اما مدتهاست که تربیت و ظهور و بروز جوانان در زمینه آواز کمتر صورت گرفته یا اصلا به آن توجهی نمیشود. به همین دلیل در این شماره از روزنامه اصفهان زیبا، دیدگاه «منصور اعظمیکیا» موسیقیدان، مدرس، پژوهشگر، نویسنده، خواننده و نوازنده موسیقی ردیف دستگاهی را در این باره جویا شدیم.
منصور اعظمیکیا متولد 1338 در اصفهان است که تلاشهای گستردهای را در زمینه آموزش قانونمند آواز و ارائه پژوهشهای ارزشمند دراینباره به انجام رسانده است. کتاب «شیوههای راهگردانی» درباره قوانین و مقررات مرکبخوانی یا مرکبنوازی و تبدیل گامهای ایرانی، کتاب «راه و رسم منزلها» درباره شیوهها و راهکارهای هنر آوازخوانی، کتاب «موسیقی اصفهان در گذر زمان» درباره بررسی سه واژه سبک، شیوه و مکتب، همراه با معرفی هنرمندان آواز اصفهان از دوره قاجار تا معاصر و همچنین کتاب «آموزش تحلیلی تصنیفخوانی در موسیقی دستگاهی ایران» درخصوص چگونگی خواندن تصنیف و قطعات ضربی از آثار منصور اعظمیکیاست و تا دوماه دیگر نیز ردیف آوازی او که مورد تأیید اساتید بزرگ ایران قرارگرفته است از سوی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان منتشر خواهد شد.
فقدان یک سیستم آموزشی مدون برای آواز
منصور اعظمیکیا با بیان اینکه بهطورکلی برای شکلگیری هر موضوع فرهنگی در کشورهای مختلف چند مسئله بسیار مهم دخیل است، میگوید: «در سیستم موسیقی ایران زمین و به طورکلی شرق که ایران نیز جزء آن میشود موسیقی به صورت شهودی است به این معنا که لزوما از قدیم الایام به این صورت بوده که در مورد ساز یا آواز، شاگرد و استاد در مکتبخانهها روبهروی یکدیگر قرار میگرفتند و استاد به صورت سینهبهسینه موسیقی را به شاگرد منتقل میکرد؛ یعنی معلم چیزی را میگفته و شاگرد تکرار میکرده تا نهایتا آن موضوع ملکه ذهن شاگرد میشد؛ این موضوع از سالها پیش در همه رشتههای موسیقی ساری و جاری بوده، اما اینکه چرا امروز آواز در مقایسه با سازهای موسیقی عقب مانده و نوازندگان سازهای مختلف درحال آموزش هنرجو و تربیت شاگرد هستند؛ درحالی که آواز درجا می زند و تربیت افراد در زمینه آواز صورت نمیگیرد، علت این موضوع در چند موضوع اساسی ریشه دارد.»
این استاد آواز تصریح میکند: «اولین دلیل این است که امروزه با سرعتی که جوامع پیدا کردهاند، سیستم آموزشی رشتههای هنری و غیر هنری نیز به صورت آکادمیک شده و علاقهمندان، موسیقی را به صورت علمی و تئوری و آکادمیک دنبال میکنند که در مورد آموزش انواع سازها نیز چنین است؛ ضمن اینکه در مورد همه سازها کتاب تألیف شده و برای آنها اتود و دستورالعملهای بسیاری نوشته شده است؛ یعنی وقتی یک نفر به میدان فراگیری هریک از این سازها پا میگذارد، ده ها کتاب آماده برای او وجود دارد که آموزش ساز مربوطه را بهصورت مرحلهبهمرحله از روی آنها و به کمک نت، قواعد و گرامرهای مربوط به آن ساز جلو میبرد، اما این مسئله متأسفانه برای آواز انجام نشده است؛ به همین دلیل یکی از عمدهترین دلایلی که امروز هنرمند خاصی در زمینه آواز پابه عرصه نمیگذارد، فقدان یک سیستم آموزشی مدون در مراحل مقدماتی، متوسطه و عالی آواز است. درحالی که سازها در این سه مرحله دارای اتود و دستورالعمل آموزشی هستند؛ ولی این کار برای آواز انجام نشده است، بنابراین طبیعتا هنرجویانی که میخواهند به رشته آواز وارد شده یا خواننده شوند اندک هستند.»
برای آواز تنها علاقه کافی نیست استعداد لازم است
او ادامه میدهد: «دلیل دومی که باعث شده در این سالها افراد کمتری در رشته آواز داشته باشیم این است که صدا خصیصه خداوندی است؛ بنابراین صددرصد اکتسابی نیست و هرکسی نمیتواند آن را دارا باشد و به دنبال خوانندگی برود. درحالی که یک هنرجو یا داوطلب موسیقی که به ساز خاصی علاقه دارد، به مجرد اینکه سازی را تهیه کند و برنامه مدونی برای کلاسرفتن و تمرینات خود داشته باشد، باتوجه به اینکه کتابهای مختلفی نیز برای انواع سازها نوشته شده و در بازار موجود است، توسط مربی یا معلم خود آنها را تهیه کرده و مراحل یادگیری ساز مورد علاقهاش را پشت سرهم جلو میرود؛ اما برای آواز تنها علاقه کافی نیست و باید خداوند استعداد آن را به ما اعطا کرده باشد؛ یعنی ویژگیها و خصوصیاتی را بهصورت خدادادی در حنجره ما قرار داده باشد تا بتوانیم از آن استفاده کنیم و باید خصوصیات لازم برای خوانندگی در صدا وجود داشته باشد؛ بنابراین این موضوع مسئولیت بسیار زیادی را ایجاد میکند تا خوانندهای، تربیت شده و بتواند به دنبال آواز برود؛ یعنی اگر بخواهیم تناسبی را برای کسانی که میخواهند در رشته آواز تربیت شوند ارائه کنیم، باید بگوییم اگر مثلا پنجاه نفر جذب آموزش یک ساز بشوند یک نفر جذب آواز خواهد شد که نشان میدهد برای ورود به عرصه آواز عوامل مختلفی مانند داشتن صدای مطلوب، وسعت صدا، طنین، جاذبه و بسیاری از مشخصههای دیگر لازم است.»
فقدان برنامههای آموزشی ازطریق وسایل ارتباط جمعی
نویسنده کتابهای «آموزش تحلیلی تصنیفخوانی در موسیقی دستگاهی ایران»، «شیوههای راهگردانی»، «راه و رسم منزلها» و «موسیقی اصفهان در گذر زمان» با بیان اینکه یکی از عوامل آسیبرسانی که درحال حاضر در جامعه ما در زمینه آواز وجود دارد، فقدان برنامههای آموزشی ازطریق وسایل ارتباط جمعی است که به پشتیبانی دولت نیاز دارد، میگوید: «وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون، صداوسیما و متولیان فرهنگ کشور ما نقش بسیار مؤثر، مهم و متعهدانهای را در رابطه با آموزش موسیقی به عهده دارند که البته آن را انجام نمیدهند و در این سالها هیچ برنامه مدونی در صداوسیما را شاهد نبودیم که در این زمینه طراحی و مدیریت شده باشد تا افرادی که خواهان موسیقی هستند و در خانه خود نشستهاند، بتوانند در این مورد یک برنامه آموزشی را از تلویزیون ببینند و یا آن را از رادیو بشوند. این درحالی است که در صدا و سیمای تمام کشورها و دولتهای دنیا براساس مالیاتی که مردم به آنها میپردازند، یک سیستم آموزشی وجود دارد که انواع مختلف آموزشهای هنری با استفاده از وسایل ارتباط جمعی برای آنها پخش میشود و شخص میتواند به راحتی شبکه موردنظر را انتخاب و مراحل آموزشی رشته تخصصی مورد علاقهاش را دنبال کند.»
اعظمیکیا میافزاید: «بنابراین یک خلأ بسیار بزرگ در کشور ما خلأ آموزش ازطریق وسایل ارتباطجمعی است و متولیان فرهنگ و هنر این کشور علیرغم ادعای تعهد و دلسوزی برای فرهنگ و هنر کشور، عملا اقدام بسیار اساسی و پایهای را که همان برگزاری برنامههای مدون آموزشی در صداوسیماست، انجام نمیدهند و این باعث رکود بسیاری میشود. به همین دلیل است که در سالهای اخیر خروجی و تربیتشدگان کمتری در رشته آواز دیدهایم. درحالی که بسیاری از افراد به موسیقی علاقه دارند؛ اما نمیتوانند در آموزشگاهها ثبت نام کرده و آموزش ببینند؛ ولی در خانه رادیو و تلویزیون دارند و میتوانند به راحتی ازطریق وسایل ارتباط جمعی با موسیقی آشنا شده و در رشته تخصصی خود آموزش ببیند. البته در این خصوص حتما باید از حضور افراد متخصص موسیقی در شهرهای مختلف استفاده شود و برنامههای صداوسیما توسط این افراد تولید شود.»
وجود آلودگیهای صوتی شنیداری
خواننده و نوازنده موسیقی ردیف دستگاهی ایران تأکید میکند: «عامل چهارم این است که بهطورکلی با بزرگ شدن و گسترش جوامع اقتصادی و پیشرفتهشدن و افزایش سرعت و ماشینیشدن جامعه، آلودگیهایی ایجاد شده که در هنر نیز از نوع آلودگی صوتی است، به این صورت که در زمان قدیم موسیقی، دستهبندی و انتخاب شده بود و از رادیووتلویزیون پخش میشد و هرکسی میتوانست براساس سلیقه خود موسیقی مورد علاقهاش را انتخاب و گوش کند؛ اما امروز تهاجم فرهنگی از یک طرف و برنامههای مبتذل ماهواره از طرف دیگر موجب شده که نوجوانان، جوانان و بزرگسالان بتوانند به راحتی ازطریق رادیو و تلویزیون و شبکههای مجازی در تلفنهای همراه انواع و اقسام موسیقیهای مخرب را پیدا کنند که با فرهنگ ایرانی تناسبی ندارد و همینها برای آنها آلودگیهای صوتی شنیداری ایجاد میکند که برای ذهنیت افراد حکم ویروس را دارد.»
او ادامه میدهد: «در قدیم وقتی یک نفر میخواست موسیقی را آموزش ببیند تااین اندازه هجمه صوتی آلوده وجود نداشت و بهراحتی میتوانست آموزشهای لازم را فرابگیرد؛ ولی امروزه اگر یک نفر بخواهد در زمینه آواز آموزش ببیند، اطراف او آنقدر آلودگی صوتی و تهاجم فرهنگ غربی و موسیقیهای مخرب و جاز و رپ و راک و انواع و اقسام موسیقی بیگانه و نامرتبط با فرهنگ ایرانی وجود دارد که باعث میشود حافظه فرد، ویروسی شده و آلودگی صوتی پیدا کند و نتواند مطالب صحیح موسیقی کشور خود را در ذهنش جای دهد. درحقیقت، ذائقه شنیداری افراد در این روزها بسیار بد شکل گرفته و تربیت شده و درنتیجه به دنبال موسیقی صحیح ملی و میهنی خود نمیروند و به موسیقیهای غربی و کشورهای بیگانه جذب شدهاند بنابرایــــــن خوانندگان کمتری نیز تربیت شده یا اصلا تربیت نمیشوند.»