شاید شما اسم «هایلهگبرسلاسی» را نشنیده باشید؛ اما این اسم در پس ذهن من حک شده است و شاید اگر آلزایمر هم بگیرم، این اسم از خاطرم نرود. برنده طلای دوی استقامت 10 هزار متر در المپیک 1996 آتلانتا و 2000 سیدنی فقط بخشی از عناوین قهرمانی این دونده اتیوپیایی است؛ کسی که توانست 20 بار رکورد جهان را بشکند و یکی از پرآوازهترین دوندههای استقامت لقب بگیرد. دوندههای پرآوازه دیگری هم وجود دارند مثل اوسین بولت و کِنِنیسا بِکِلِه که ازقضا مدالهای المپیک بیشتر و خوشرنگتری هم دارند؛ اما شاید نام، چهره و جثه خاص گبرسلاسی باعث شده نام او برای من جایگاه دیگری داشته باشد.
بازار سرمایه از هفت شهریور تاکنون در یک روند اصلاحی قرار دارد و نتوانسته به سقف قبلی خود نزدیک شود. بالا و پایین شاخص کل هم سهامداران را سردرگم کرده است. در اولین روز کاری این هفته، شاخص کل با افت چشمگیر به کانال 1.3 میلیون واحد بازگشت؛ ولی در معاملههای روز گذشته به لطف صف خرید روی برخی نمادهای شاخصساز همانند «شستا» و سبزپوشی نمادهای لیدری همانند «فولاد» دوباره سبزپوش شد. در این شرایـط، آنهایی که همچنان صبوری را در پیش گرفتهاند و آنهایی که قصد دارند با اصلاح پورتفوی خود به سود دست یابند، منتظر موج صعودی جدید بورس هستند.
بازار سرمایه این روزها شرایط پرنوسانی را دنبال میکند. برخی روزها افت چند ده هزار واحدی دارد و در برخی روزها، چند ده هـزار واحـد رشـد مـیکــنـد. بـرخـی از سرمایهگذاران این روزها عقب نشستهاند و منتظرند دریای طوفانی بورس، آرام بگیرد تا بهتر بتوانند قطبنمای خود را تنظیم کنند. برخی دیگر نیز اسیر این امواج شدهاند و سعی میکنند با جهشهای پیدرپی روی سهام مختلف، خود را از این مهلکه نجات دهند. گروهی نیز که جزرومد این دریا با روحیاتشان سازگار نبود، مسیر سرمایـهگـذاری خود را دور از آبهــای خروشان پی گرفتهاند.
طبق یک سنت قدیمی، هر زمان بورس قرمزپوش میشود، بهانهها و دلایل پشت سر همردیف میشود تا مبادا ریزش بورس بیدلیل باقی بماند. این در شرایطی است که عبارت «صعود و نزول جزو ذات بازارهاست» ورد زبان همه سرمایهگذاران است؛ اما درست در زمانی که بورس آهنگ نزولی کوک میکند، مسابقه برچسبزنی برای ریزش بورس آغاز میشود! گویی همه فراموش میکنند ذات بازار از کدام ارکان تشکیل شده است. این چند روز نیز اغلب سهامداران به یک مثلث دلایل اشاره میکنند که سهامداران را سوار بر ارابه فروش کرده است.
حدود یک هفته از غوغای ماینری در ساختمان بورس تهران میگذرد؛ غوغایی که با تکذیبها شروع شد و حالا هر لحظه ابعاد جدیدی از آن رونمایی میشود. با خبرهایی که این چند روز منعکس شده است، دیگر کسی در وجود این ماینرها در زیرزمین بورس شکی ندارد؛ بلکه تنها اختلاف نظر فعلی، چرایی خرید و استفاده از آنهاست؛ مسئلهای که سعی میشود به حاشیه رانده شود!
بعید است کسی چند ماه در بازارهای سرمایهگذاری فعالیت کرده باشد و اسم کتاب معاملهگر منضبط یا معاملهگر منظم را نشنیده باشد. این کتاب آنقدر در بین فعالان بازارهای مختلف شنیده شده که گویی هرکس آن را نخوانده باشد، دانش سرمایهگذاری ندارد. مارک داگلاس نویسنده این کتاب است که یک کتاب معروف دیگر (Trading in the Zone) هم در این زمینه دارد و هر دو کتاب او بیشتر به جنبه روانشناسی بازارها و بهخصوص عملکرد معاملهگران پرداخته است. همانند کتاب اول، کتاب دوم او نیز با نامهای متعددی به زبان فارسی منتشر شده که یکی از نسخههای معروف آن «تحلیل بنیادی، تکنیکال یا ذهنی؟» است.
عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای، خبر مثبت و مؤثری هم ازنظر سیاسی است و هم ازنظر اقتصادی. ازنظر سیاسی بدان جهت که ایران بعد از انقلاب اسلامی به عضویت یک سازمان منطقهای درآمده و این موضوع در حوزه همکاریهای امنیتی و بینالمللی فرصت ویژهای در اختیار تهران قرار میدهد. تأثیرگذاری این عضویت ازنظر اقتصادی، اگر بیشتر از آثار سیاسی نباشد، کمتر از آنهم نیست. این سازمان حدود نیمی از جمعیت و یکچهارم تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار دارد.
«هرکالایی وارد بورس شد، گران شد.» این جملهای نیست که در صف تهیه کالاهای اساسی شنیده باشید؛ بلکه صحبتی است که نایبرئیس مجلس چند روز پیش گفته است تا موج جدیدی از حملات به بورس کالا آغاز شود. سال گذشته نامه 25 اقتصادخوانده، دستاویزی شد برای حملات به بورس و زیر سؤال بردن سازوکار آن. اکنون و در شرایطی که تیم اقتصادی دولت سیزدهم هنوز گرم نشده است و خبری از تصمیمهای یکشبه نیست، این بهارستاننشینان هستند که بدون درنظرگرفتن اصول و تئوریهای اقتصادی، بهدنبال مداخله در نظام قیمتگذاری هستند. آیا اقتصاد دستوری و تکیهبر نظام بانکی در دستور کار خواهد بود یا اقتصاد آزاد و بورسمحور در اندیشه تیم اقتصادی دولت، حرف اول را میزند؟
آن چیزی که این روزها در بازار دیده و تجربه میشود، رشد قیمتهاست، اما آنچه علت این رشد است و دیده نمیشود، ترس سرمایهگذاران نسبت به شرایط اقتصادی است. شاخصکل بورس توانسته تا مرز کانال 1.6 میلیون واحد رشد کند و به این ترتیب، از آخرین و پایینترین مقدار خود در حدود 9 ماه اخیر، رشد 500هزار واحدی را به ثبت رسانده است. بخشی از این رشد طبیعی است و بخشی دیگر به هیجان خرید سرمایهگذاران باز میگردد.
عنون کتاب «فقر احمق میکند» کار را برایتان آسان کرده است، چراکه از همین عنوان میتوان به یکی از نتایج مهم کتاب رسید. اگر کسی درباره کتاب «خرمگس» از شما بپرسد و شما شناختی از آن نداشته باشید، پیشفرض ذهنیتان این است که با کتابی در حوزه علوم حشرات روبهرو هستید و یا اینکه اسم کتاب استعاره از قهرمان داستان است یا اشاره به دوره خاصی دارد. اما در اینجا لازم نیست رؤیاپردازی کنید؛ همان چیزی که در لحظه اول به ذهنتان خطور کرده، درست است.
رشد شاخص کل از حداقل مقدار خود که در خردادماه به ثبت رساند تا به حال به بیش از 22 درصد رسیده است. نه تنها کانال 1.1 و 1.2 میلیون واحد تثبیت شد، بلکه اکنون نماگر بازار به کانال 1.3 میلیون واحد هم راضی نیست و سودای فتح قلههای بالاتر را دارد؛ اما پشتوانه صعود شاخصکل در مدت اخیر چه بوده است؟
چشمانداز اقتصاد ایران چندان روشن نیست؛ چه باور داشته باشیم، چه نه؛ چه آن را درست بدانیم و چه غلط، اکنون اقتصاد ایران با چالشهای متعددی دستوپنجه نرم میکند و گوشهچشمی هم به مذاکرات برجام و رفع تحریمها دارد. اقتصاددانان، چه مخالف دولت جدید و چه از اعوانوانصار دولت سیزدهم، متفقالقول اعتقاد دارند که مسیر اقتصاد ایران پرپیچوخم است و با ناهمواریهای متعددی همانند کسری بودجه، رشد تورم، افزایش قیمت و کمیابی کالاهای اساسی، جهش نقدینگی و… دستوپنجه نرم میکند؛