برای مثال، محمد صادق الحسینی، تحلیلگر اقتصادی، در رشتهتوییتی در خصوص بحران بهوجودآمده در بخش آب و انرژی در کشور نوشت: «وضعیت بحرانی آب حداقل چهار استان، کمبود و قطعی برق در کل کشور، قطعی گاز و برق بهصورت همزمان در زمستان و آلودگی شدید محیطزیست و ازبینرفتن اکوسیستم کشور یک مقصر اصلی دارد و آن قیمتگذاری دستوری و شدیدترین سرکوب قیمتی در جهان است که هماکنون در ایران اتفاق میافتد. این مشکل، مشکل برنامهریزی نیست! مشکل مدیریت نیست! بحران سیاستگذاری و حکمرانی است. امروزِ خوزستان شش ماه بعد کل ایران است. بارها هشدار دادهشده اما هیچکس به دنبال حل مسئله نیست. در این دههها در ایران فقط صورتمسئله پاک شده است؛ گاهی به بهانه امنیتی، زمانی به دلیل انتخابات و… .»تحلیل کارشناسانی که در بدنه دولت دوازدهم قرار دارند و آنهایی که روی کاغذ عنوان مستقل را یدک میکشند نیز دستکمی از تحلیل فوق ندارد. همه هشدار میدهند؛ هشدار آینده تاریک و در بهترین حالت، مهآلود اقتصاد ایران در سالهای پیش رو. حتی برخی نیز زنگ خطر برای تأمین کالاهای اساسی و اوجگیری قیمتها را به صدا درآوردهاند. سناریوها نیز تقریبا مشخص است؛ برای مثال، آوردن منابع جدید (آزادسازی پولهای بلوکهشده یا صادرات نفت)، اصلاح ساختاری، بودجه ریاضتی و داغکردن تنور تورمی نیز چهار مسیری است که مسعود نیلی، اقتصاددان شناختهشده، برای اقتصاد ایران ترسیم کرده است. مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی تهران، در توییتی به رشد نقدینگی اشاره کرد و نوشت: «طبق آمار بانک مرکزی میزان نقدینگی از ۳۷۰۰هزار میلیارد عبور کرده و نسبت به دو سال پیش دو برابر شده است.» نتیجه نشست اخیر اقتصاددانان با سید ابراهیم رئیسی، بر احتمال شکلگیری ابرتورم دلالت داشت. در این شرایط که بهندرت میتوان چشمانداز مثبتی برای ماهها و چند سال پیش رو ترسیم کرد، بیم فعالان اقتصادی افزایشیافته و رویکرد محافظهکارانهتری اتخاذ کردهاند. به دنبال این موضوع نیز چرخ اقتصاد ایران بهسختی میچرخد. با توجه به این شرایط سعی کردیم در این پرونده ویژه و در گفتوگو با اقتصاددانان و خبرههای بازارهای مختلف، تحلیلی با جزئیات بیشتر از آینده اقتصاد ایران ترسیم کنیم.