جانمایی اشتباه سد گتوند
پس از اعتراض کشاورزان و برخی شــهــرهـــای اســتــان خوزستان در روزهای اخیر، مسئله سد گتوند برای مرتبهای دیگر به عرصه رسانهها کشیده شد. دکتر محمدجواد عبدالهی، رئیس ســابــق دانــشــکــده زمــیــنشناســی دانشگاه شهید چمران اهواز، در مصاحبهای گفته است: 20 سال قبل از آنکه جانمایی سد گتوند در سال 68 صورت بگیرد، آمریکاییها پیشنهاد داده بودند 20 کیلومتر بالاتر از مخزن فعلی، سد گتوند احداث شود؛ اما در آن سالها مدیران شرکت مدیریت منابع آب و نیروی ایران بر این باور بودند که آمریکاییها چون میخواستند مخزن سد کوچک باشد، این اختلاف مکانی را مطرح کردند! لذا تصمیمشان بر این شد که دریاچه سد درست روی گنبدهای نمکی گچساران جانمایی شود.
احمد میدری، معاون وزارت رفاه
و نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی، در مصاحبهای با برنامه «جهانآرا» میگوید: برخی کارشناسان بر این باور بودند که اگر مطالعات سال ۱۳۸۳ در سال ۱۳۷۵ انجام میشد، چهبسا اجرای این سد تصویب نمیشد. چالشهای این سد از ابتدا تا حدی زیاد بود که نهتنها برخی، ساخت سد گتوند را از ابتدا اشتباه دانستند، بلکه عدهای از منتقدان حتی خواستار تخریب آن شدند؛ بااینحال، مدیران وقت وزارت نیرو سد را ساختند! مطالعات شرکت آمریکایی و بعدها فرانسوی نشان میدهد که احداث سد میبایست در بالادست اتفاق بیفتد تا از شور شدن آب و حل شدن کوه نمک جلوگیری به عمل آید؛ اما اینهمه نیز به گوش مدیران ارشد اجرایی نرفت. سد گتوند برای آغاز به کار، مجوزهای موردنیاز سازمان محیطزیست را نگرفت، مجوزهایی که در دو دولت پس از دولت مرحوم هاشمی نیز موردتوجه مسئولان اجرایی قرار نگرفت و بااینوجود کار ساخت سد ادامه پیدا کرد. اینگونه که از شواهد پیداست، در دولت سید محمد خاتمی به جای بررسی مجدد و بازخوانی اثرات تخریبی سد گتوند با اعمال فشار به رسانهها امکان سرزدن و تهیه گزارش از این سازه آبی را فراهم نکردند.
نقش دولتها در تخریب محیطزیست
تا اینجای کار ما با سه دولت و در ظاهر با سه رویکرد متفاوت در دولتداری روبهروییم؛ ولی سیاستهای هیچکدام با دولت قبلی تفاوت نمیکند! به این نکته نیز دقت کنید که در سایت سازمان آب و برق خوزستان ویژگیهای سد گتوند چنین برشمرده شده است: بلندترین سد خاکی در دست احداث، دارای بزرگترین مخزن آبی کشور پس از کرخه، بزرگترین مخزن آبی روی رودخانه کارون، انتهاییترین سد و نیروگاه در پاییندست رودخانه کارون، دارای نقش تعیینکننده در افزایش قدرت مانور سدها و نیروگاههای بالادست، دارای بزرگترین تونلهای آببر نیروگاههای آبی در کشور ازلحاظ طول و سطح مقطع، دارای بیشترین میزان تولید انرژی برقآبی در میان نیروگاههای برقآبی کشور، دارای یکی از عمیقترین دیوار آببند در میان سدهای خاکی جهان و دارای سیستم منحصربهفرد آببندی ترکیبی دیوار آببند و پرده آببند.
در این عبارتها، تکرار عبارت «ترین» و استفاده از برخی کلمات بازتاب ذهن مدیران سازهای است، مدیرانی که علاقهای خاص دارند؛ حتی نصب یک تابلو در بزرگراه را برای مردم فریاد بزنند و از بهترین و بزرگترین و چشمنوازترین تابلوی مســیــریـــابــی در جهان سخنرانی کنند، مدیرانی که دقت و تمرکز در کار را به دلیل کند یا تعطیل شدن یک پــروژه، خوب نـمــیدانـــنــد؛ ولی علاقه فراوانی در بهکاربردن کلــمــات بــلنــدتــریــن، بزرگترین، بــهتــریــن، انتهاییترین، بیشترین و تمامترینها دارند تا خودشان را بهتر برای مردم به نمایش بگذارند. نخستین و واپسین مشکل به نگاه، نگرش و زاویهدید مدیران ارشد اجرایی و حتی نمایندگان مجلس ارتباط پیدا میکند؛ نهتنها در ساخت سد مخرب گتوند، بلکه در اجرا و افتتاح صدها طرح اجرایی مانند احداث کارخانههای فولادسازی و پتروشیمی در استانهای کمآب و مناطق کویری، مثل احداث مناطقی تحت توسعه نیشکر در خوزستان و اصرار به کاشت برنج در صدهاهزار هکتار که چیزی بهغیراز ایجاد رانت برای برخیها نبوده است.
مدیرانی با فکرهای سازهای
اما مدیرانی با فکر سازهای همه این مشکلات را نادیده گرفته و میگیرند. بیشتر مدیران اجرایی به جای دقتکردن به طرحها و مطالعات اولیه پروژههای عمرانی، به دنبال آن هستند تا در دوره خودشان ساختمانی به ساختمانهای قبلی اضافه و کارخانهای جدید را روبانچینی کنند؛ همچنین با فشار و زور و استفاده از ابزارهای دیگر، پروژههای دیگر را به استان خود بیاورند و خلاصه آنکه سازهای جدید را خلق کنند تا از قبل آن در رسانههای ریزودرشت حضور پیدا کنند و از خلاقیتها، تواناییها و تلاشهای خودشان رونمایی دوباره انجام دهند.
تفکر سازهای یعنی همین، یعنی نشان دادن سازهای جدید که برای مخاطبان از چندوچون آن چیزی گفته نمیشود! اینهمه را میتوان بازتولید افکار سازهمحور و توسعه نامتوازن نام گذاشت؛ فکری که به دنبال هیچ نیست، مگر ساختن عمارت جدید صنعتی و سازهای بزرگ و باشکوه و باعظمت که بزرگتر از سازههای گذشته باشد!
اینکه ساخت جدید چه تبعاتی میتواند داشته باشد یا چه عواقب زیستمحیطی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی در سالهای بعد به دنبال خواهد داشت، برای مدیران سازهدوست اساسا محل دقت نیست. آنان میخواهند بسازند و جلو بروند و آنقدر به این کار اصرار میورزند که درنهایت امر چیزی بهغیراز تخریب و بحران و چالش را برای کشور به وجود نخواهند آورد.