌شوند.
اگر بخواهیم این مفهوم را روی مجموعه عباسی به ساده‌ترین شکل ممکن پیاده کنیم، در واقع تا زمانی که مجموعه تنها به طرح و ساخت و اجرای کالبد یک میدانگاه با کاربری مشخص محدود بوده، در جایگاه فضا قرار می‌گرفته است. اما با مرور زمان و طی رخدادها و اطلاق معناها به آن فضا، دیگر این فضایی که هم واجد نام است و هم نامش در اذهان مابه‌ازای یک یا چند ویژگی، موضوع و خاطره قرار می‌گیرد، تبدیل به مکان شده است. یک فضا قابلیت تکثیر دارد اما یک مکان نه. ما می‌توانیم هزاران فضای شهری هم‌شکل و حتی در موقعیت‌های مشابه مجموعه عباسی بسازیم، اما مسلما معنایی که از خلال روابط مردم در ستر این مجموعه تشکیل شده و از خلال خاطره ادامه‌دار شده است، به آن فضاهای جدید منتقل نخواهد شد. این تشکیل خاطره جمعی اما فقط و فقط تابعی از رخدادها نیست، بلکه خود فضا نیز باید قابلیت آن را نشان دهد.

میدانگاهی دعوت‌کننده به تعامل و ماندن

وقتی از شکل‌گیری خاطره جمعی در یک فضای شهری صحبت می‌کنیم، یعنی آن شهر بستر تغییرات و پویایی اجتماعی بوده است. اما جایگاه فضاهای شهری در این میان چیست؟ به نظر می‌رسد بخشی از احساس تعلق ما به شهر، در گرو همین پیوندخوردن با فضاست. شاید اغراق‌آمیز به نظر برسد اما شهری که فضای مناسب نداشته باشد، از پویایی اجتماعی نیز به دور می‌ماند. مجموعه عباسی را شاید بتوان نمونه یک مرکز تجاری-فرهنگی و یک فضای طراحی شده با رویکرد هم‌خوان با بستر اجتماعی شهر دانست که افراد را دعوت به ماندن می‌کند، نه گذشتن و رفتن. گزاف نیست اگر مدعی شویم که ماندن اولین اصل شکل‌گرفتن تعامل در بستر فضای شهری است، راه دوری نرفته‌ایم.
مجموعه عباسی فقط و فقط یک فضای تجاری نیست. اگر هدف این مجموعه در طراحی‌اش فقط و فقط شکل گرفتن جایی برای خرید و فروش بود، وجود آن میدانگاه، آن فضای تداعی‌گرِ باغ در طبقه پایین و راهروها و معبرهای بزرگ و دارای افق دید چه دلیلی می‌توانست داشته باشد؟ چه اینکه یک فضای تجاری می‌خواهد چشمِ بیننده را به ویترین‌ها جلب کند، نه اینکه حواسش را پرت کند. این فضا افراد را به ماندن دعوت می‌کند. چه بسیار کسانی که ممکن است هیچ کاری در این مجموعه نداشته باشند، اما برای رفع خستگی ناشی از خرید و پیاده‌روی در چارباغ و اطراف آن، یا انتظار در آمادگاه به این گستره سری می‌زنند. گستره‌ای که ظاهرا جایی چندان مناسب هم برای نشستن ندارد، اما فراخوان به ماندن می‌دهد. جایی که در تمام اوقات شبانه‌روز زنده است و اگرنه مانند دوران اوجش در هر لحظه پذیرای گروه‌های مختلف نیست، اما همچنان هر زمانی گروهی را در خود می‌پذیرد و برایشان بستر ایجاد خاطره می‌شود. از خریدن کتاب‌های کنکور یا اسکیت‌بازی‌کردن گرفته تا منتظرماندن و تماشاکردن یا کافه‌رفتن دسته‌جمعی، هدیه خریدن و کادوپیچی برای ولنتاین یا تمرین کتاب خوب خریدن، مجموعه عباسی همچنان که ظاهرش هم چنین است، آغوشی باز دارد برای در برگرفتن آدم‌های شهر. آدم‌هایی که ممکن است اولین تجارب فرهنگی‌شان به نوعی گره خورده باشد با این مجموعه و هر آنچه در قرار دارد. اینکه علی‌رغم رونق کتاب‌فروشی‌های بزرگی که بر اساس نظام سرمایه‌داری اداره می‌شوند، همچنان در ذهن بسیاری از اصفهانی‌ها خرید کتاب با نام مجموعه عباسی گره خورده است، به این معناست که این مکان هویت متمایز دارد و پتانسیلی برای گردآوردن آدم‌ها. مکانی که اگر از دست می‌رفت دیگر نظیرش پیدا نمی‌شد؛ نه از نظر شکل (که در نوع خود عالی است) که از نظر معنایی که مردم به آن داده‌اند. شاید ثبت ملی این مکان کمی خیال‌ها را از بابت حفظ و نگهداری این میراث معاصر شهری راحت‌تر کند. البته که سرنوشت تلخ برخی بناهای ملی را فراموش نکرده‌ایم.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط