رفق بهمعنای «ملاطفت و نرمی» است و مقابل «شدت و خشونت» که در زبان فارسی میتوان آن را به «سازگاری و نرمخویی» تعبیر کرد. مداراکردن نیز به همین معنای ملاطفت و نرمخویی است (التحقیق، ۱۳۶۸: ج ۴، ص ۱۸۵ و ج ۳، ص ۲۰۶). مجلسی مدارا را تغافل و بردباری و تعارضنداشتن با فرد مقابل میداند و رفق را احسان و نیکی در معاشرت (مرآة العقول، ۱۴۰۴ ق: ج ۸، ص ۲۲۴ و ۲۲۸). همدلیکردن هم، درک احساس فردی دیگر و از زاویه نگاه او به موضوع نگاهکردن است. همدلیکردن یعنی اینکه فرد بتواند خود را در وضعیت دیگران قرار بدهد و از نگاه او به موضوع بنگرد و او را درک کند و برایش احترام قائل شود (همدلی در روابط انسانی، ۱۳۹۵: ۱) مداراکردن، در روایات نیمی از ایمان است. اهمیت آن تا جایی است که پیامبر (ص) میفرمایند پروردگارم چنان من را به مداراکردن سفارش کرد که به ادای واجبات (الکافی، ۱۴۰۷ ق: ج ۲، ص ۱۱۸ و ۱۱۷). مداراکردن در روایات بهعنوان تمامکننده عمل محسوب میشود؛ یعنی، مانع ضعف و نقصهای در رفتار میشود. مداراکردن نوعی از تعامل است که همه مردم را در بر میگیرد؛ زیرا در روایت، واژه «الناس» آمده است (الکافی، ۱۴۰۷ ق: ج ۲، ص ۱۱۶). رفق نیز نیمی از عیش است. در رفق زیادت و برکت وجود دارد. آثار سازگاری و نرمخویی، بهدلیل کمشدن تنشها در زندگی است؛ ازاینروست که اثر اجتماعی همدلی را بهبودبخشیدن فرهنگ جامعه و بهوجودآمدن رفتارهای حمایتکننده و پذیرنده در برابر افراد برمیشمارند (همدلی در روابط انسانی، ۱۳۹۵: ۱) که به نظر میرسد چنین اثری در ساحت فردی هم وجود دارد.
در روایتی، امام صادق (ع)، روش رفق خداوند متعال با بندگانش را تبیین کردهاند. بر اساس این روایت، خداوند متعال از «تدریج» برای انجام امری یا سلب چیزی از بندگان بهره میبرد. تدریج در عمل موجب میشود دستور بر دوش بندگان سنگینی نکند (الکافی، ۱۴۰۷ ق: ج ۲، ص ۱۱۸). در واقع عمل خداوند همراهشدن با توانایی بندهاش است. همدلیکردن هم از زاویه دید مخاطب دیدن و شنیدن است و با احساس او همراهشدن و غم، درد، ناراحتی، خشم، خوشحالی و شادی او را درککردن. سازگاری یا همدلیکردن اینگونه نیست که رفتار و دیدگاه دیگری را نادرست تلقی کرده و دیدگاه خود را درست تلقی کنیم. اختلافرفتارها و دیدگاهها را میپذیریم و از برچسبزدن بر دیگری جلوگیری میکنیم؛ مثلا خواسته متفاوت فرزند را دلالت بر لجبازی او یا تمایل کمتر فردی درونگرا به حضور در جمع را نشانه منزوی یا افسرده یا غیراجتماعیبودنش به حساب نمیآوریم. برچسب «تو حساسی، سخت نگیر!» هم اغلب از همدلینکردن برمیخیزد؛ در حالی که اگر با عینک فرد مقابل به موضوع نگاه کنیم، اصلا شایسته این صفات نیست. تفاوت دیدگاهها از نمونههای مهم و پربسامدی است که میان افراد وجود دارد. وقتی اجازه ندهیم که افراد موجود در حلقه ارتباطی ما بهراحتی دیدگاه خودشان را بیان کنند و در برابر دیدگاهشان موضع بگیریم، ناخواسته روابطمان به سردی میگراید یا قطع میشود. ابتدا ممکن است که مخاطبمان چندین بار نظر خودش را بیان کند تا شاید دیدگاهش را بفهمیم؛ اما وقتی توهین شنید یا بیاحترامی یا بیتوجهی دید، ترجیح میدهد دیگر سکوت پیشه کند. در پایان، دو نکته شایان ذکر است. ایجادکردن یا تقویت سازگاری یا همدلی نیازمند بررسی طولانیمدت رفتارهایمان است و فقط با تصمیمگرفتن عملی نمیشود. همچنین، همدلی رابطهای دوسویه است و توقع سازگاری یکجانبه، خودخواهی.