شناسایی از پشت‌بام منازل تا دکل‌های دیدبانی

جبهه دارخوین با وضعیت راهبردی خود، نقش حساس و تعیین‌کننده‌ای را از مهر 1359 تا مرداد 1367 در عملیات‌های گوناگون پدافندی، آفندی، شناسایی‌رزمی و جنگ آب به عهده داشته است. 

تاریخ انتشار: 11:12 - یکشنبه 1401/08/1
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
 این جبهه با تشکیل «خط شیر» که مهم‌ترین رسالتش در شش ماهه ابتدایی جنگ، مقاومت در برابر پیشروی دشمن است، در قالب عملیات‌های «گشتی‌رزمی» به نوعی آفند را برای ضربه زدن به دشمن و سلب آرامش از او اجرایی کرد. همچنین کسب اطلاعات از دشمن را در دستور کار عملیاتی خود قرار داد که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود. این جبهه با بهره‌گیری از قدرت آب برای ایجاد مانع در برابر پیشروی دشمن، نوعی عملیات پدافندی و آفندی را با عنوان «جنگ آب» طراحی و اجرا کرد که خاطراتی از آن نقل می‌شود. «اصفهان‌زیبا» بنا دارد در سلسله گزارشی، عملیات‌های مختلف این جبهه تا قبل از عملیات سرنوشت‌ساز «فرماندهی کل قوا-خمینی روح خدا» را با ارائه گزارش‌ها، خاطرات و تحلیل‌ها بررسی کند. آنچه در ادامه می‌خوانید بخش اول این گزارش است.
 
عملیات‌های شناسایی‌رزمی
یکی از اصول بنیادین جنگ‌ها، داشتن اطلاعات صحیح درباره استعداد و توان دشمن، ویژگی‌های استقرار، تحرک و آمادگی او برای آفند و پدافند است. بدین دلیل، شناسایی و مجاهدت برای کسب اطلاعات از دشمن از عوامل تعیین‌کننده پدافندها و آفندهاست که در موفق‌شدن یا نشدن نیروهای خودی تأثیرگذار است. در سال‌های دفاع مقدس، واحد اطلاعات عملیات از واحدهای مهم در تمامی یگان‌ها محسوب می‌شد که با  کسب اطلاعات از دشمن در طراحی و اجرای عملیات‌های گوناگون به فرماندهی کمک می‌کرد. شهید حسن باقری در هفته‌های ابتدایی جنگ، این واحد را در پایگاه منتظران شهادت، طراحی و پایه‌گذاری کرد. سردار احمدپور در این زمینه می‌گوید: «اوایل جنگ در خوزستان، ستادی را تشکیل داده بودیم که از ارتش تبعیت می‌کرد و شهید مجید بقایی نیز رابط این ستاد با ارتش بود. ستاد که فعال شد، نیروهای واحدهای مختلف سازمان از جمله پشتیبانی و اطلاعات وظایفشان را درست انجام نمی‌دادند. در این ستاد، محسن رضایی و علی شمخانی نیز حضور داشتند. یک روز که در محل ستاد بودیم، دیدم سه نفر جوان وارد اتاق شدند و گفتند: ما از تهران آمدیم تا به شما کمک کنیم. یکی از آن جوان‌ها، حسن باقری بود؛ جوانی با ریش‌های کم و شلوار کردی. دو نفر دیگر هم از بچه‌های اطلاعات بودند. آن‌ها گفتند: بین شما کسانی هستند که با همکاری عرب‌های اهواز، اطلاعات را به دشمن می‌دهند و دشمن با گرای دقیق، با خمسه خمسه اهواز را می زند. در آن زمان، خمسه خمسه‌ها برای ما معضل شده بود و ما نمی‌دانستیم از کجا می‌خوریم. به هرصورت موافقتمان را اعلام و برای آن‌ها موتور تهیه کردیم و این، لحظه ورود حسن باقری به جنگ بود. حسن با تشکیلات واحد اطلاعات‌عملیات، توانست ظرف مدت کوتاهی، ضمن شناسایی تمامی عوامل اطلاعاتی، قالب سازمانی مشخصی را نیز برای این مهم تعریف کند. او با توجه به استعداد سرشار و حضور مستمری که داشت، توانست گزارش‌های بسیار ارزشمندی را تهیه کرده، سپس تجزیه و تحلیل کند.  به طوری که وقتی در جلسه‌ای که ارتش با سپاه در حضور بنی صدر داشت و قرار شد سپاه گزارش دهد، بنی صدر با دیدن جوانی نحیف، لاغر و کم سن و سال، ابتدا ایراد گرفت و گفت: این دیگر کیست که می‌خواهد گزارش شما را ارائه بدهد؟! اما با شنیدن گزارش بسیار جالب حسن باقری متحیر مانده بود و خطاب به او گفت: آفرین! احسنت! او بدین ترتیب با اثبات لیاقت و شایستگی خود، توانست از طریق تهیه یک گزارش ساده، مسئولیت فرماندهی اطلاعات عملیات سپاه را که در حقیقت تمام توان و قوه سپاه بود، به عهده بگیرد.»
 
شناسایی با استفاده از دکل‌های دیده‌بانی
برای تحقق عملیات‌های گشتی‌رزمی، مشاهده زمین منطقه عملیاتی و تحرکات دشمن بسیار مهم است که به همین دلیل، استفاده از دکل‌های دیده‌بانی در جبهه دارخوین آغاز شد. در روزهای ابتدایی تشکیل جبهه دارخوین از پشت بام منازل روستای سلمانیه به جای دکل استفاده می‌شد تا از روی آن، منطقه دشمن شناسایی شود و دیده‌بانی و شلیک گلوله توپ و خمپاره انجام گیرد. مدتی پس از آن نیز بهره‌گیری از دکل دیده‌بانی آغاز شد. چهار نوع دکل دیده بانی در جبهه دارخوین برای شناسایی مواضع و تحرکات دشمن یا دیده بانی برای شلیک‌کردن گلوله توپ و خمپاره وجود داشت که عبارت‌اند از:دکل مخابراتی (دکل ابوذر). جرثقیل‌های نیروگاه اتمی.دودکش‌های تلمبه خانه نفت دارخوین. دکل‌های برق فشار قوی در غرب جاده اهواز-آبادان.
 
دکل ابوذر
در 40 کیلومتری شمال آبادان، دکل مخابراتی حدودا 60 متری در ساحل و پیچ رودخانه کارون قرار دارد. وضعیت این دکل به گونه‌ای بود که مواضع دشمن در شمال آبادان تا جاده اهواز در 17 کیلومتری غرب کارون را می‌شد از آنجا دیده بانی کرد. شب‌ها هم از بلندای آن، چراغ‌های شهرهای آبادان، خرمشهر و حتی بصره عراق مشاهده می‌شد. این دکل مخابراتی که در روزهای ابتدایی جنگ، کماکان فعال بود، حسن باقری با عنوان دکل ابوذر نام‌گذاری کرد؛ زیرا تنهایی این دکل مرتفع در بیابان‌های شرق کارون، بی‌شباهت به تنهایی ابوذر در صحرای ربذه نبوده است.دکل ابوذر بارها و بارها خود را زیرپای حسن باقری دید تا او ساعت‌ها مواضع دشمن را بررسی و تحلیل کند. این دکل از مهم‌ترین مراکز دیده بانی و شناسایی دشمن در جبهه جنوب بود که برای پی بردن به اهمیتش کافی است بدانیم آقای فتح الله جعفری می‌گوید که برادر حسن همیشه می‌گفت: دکل ابوذر برای شما صحنه جنگ است. اگر بتوانید وقایع کامل منطقه را به گلف منعکس کنید، امام از شما راضی می‌شود و رضایت امام رضایت خدا را به همراه خواهد داشت.این دکل بخش زیادی از شناسایی‌های لازم را برای طراحی و اجرای عملیات‌های «فرماندهی کل قوا- خمینی روح خدا»، «ثامن‌الائمه‌(ع)» و «بیت‌المقدس» را امکان‌پذیر ساخته بود.
 
جرثقیل‌های نیروگاه اتمی
فرانسوی‌ها در سال 1353 با رژیم پهلوی، قراردادی را برای ساخت نیروگاه هسته‌ای در دارخوین منعقد کردند و با پیروزی انقلاب در مراحل اولیه ساخت، آن‌ها را رها کردند و رفتند. در دوران جنگ، رزمندگان جبهه دارخوین از تعدادی جرثقیل‌های ساختمانی که برای ساخت نیروگاه در ساحل کارون آماده شده بود، به عنوان دکل دیده‌بانی استفاده می‌کردند. سردار مرتضی مطهر درباره استفاده از این دکل‌ها می‌گوید که من و آقای حجازی روی دکل‌های انرژی اتمی می‌رفتیم و مواضع عراقی‌ها را شناسایی می‌کردیم. من با دیده‌بانی ایشان، شلیک می‌کردم، آقای حجازی می‌گفت: بزن که خوب می‌زنی؛ عراقی‌ها در حال فرار هستند!
 
دودکش تلمبه‌خانه نفت
به دنبال قرار منعقد شده دارسی انگلیسی در زمان مظفرالدین شاه، نفت ایران در اختیار انگلیس قرار گرفت. نفت خام حاصل از چاه‌های مسجد سلیمان باید به ناوگان نیروی دریایی انگلیس در خلیج فارس یا به پالایشگاه آبادان می‌رسید. لوله‌های نفت در حاشیه رودخانه کارون قرار داشت و تلمبه خانه‌ای هم در دارخوین برای تقویت فشار در مسیر آن‌ها احداث شده بود. دودکش این تلمبه‌خانه، یکی از مکان‌هایی بود که برای دیده‌بانی استفاده می‌شد. مرتضی شریعتی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع) می‌گوید: «شب‌ها برای دیده‌بانی بالای این دودکش‌ها می‌رفتیم. اگر نور یا ماشینی نزدیک می‌شد به وسیله تلفن به پاسگاه دارخوین خبر می‌دادیم.»
 
دکل‌های فشار قوی غرب جاده اهواز- آبادان
در کناره غربی جاده اهواز- آبادان دکل‌های برق فشار قوی وجود دارند که برق را از اهواز به آبادان منتقل می‌کنند. با حضور بعثی‌ها در شرق کارون و اشغال جاده اهواز- آبادان، به این دکل‌ها تیر و ترکش اصابت کرده و سیم‌های آن قطع شده و بخشی از سردکل‌ها نیز منهدم شده بود. رزمندگان جبهه دارخوین در شمال خط شیر در بین یکی از این دکل‌ها، تعدادی الوار گذاشته و دور آن را با پتو پوشانده بودند تا برای سنگر شناسایی و دیده بانی از آن استفاده کنند.سردار زین العابدین احمدی، طلبه‌ای است که با آغاز جنگ تحمیلی به اتفاق 400 طلبه دیگر برای آموزش به پادگان دپوی ارتش (در جاده قدیم کرج) رفت و در آنجا به سلاح MI مسلح شد و در تاریخ 13 آبان 1359 به اهواز آمد. او درباره دیده‌بانی از طریق دکل‌های برق می‌گوید: در اهواز روی برگه بزرگ نوشتیم: «ما آماده‌ایم که بجنگیم و تا آخر هستیم. سپس با سوزن ته‌ گرد روی نوک انگشتانمان زدیم و با خون خود، برگه را امضا کردیم. از آن جمع الان کمتر از 10 نفر زنده هستند و مابقی به شهادت رسیده‌اند. من به اتفاق چند نفر دیگر و آقای حسین شرکت که مسئول گروه ما بود، به دارخوین رفتیم. بهمن 1359 در دارخوین، آموزش دیده بانی دیدم و بعد از آن با آقای حسنعلی ماهرانی که اطلاعات دیده‌بانی بیشتری داشت، فعالیت می‌کردیم. در روستای سلمانیه یکی از دکل‌های فشار قوی برق را که حدودا 45 متر ارتفاع داشت، انتخاب کردیم. در بالاترین نقطه آن، جایی را برای دیده‌بانی و قرار‌دادن بی‌سیم PRC77 درست کردیم. تمام حرکات عراقی‌ها را از آنجا  می‌دیدیم و برای خمپاره‌های خودمان و همچنین توپخانه ارتش نیز دیده بانی می‌کردیم.»امیرحسین مهرآرا، معاون لشکر 77 نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز این سخن را تأیید می‌کند. ایشان که در آن مقطع با درجه سروانی، فرماندهی آتشبار یکم گردان 115 را به عهده داشته است، می‌گوید: «تنها فردی که در دارخوین برای ما دیده‌بانی می‌کرد، برادر زین‌العابدین احمدی بود.»