شاید برایتان جالب باشد که بیشتر شرکتهایی که در این کتاب از آنها نام برده شده دیگر در بورس نیویورک حضور ندارند و سهام آنها معامله نمیشود! پس دلیل جذابیت کتابی که قادر نیست سیگنال خریدوفروش بدهد و معاملات آن در عصر تلگراف دنبال میشد، چیست؟
در مقدمه کتاب آمده است: «چگونه یک مهاجر مجارستانی که در کلوپهای شبانه نیویورک فعالیت داشته، بدون داشتن هیچ دانش و پشتوانه قبلی و بیهیچ حمایتی از سوی بازیگران بزرگ بازار بورس توانسته به کسب ثروتی بیش از دو میلیون دلار از این بازار نائل شود. در حال که بیشتر آن را در طی سفر به دور دنیا به دست آورده است؟ این کتاب چگونگی این واقعه را شرح میدهد و شما را به شگفتی وامیدارد که چگونه یک فرد میتواند با شناسایی و بررسی اشتباهات گذشته و درس گرفتن از آنها، راه موفقیت خود را هموار کند و به پیروزی برسد. این نکته نهتنها در بورس که در هر زمینهای از زندگی، از مهمترین رازهای موفقیت است.»
این کــتــاب بـرخـلاف اغـلـب کـتـابهــای حــوزه سرمایهگذاری، قصد ندارد تکنیک جادویی بیاموزد، هیچ راز و رمزی هم در کار نیست. حتی نویسندگان مجله تایم نیز که به دنبال کشف راز و رمز معاملات او بودند، باور نمیکردند با یک تکنیک شخصی میتوان در بورس سود چشمگیری به دست آورد. دارواس در این کتاب در نهایت صداقت، روند معاملات خود را در عرض چند سال توصیف کرده و قیمت خرید و فروش، تعداد سهم معاملهشده و در نهایت حس خود را قبل و بعد از معاملات شرح داده است.
با مطالعه این کتاب میتوان به استراتژی جالب او پی برد. دارواس اگرچه مطالعات اندکی در زمینه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال داشت؛ اما از طریق یک استراتژی تکنوفاندامنتال روش خاصی برای معاملات خود یافته بود. کارگزار او در نیویورک هر روز اطلاعات مختصری از قیمت برخی سهام خاص که خود او از قبل مشخص کرده بود، ارسال میکرد و او با مطالعه اعداد این تلگرافها و چهارچوبی که تعیین کرده بود، متوجه میشد کدام سهام ظرفیت رشد دارند. نکته قابلتأمل آن است که او در زمانی که هزاران کیلومتر از بورس والاستریت دور بود و کمترین اطلاعات را از بورس داشت، به سودهای قابلتوجه دست مییافت؛ اما به محض اینکه به تالار بورس پامیگذاشت و با تکیه بر اخبار و شایعات و توصیهها عمل میکرد، متحمل زیانهای سنگین میشد.
مطالعه این کتاب از چندین جهت قابل توصیه است. نخست آن که در هیچ جایی از کتاب و از زاویه دانایکل به شما توصیه نمیشود که این کار را بکنید یا از فلان کار پرهیز کنید! از سوی دیگر قرار نیست تکنیک، دانش یا مهارت خاصی فرا بگیرید و در نتیجه با مطالعه کتاب الزاما به یک تحلیلگر یا معاملهگر بهتری تبدیل نخواهید شد. علاوه بر این موارد، با مطالعه زندگینامه دارواس در یک دوره زمانی، متوجه میشوید که سرمایهگذاری در بورس هم روزهای خوش دارد و هم روزهای غم، هم روزهای پراسترس دارد و هم روزهای پرهیجان. متوجه میشوید که سودآوری در بورس الزاما نباید در کوتاهمدت محقق شده و از همه مهمتر اینکه همه معاملات در بورس به سود ختم نمیشود!
یکی از مهمترین ابزارهای نویسنده این کتاب، استفاده از ابزار «حد ضرر» است، به این معنا که در صورتی که سهمی طبق تحلیل شما حرکت نکرد و با حرکت در خلاف جهت به یک قیمت خاص رسید، به صورت خودکار معامله بسته شده و شما با یک زیان مختصر از بازار خارج میشوید. اما این ابزار در بورس تهران قابلاستفاده نیست. بارها پیش آمده است که سرمایهگذاران با تکیه بر احساس خود معامله میکنند و حاضر نیستند این مسئله را بپذیرند که تحلیل آنها بنا به هردلیل میتواند اشتباه باشد. در نتیجه به جای آن که با یک زیان 10درصدی از بازار خارج شوند، زیان 70 تا 80 درصدی را هم متحمل میشوند. اگر امکان استفاده از ابزار «حد ضرر» در بورس تهران فعال شود، شاید با حجم انبوه زیاندیدگان همانند سال 99 مواجه نشویم.
کتاب «چگونه در بورس دو میلیون دلار بهدست آوردم» توسط ساناز قهقرایی زمانی ترجمه شده و توسط انتشارات چالش چاپ شده است. استقبال از این کتاب در ایران هم قابلتوجه بوده؛ به نحوی که به چاپ نهم رسیده است. قیمت این کتاب 182 صفحهای نیز 45 هزار تومان است.