هشت ســـال پــیــــش در حـیـاط امامزاده دربامام، کنار جان هوخندایک ایستاده بودم. گروهی از اساتید و دانشجویان رشتههای هنر و ریاضیات هم آمدهبودند که بعد از کارگاههای مختلفشان در خانه ریاضیات اصفهان، بنای ارزشمند دربامام را از نزدیک ببینند. هوخندایک توضیح داد که در هلند، روش جدیدی برای آموزش مباحث ریاضی به دانشآموزان با استفاده از کاشیکاری اسلامی، ابداع کردهاند. بعد با هم بخشهای مختلف امامزاده را دیدیم و درباره کاشی معرق و مباحث ریاضی صحبت کردیم. گزارش این دیدار هم 29اردیبهشت1392 در روزنامه اصفهانزیبا منتشر شد. حالا 29 آذر 1400 است و من به همراه دو نفر از دوستداران و فعالان میراث اصفهان آمدهایم که از نزدیک ببینیم وضعیت دو گنبد نفیس دربامام چگونه است و چه کارهایی باید برای این میراث گرانقدر انجام شود. نه قرار است مویه کنیم و نه میخواهیم گروه یا ارگانی را متهم به بیتوجهی کنیم. قرار است از درد بگوییم و درمان را مطالبه کنیم از همه.
دربامام کجاست؟
دربامام، امامزاده پرروایتی است؛ نگینی میان چهار محله. از هر در که وارد شوید، دو گنبد فیروزهایاش پیش چشم است و این یعنی زخمهای دو گنبد عریان و در ویتریناند. مثلا در این محله قصری درست پشت امامزاده دربامام در کوچه قصر وجود دارد که طبق روایتهای تاریخی، محل اقامت پادشاهان سلجوقی بوده و هنوز هم موجود است. در مکان فعلی دربامام در واقع قبرستانی بهنام چملان بوده و منسوب به امامزاده ابراهیم و زینالعابدین است. بسیار هم شجرهدار و معتبر محسوب میشود؛ نسب یک نفر به امام حسن مجتبی(ع) میرسد و نسب دیگری به امام جعفر صادق(ع) . قدمت بنای این امامزاده به دوران جهانشاه قراقویونلو میرسد. قراقویونلوها حکومتی را در قرن هشتم و نهم به پایتختی تبریز تشکیل دادند که اصفهان هم بخشی از قلمرو آنها بود و آثاری از جمله همین امامزاده را در آن به یادگار گذاشتند. میرزا حسینخان تحویلدار در صفحه 34 کتاب جغرافیای اصفهان، قصر چملان را بنای محکمی توصیف میکند که زمان خسروپرویز، برای شکر اصفهانی ساختهشدهاست. وی از نقبی هولناک در کنار این قصر یاد کرده که «آخرش را کسی ندیده بوده است و الواط رشید با دل هر عصری با شمع و چراغ، قدری از آن را رفته و دیدهاند». در ادامه توصیف صحبت از چهارطاقیهایی شده که در فاصله چند صد متری هم احداث شده بودند.
امامزاده دربامام که در افواه به «امامزاده ماستی» مشهور است در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۱۳ با شماره ثبت ۲۱۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این امامزاده علاوه بر دو گنبد کوچک و بزرگ، سه صحن شمالی، شرقی و غربی دارد و کاشیکاری کمنظیری دارد که در میان آثار تاریخی اصفهان یکی از شاخصترینهاست.
در ضلع جنوبغربی امامزاده، مسجد کوچکی است به نام سعید بن جبیر و این محل جایگاه عبادت این شخص بوده است. سر در ورودی مزین به چهار کاشی و شعر زیبای شیخ اجل سعدی است. اشعار دیگری هم در این امامزاده به خط بنایی با کاشی فیروزهای بر زمینه شطرنجی آجری وجود دارد.
دو گنبد دربامام دانشگاه هنر کاشیکاری هستند!
محسن افشار، معمار و مرمتگری که عکسهایش از بام امامزاده، توجه خیلیها را به زخمهای گنبدها جلب کرد، در گفتوگو با اصفهانزیبا به ویژگیهای شاخص این بنا اشاره و تصریح کرد: «دربامام چند ویژگی شاخص دارد. برای نمونه طاقهای مقرنس زیبایی که در داخل کار شده است یا کتیبههای کاشیکاریشده با انــواع و اقسام معرقکاریهای بسیار شاخص که بسیار منحصربهفرد هستند. این امامزاده یک گنبد بزرگ دارد که به دوره سلطنت جهانشاه قرهقویونلو (حدود 580 سال پیش) مربوط است و گنبد کوچکتر به دوران شاه سلطان حسین صفوی (حدود 350 سال پیش) مربوط میشود. این دو گنبد بسیار نفیس هستند؛ ولی به دلیل کثرت بناهای شاخص در اصفهان چنین مواردی گم است و کسی اهمیتی نمیدهد و اولویتی ندارند.
افشار ادامه داد: «در واقع این دو گنبد کاشیکاری نفیسی دارند که خود به تنهایی از لحاظ فن و هنر کاشیکاری یک دانشگاه محسوب میشوند. کاشیهای دورانهای مختلف نظیر قراقویونلوها، صفوی و قاجار را در این بنا داریم و متأسفانه امروز میبینیم که به چنین روزی افتادهاند. دور گنبدها میبینیم که به خط بنایی کاشیکاری شده و اکنون به دلیل عدم رسیدگی به این روز افتاده است و از آنجا که رطوبت و عوامل جوی به زیرساخت کاشیها نفوذ کرده است تبله کردهاند. در واقع زیرساخت گچ است و گچ وقتی رطوبت بخورد این موضوع پیش میآید و در هر دو گنبد شاهد این موضوع هستیم. همه این موضوعها هم مربوط به عدم رسیدگی است و نیاز اورژانسی به رسیدگی وجود دارد. باید بودجهای به این کار تعلق بگیرد و بتوانند این کاشیها را مثل پازل پیاده کنند و بچینند و خود کاشیها را مرمت کنند و بعد زیرساخت گنبد را روی گنبد درست کنند تا بتوانند کاشیها را دوباره و دقیق روی آن پیاده کنند. همه این کارها هزینهبر است. متأسفانه حالا در انتظار مدیرکلی هستیم که نداریم. هرچند اگر بودند هم فرق زیادی نداشت.»
افشار همانطور که کاشیهای ریختهشده را کنار هم زیر گنبد در گوشهای مرتب میکند، توضیح میدهد که افتادن کاشیها بر سر کاشیهای دیگر باعث از بین رفتن لعابشان میشود، به همین دلیل حتما باید با احتیاط کاشیها برداشته و مرتب شوند.
او افزود: «به قدری این کاشیکاریها نفیس هستند که حتما باید به آنها نگاه و توجه شود که چقدر زیبا و خوب و با رنگهای معدنی کار شده است. این را هم اضافه کنم که تا قبل از دوران قاجار تمام این رنگها از رنگهای معدنی کار میشده و یک نمونهاش رنگ زردی است که کار شده و بسیار زیباست و رنگشان پایدار است. در دوره قاجار چون رنگ شیمیایی استفاده میکردهاند رنگ کاشیها به مرور تغییر میکرد و کدر میشدند. ولی قبل از قاجار میبینیم که چه کاشیکاریهای نفیسی داشتهایم. البته دوره قاجار هم شاخص است؛ ولی میخواهم بگویم چقدر تا پیش از آن طبیعی کار میشده و مگر چقدر از این نمونه کاشیکاری داریم که حالا این همه بیتوجه از کنارشان میگذریم.»
درمان زخمهای گنبدها با خرد جمعی
«هر دو گنبد نیازمند مرمت بنیادین و اساسی هستند.» این روایت هادی الهیاری، مدیر گروه امانی مرمت بنا و تزیینات اداره کل میراث استان اصفهان، بعد از دیدن وضعیت دو گنبد از روی بام امامزاده است. او با تأکید بر اینکه این امامزاده از آثار بسیار شاخص معماری دوره اسلامی است، به اصفهانزیبا گفت: «برای مرمت این دو گنبد نیازمند خرد جمعی و همیاری همه ارگانها و مردم هستیم. باید طرح مرمت گنبد با دعوت از اساتید فن، تهیه و تزیینات و کالبد دو گنبد مرمت شوند.» او با مقایسه کاشیها توضیح داد که مشخص است چند دوره مرمت بر این گنبد صورت گرفته چون برخی از کاشیها قدیمی هستند و ریشه دارند ولی برخی دیگر مربوط به دوران معاصر هستند.
به روایت الهیاری، اول لازم است سابـقــه مـرمــتهـــا و گــزارش مرمتهای پیشین بررسی شود و سپس مراحل مرمتی شامل برداشــت فتوگرامتری گنبد، ساخت قالب گنـبـد، کـاغـذچسبانی و شمارهگذاری کاشیها و در نهایت عملیات مرمت گنبد و کاشیها انجام شود. همچنین به دلیل آسیبهای جدی، مرمت موضعی و موردی نمیتواند روش درمانی خوبی باشد و مرمت بنیادی و اساسی نیاز است.
هادی الهیاری همچنین درباره سابقه مرمتها به اصفهانزیبا گفت: «عملیات مرمت مربوط به سال 1394، توسط گروه امانی در شمار آخرین فعالیتهای صورتگرفته در امامزاده دربامام است. در آن دوره گروه امانی اداره کل میراث استان در رواق جنوبی و شمالی مرمتهایی انجام دادهاند از جمله پاکسازی، تثبیت، موزونسازی رنگی و مرمت بدنههای گچی. این دوره مرمتی سه ماه به طول انجامید و برای هر دو گنبد مرمتهای اضطراری انجام شده است.»
دکتر علی شجاعی اصفهانی که حدود دو سال پیش طی بازدیدی زخمهای گنبد را رؤیت و دربارهشان با مسئولان صحبت کرده است، در گفتوگو با اصفهانزیبا با تأکید بر اهمیت امامزاده درب امام تصریح کرد: «مرحوم همایی در کتاب تاریخ اصفهان، بناهای این شهر را به سه دسته تقسیم کرده است؛ وقتی مساجد درجه یک را توصیف میکند و به مساجد درجه دو و سه میرسد، میگوید هر کدام از این بناها اگر در هر منطقه دیگری بودند خودشان در حکم یک بنای درجه یک محسوب میشدند؛ اما زیر سایه مسجد جامع عباسی و مسجد شیخ لطفالله و مدرسه چهارباغ که قرار گرفتهاند، به عنوان بنای درجه دوم تقسیمبندی شدهاند. بنای درب امام هم به همین سرنوشت دچار شده است. بنای بسیار منحصربه فردی است که حرفهای زیادی برای گفتن دارد؛ اما کمتر شناخته شده است.»
عضو هیئت علمی گروه باستانشناسی دانشکده حفاظت و مرمت دانشگاه هنر اصفهان اضافه کرد: «البته این بنا موضوع کار محققان بسیاری بوده؛ از آندره گدار تا دونالد ویلبر، و مرحوم همایی و مرحوم هنرفر.»
به روایت شجاعی، از وجوه مختلفی میتوان به اهمیت بنای امامزاده درب امام پرداخت؛ اول اینکه این بنا حلقه اتصال بین بناهای قبل از دوره صفوی و دوره صفوی محسوب میشود. دوم اینکه تحولات معماری و هنر از قرن 9 هجری به بعد در این امامزاده دیده میشود. سوم اینکه دو گنبد نزدیک به هم در این بنا دیده میشود که در کمتر بنای دیگری شبیهش را میبینیم. چهارم اینکه از نظر تاریخی مجموعه دربامام در کنار یکی از گورستانهای قدیمی اصفهان به نام چملان قرار دارد که نشاندهنده تاریخ کهن شهر اصفهان است و در کتاب جابری انصاری روایتی از تدفین چند طبقهای آمده است. نکته پنجم هم اینکه کاشیکاری معرق این بنا را با مسجد کبود مقایسه میکنند و از نظر زمانی هم همزمان هستند. نکته ششم هم این است که شاهزادگان و بزرگان فراوانی از دورههای مختلف تاریخی در این بنا دفن شدهاند و مسجدی به نام سعید ابن جبیر، از تابعین، در کنار امامزاده وجود دارد. در یک کلام، میتوان گفت اینجا یکی از کهنترین بخشهای اصفهان محسوب میشود و مطالعات باستان شناسی میتواند شواهد ارزندهای را در این رابطه آشکار کند. در رابطه با کاشیکاریهای گنبد بر اساس عکس روبرت بایرون در اوایل قرن بیستم میلادی مشخص است که بخشهایی از کاشیکاری دو گنبد ریخته بوده و احتمالا به همین خاطر در سال 1325 بنا به کتیبهای که در گنبد دیده میشود مورد مرمت قرار میگیرد.
علی شجاعی ادامه داد: «ما پیش از دوران کرونا از یکی از سردابههای این بنا بازدید کردیم و تعداد زیادی استخوان انسانی دیدیم که احتمالا مربوط به بزرگان صفوی و پیش از صفوی است و امیدواریم امکان مطالعه آنها فراهم شود که مطالعه آنها نتایج ارزشمندی را به همراه خواهد داشت. از گنبد هم بازدید کردیم و وضعیت را اطلاع دادیم و قرار شد که پیگیری شود.»