بیستویکمین وبینار عصرانه داغ سلامت با همکاری مرکز تحقیقات مدیریت و اقتصاد سلامت و کمیته پژوهشهای دانــشــجــویـــان دانــشــکده مدیــریــت و اطلاعرسانی پزشکی و حمایت معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و با موضوع علم سیستمها و نظام سلامت و با سخنرانی ابوالفتح لامعی، پژوهشگر و محقق و اسماعیل خدمتی، دکترای تخصصی علم سیستمهای پیچیده دانشگاه اگزتر انگلستان برگزار شد. در این وبینار لامعی بیان کرد: اگر خواهان تغییر نظام سلامت از منظر علم سیستمها باشیم، باید مدیران همه وقت خود را صرف تعامل بیشتر و تقویت روابط و مدیریت آن کنند؛ چراکه در این صورت است که سیستم میتواند دستاوردهای بسیار خوبی را به همراه داشته باشد.
این پژوهشگر در ادامه سخنانش افزود: تقویت روابط و تعامل درون سیستمهای پیچیده باعث ظهور نسلهای خودجوش و همچنین رهبران غیررسمی میشود؛ مدیرانی که در یک سیستم پیچیده میتوانند نقش مؤثر و پررنگتری حتی از مدیران رسمی داشته باشند و به اداره اموری بپردازند که دستاوردهای سیستم را افزایش دهد و آنها را بهطور تصاعدی بالا ببرد؛ متأسفانه اما در بیشتر سیستمها عملکرد طوری است که تعاملات و روابط را محدود میکند؛ این در حالی است که سیستمها با چنین رویکردی خود را متضرر میکنند.
لزوم مداخله تجربی و اکتشافی
این محقق در بخش دیگری از سخنانش، اظهار کرد: سیستمهای پیچیده باید همیشه قوانینی ساده و آسان وضع کنند تا بتوانند به رفتار سیستم شکل و جهت دهند؛ چراکه اعمال قوانین سخت در این سیستمها جواب نمیدهد و باعث میشود اعضای سیستم از آن تبعیت نکنند.
این پژوهشگر در بخش دیگری از اظهاراتش، تصریح کرد: مداخله در سیستمهای بزرگ باید اکتشافی و تجربی باشد؛ حتی متخصصان نیز نمیتوانند از رفتار سیستمهای پیچیده سر درآورند و آن را پیشبینی کنند؛ بنابراین هر مداخلهای در این سیستمها باید در مقیاس کوچک شکل بگیرد. در این سیستمها گفتمان حاکم و درک شرایط و یادگیری از اهمیت بسیاری برخوردار است و همه این ویژگیها نیز از طریق مداخله تجربی و اکتشافی در مقیاس کوچک بهوجود میآید.لامعی در ادامه با اشاره به ناموفق بودن طرح پزشک خانواده در کشور، دلیل آن را اجرای این طرح در مقیاس بزرگ دانست و گفت: نتیجه اجرای این طرح بعد از سالها نامطلوب بوده و به جای اینکه مشکلی از مشکلات نظام سلامت را حل کند، خودش به معضلی بزرگ تبدیل شده است. این پژوهشگر در ادامه با اشاره به اینکه به نظر من، نظام سلامت ازهمپاشیده است و اصلا چیزی به این نام وجود ندارد، تصریح کرد: مهمترین دلیل این موضوع نیز این است که ما دوست داریم در همه امور مداخلههای بزرگ در مقیاس بزرگ انجام دهیم؛ درحالیکه این مسئله منجر به افول نظام و سیستم میشود. 19 سال است که نمیتوانیم راهحل درستوحسابی برای طرح پزشک خانواده بیابیم. نه میشود آن را متوقف کرد و نه توان ادامه آن وجود دارد؛ درصورتیکه اگر دراینباره مطالعهای با مقیاس کوچک انجام میشد، اکنون این طرح بااینهمه با مشکل مواجه نبود. به گفته او، مشکلات در سیستمهای پیچیده ممکن است دهها سال بعد خودشان را نشان دهند؛ معضلهایی که سالها بعد، شاید کسی دلیل بهوجودآمدن آنها را نداند. بنده اعتقاد دارم، خیلی از نهادها مثل دانشگاهها را میتوان با علم سیستمها و بهراحتی اداره کرد. باید دانست که چگونه وارد یک سیستم شد و رفتار آن را موردبررسی قرار داد.
این پژوهشگر یکی از مهمترین عوامل تغییر سیستمهای پیچیده را درک شرایط میداند و میگوید: البته درک، موضوعی اجتماعی است و یک مدیر بهتنهایی نمیتواند شرایط سیستم را درک کند؛ زیرا همه اطلاعات سیستم در اختیار او نیست؛ همچنین برای اداره سیستمهای پیچیده باید به حداقل جزئیات پرداخت و نه همه آن؛ زیرا چنین رویکردی باعث رشد سیستم نخواهد شد. یکی از ویژگیهای دیگر سیستمهای پیچیده اصلاحگری است؛ البته به شرطی که شرایط برای اصلاح آنها فراهم باشد.
سیستمهای پیچیده نه قابل شناخت هستند و نه قابل پیشبینی
در ادامه این وبینار، اسماعیل خدمتی، دکترای تخصصی علم سیستمهای پیچیده دانشگاه اگزتر انگلستان، با بیان اینکه رویکردها و فلسفههای متفاوتی در خصوص تعریف سیستم وجود دارد، تصریح کرد: برای مثال، رویکردهای فلسفی پستمدرنیستی و دیدگاه فرایندی. رویکرد فرایندی دراینباره معتقد است که هیچ «چیز» وجود ندارد؛ بلکه همه فرایند است؛ حتی بدن انسانها که مدام درحال تغییر و تحول است؛ تغییری که در زمان بسیار اندکی رخ میدهد و دارای ایستایی است. این دکترای تخصصی علم سیستمهای پیچیده دانشگاه اگزتر انگلستان در ادامه سخنانش با اشاره به رویکرد دلوز، فیلسوف فرانسوی، دراینباره بیان کرد: این فیلسوف برای سیستمها از کلمه «همبندی» استفاده میکند. این رویکرد معتقد است که افراد میتوانند عضو صدها سیستم مثل سیستم خانواده و مدرسه و انجمن روستا و… باشند؛ بدون اینکه مرزی برای آن سیستم تعیینشده باشد. رویکرد دیگری وجود دارد که بهطورکلی سیستم را اطلاعات میداند.
این پژوهشگر در ادامه با اشاره به اینکه کسانی که با سیستم کار میکنند، به دو گروه تقسیم میشوند، تصریح کرد: کسانی که به عاملیت معتقدند و افرادی که به آن اعتقادی ندارند. جدیدترین رویکرد در علم سیستمها دیدگاهی است که نسبت به سیستمهای پیچیده وجود دارد؛ سیستمهایی که فرد و عاملیت و نظمهای خودجوش در آن شکل میگیرند؛ وگرنه خود سیستم چیزی خشن و بدون انعطاف است که در آن نظمی شکل نمیگیرد.
این دکترای تخصصی علم سیستمهای پیچیده دانشگاه اگزتر انگلستان در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه سیستمهای پیچیده نه قابل شناخت هستند و نه میتوان آنها را پیشبینی کرد، افزود: درواقع نگاه سیستمی با نگاه نیوتونی که رویکردی ماشینوار است و میتوان تمام اجزا و کارکرد آن را فهمید و پیشبینی کرد، متفاوت است. افرادی مثل نیوتن تمام عالم را ماشین تصور کرده و برای همین هم پیشبینی میکردند که چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد؛ درحالیکه در رویکرد سیستمی اینگونه نیست. شما با افراد زنده در آن سروکار دارید؛ مثل زمانی که درختی را میکارید و شرایط را برایش طوری فراهم میکنید که رشد کند و تقویت شود.
موجسواری در سیستمهای پیچیده
او سخنانش را با ذکر یک مثال ساده پیش برد و گفت: فکر کنید میخواهید برای چندین بچه در یک خانه مهمانی برگزار کنید. اگر برای بازی قانون و قاعده مشخصی تعریف نکنید، ممکن است بچهها تمام خانه را به هم بریزند و حتی آن را به آتش بکشند. به این دلیل که سیستم و قاعده رفتاری برای آنها مشخص نشده است. در سیستمهای پیچیده نیز روال اینگونه است. در این سیستمها مفهومی وجود دارد به نام «تئوری محدودیت»؛ به این معنا که اگر برای سیستم کد و عاملی تعیین نشود، سیستم میتواند هر رفتاری از خود نشان دهد؛ اما هنر اصلی این است که قاعدهای برای سیستم تعریف شود که در آن نظم خودجوش شکل گیرد و سیستم خفهکننده نباشد. درواقع در این سیستمها باید چندین کد و قاعده اساسی تعریف کرد و دیگر قانونی برای آن وضع نکرد. درواقع مدیران باید چند قانون سخت وضع کنند؛ همین! این موضوع باعث میشود سیستم رشد کند و جلو رود و الگوهای خوب را تقویت و الگوهای منفی را اصلاح کند. این پژوهشگر ادامه میدهد: مدیریت در سیستمهای پیچیده مثل موجسواری است و ازآنجاکه شناخت سیستم دشوار است، مدیران باید منتظر موج باشند؛ موجی که بهواسطه آن به الگوسازی بپردازند.